ای سیستان آیا مرهمی بردردهای تو نیست...؟

29 تير 1392 ساعت 9:05


وبلاگ یادداشت های من نوشت: همین دیروز بود خروشانی آب شیرین دیارم که موج ها می زد از فرط فراوانی نعمت هایش... دیارم شد انبار غله کشورم... آیا !!!همه افتخارات دیروز دیارم را به خاطر می آورید؟؟؟ دیگر خبری از آن افتخارات گذشته نیست ،انگار همه چیز به یغما رفته است. صحبت امروز ،غربت بیداد دیارم است. دیاری که انگار برای همیشه سوخته است ،سوخته از درد ندیدن ،آسیب دیده و ترمیم نشدن... امروز دیارم را چه کسا نی به تاراج برده اند ؟؟؟ زمین انگار گلو پاره کرده است ،اما اینجا کسی صدایش را نشنید! صدای ضجه گلوی ترک خورده اش در آسمان پیداست!اما باز هم کسی نشنید!!! مردمانم خسته اند! خسته از بی رحمی ها ، تاراج گذشته شان، نام و نشانشان... مردم دیارم آرام باشید اینجا کسی صدای شما را نمی شنود... اینجا کسی نمی خواهد باور کند که از آسمان دیارت پی در پی خا ک می بارد و نفس ها در سینه به شماره افتاده است.... اینجا کسی در پی درمان دردهای تو نیست ... دردهای تو بیش از این است اما مرحمی نیست. باید فریاد زد که ما اینجا زنده ایم ....هنوز نفس هایمان می زند.... در زیر خاک دفنمان نکنید!!! ای خاک انگار قسم خورده ای که ما را با خود دفن کنی !!! کمی درنگ کن .... شاید کسی پیدا شود!!! انگار این خاک های که امروز بر سر دیارم می بارد از جنس همان خاک هایی ست که شهرم را یکبار در درون خود فرو بردند! و حالا همان خاک بار دیگر برخواسته تا بگویید:ای سرزمین یک بار دیگر به زیرخاک برو... تا شاید کسی احوالی از امروز تو بگیرد...   انتهای پیام/  


کد مطلب: 4555

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdca.mnyk49nmm5k14.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir