همه جا کبوتر امام رضا (علیه‌السلام) هستم

16 شهريور 1392 ساعت 12:31


وبلاگ "ساقی کوثر" نوشت:  سنگ صبور حرفهای دلم  اقاجون مجاورم ، اسیرتم تو اون لطف و کرمت گم شدم تو اون صفا و وفات جون دادم اما هر وقت پا به اون بهشتت  میذارم احساس کبوترهای حرمت بهم دست میده که پر بکشم و همیشه رو گلدسته پر نورت بشینم اما اقاجون  تو را به جان مادرتان حضرت زهرا (س) دعوتم کنید.....  چرا دیر به دیر دعوت میشیم میدونم خطاکارم میدونم نمک خوردم نمکدون شکستم . اما با این عشق ودلبستگی چه کنم ???شاید اقا جون هیچ وقت نامه ام نخونید اما همسایه ی بد شما دست بردار نیست ....... اخه وقتی یه جوون مسیح رو ازاون ور دنیا(کانادا)دعوت میکنین بلیط رفت وبرگشتش براش اماده میکنین و به خونه تون راهنماییش میکنین و با وجود و قدوم مبارکتون بهش خوشامد میگین و از اون مهمتر 1ساعت باش حرف میزنین نباید فریاد بزنم که من رو سیاهم از اون جوون مسیحی کمترم قدرتونو ندونستم اما مولای من میدونم حواستون بهم هست . اون روزی که نامه خادمی در حرم  شما به من بی لیاقت داده شد .....  اجازه همسر شرط بود و ایشون راضی نشد خادم باشم شما یادتونه....مگه نه ؟ چقدر اشک ریختم گریه کردم گله کردم که اقا لیاقت کنیزی و خادمی رو نداشتم تاخوابم برد توی خواب  یه اقایی اومد در خونه و زنگ زد پسرم فرستادم تا در وباز کنه اون اقا یه کارتون CD مداحی و یه پاکت نامه به پسرم داد و فرمود :به مامانت بگو نامه تشرف به حرمتون دست ما رسیده هرجا باشید قبول میکنیم . اونجا بود که فهمیدم وعشق به شما توخون وپوستمه وشما فرمودید هرجاباشی خادمی امام رئوف ، اقای مهربان ، پناه غریبان ما را هم در پناه خودت جا بده تا از لطف وصفای تو اربابم ، راه به رضوان دادار پیداکنم .   (مولای دل و جانم علی ابن موسی الرضا)     انتهای پیام


کد مطلب: 7895

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdca.on0k49nam5k14.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir