دولتهای غربی و نقش آنها در نسل کشی مسلمانان غرب آذربایجان

10 فروردين 1393 ساعت 10:24


وبلاگ آیین شایین نوشت: جنگ جهانی اول و حوادث ناشی آز آن یکی از تاسف برانگیزترین دوران تاریخ معاصر می باشد که کشور ایران رانیز با بی طرفی که اعلام کرده بود در بر گرفته است اما دراین میان هیچ یک از مناطق ایران به اندازه غرب آذربایجان بویژه شهرهای اورمیه و سلماس دستخوش حوادث بسیار تلخ و جانگداز نگردید که دلیل آن نیز جدای از استراتژیک بودن منطقه غرب آذربایجان، فعالیت گسترده مسیونرهای مذهبی آمریکا، فرانسه، انگلیس، روسیه و ... به جهت حضور اقلیتی از مسیحیان در این دو شهر بود که شرایط را برای چنین زمانی فراهم کنند. به روایت حرف رک به نقل از وبلاگ آیین شایین : جنگ جهانی اول و حوادث ناشی آز آن یکی از تاسف برانگیزترین دوران تاریخ معاصر می باشد که کشور ایران رانیز با بی طرفی که اعلام کرده بود در بر گرفته است اما دراین میان هیچ یک از مناطق ایران به اندازه غرب آذربایجان بویژه شهرهای اورمیه و سلماس دستخوش حوادث بسیار تلخ و جانگداز نگردید که دلیل آن نیز جدای از استراتژیک بودن منطقه غرب آذربایجان، فعالیت گسترده مسیونرهای مذهبی آمریکا، فرانسه، انگلیس، روسیه و ... به جهت حضور اقلیتی از مسیحیان در این دو شهر بود که شرایط را برای چنین زمانی فراهم کنند.   نکته مهمی که آیت اللـه خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی نیز در سفر به استان آذربایجان غربی به تاریخ 27 شهریور سال 1375 در بخشی از سخنرانی خود در استادیوم تختی اورمیه بدان اشاره کرده و می فرمایند: «تجربه ای که این استان "آذربایجان غربی" در قضایای اواسط جنگ بین الملل اول دید و از سرگذراند، یکی از قضایایی است که در سایر نقاط ایران، اصلا سابقه ندارد. شما جوانان بخصوص باید روی این نکته توجه کنید و در نوشته های مورخین و گزارشگران مسائل ایران، باید این نکته بیاید، که متاسفانه خیلی کمرنگ است یا نیست. آن نکته این است که در جنگ بین الملل اول، نمایندگان دو، سه کشور از کشورهای مسیحیی دنیا، در این حول و حوش حضور داشتند. نمایندگان روسها، انگلیسها و آمریکاییها هم در این استان حضور داشتند. به چه اسمی؟ به اسم معلم، به اسم پزشک و از این قبیل. درست توجه کنید! با این که این کشورها در سیاستهای مختلف، به شدت با یکدیگر معارضه و دشمنی داشتند، اما در این نقطه از دنیا، ناگهان به فکر افتادند که به کمک یکدیگر، یک پایگاه استعماری به مرکزیت همین منطقه اورمیه و خوی و ماکو و به وجود آورند. یعنی شبیه آن چیزی که که بعدها در فلسطین اشغالی به وجود آمد. منتها آن جا به اسم یهودی گری، این جا به اسم مسیحیت!»   ولی متاسفانه با تمامی این تواصیف و رهنمودهای مقام معظم رهبری در کتب درسی کشور حتی یک جمله هم به این وقایع تلخ اختصاص نیافته است، و مدیران گروه تاریخ و پژوهش آموزش و پرورش با الهام از سیاست های غرض ورزانه که در زمان رژیم پهلوی پایه گزاری شده است بر این فجایع تاریخی علیه مسلمانان آذربایجان چشم پوشی می کنند که جای بسی تاسف و نشان دهنده عناد آشکار این افراد و سیستم آموزشی کشور است.   بیخود نیست که «جک استرا، وزیر خارجه انگلیس» در سال 2003 در سخنانی که برای ما می تواند بسیار مهم باشد، می گوید: اسناد نظامی مربوط به ایران ما بین سالهای 1914 تا 1921 جزء اسناد طبقه بندی شده بریتانیای کبیر است و تا پنجاه سال دیگر نیز منتشر نخواهد شد. دقت داشته باشید که دولت انگلیس اسناد مربوط به پس از این سالها را منتشر کرده است!   در مورد شرایط استراتژیک اورمیه و دخالت کشورهای بیگانه همین نقطه بس است که روابط مابین ایران و آمریکا در سال 1834 میلادی از این شهر آغاز می شود، ویا واتیکان به جای تهران سفارتش را در اورمیه قرار می دهد. دقت کنید در همان سالها یعنی اواخر قرن نوزده، دیگر میسیونرها و کنسولگری ها هم پی در پی هم به اورمیه آمده و تاسیس شده اند، برای نمونه میسیون کاتولیک فرانسه معروف به لازاریست ها در سال 1839 و در پی آن میسیونرهای انگلیس و لوترهای آلمان و هیئت های ارتدوکس روس نیز به اورمیه سرازیر می شوند. مسیونرهای مسیحی در مرحله نخست با تاسیس درمانگاه و کارهای به ظاهر خیر خواهانه، با جلب نظر دولت مرکزی ایران سعی در پیشبرد اهداف اصلی خود داشتند و آن چیزی نبود جز تشکیل یک کشور مسیحی در منطقه شمالغرب ایران و همچنین پیشبرد اهداف کلیساهای خود در دعوت به مذاهب مسیحیت.   برای درک بهتر شرایط اورمیه و  دخالت کشورهای غربی در امور این شهر لازم است به گذشته کهن شهر آذربایجان، حتی از سالیان بسیار قبل از جیلولوق نیز نگاهی داشته باشیم تا با عمق دخالت های دولت های غربی بیشتر آشنا شویم، دخالت های مستقیم این کشورها علی الخصوص انگلیس و آمریکا در قالب میسیونرهای مذهبی و حتی در موارد بسیاری از طریق شخص سفرا و کارگزاران رسمی سفارت خانه های کشورهای غربی غیر قابل کتمان است که نمونه بارز آن نیز حمایت های بی دریغ دکتر کاکران آمریکایی در فتنه عبیدا.. از عشایر سرحدات عثمانی و حمایت های مستقیم شخص کنسول انگلیس از این شخص یاغی می باشد. هر چند که در سایه رشادت مردم اورمیه و فرمانده دلیرشان اقبال الدوله، این نقشه شوم به نتیجه نرسید.   همسر دکتر جوزف کاگران مسیونر سر شناس آمریکایی در نامه 16 اکتبر 1880 به خانواده اش در آمریکا می نویسد: مهاجمین با ما برخوردی ندارند و اگر شهر اورمیه را بگیرند آزاری به ما نمی رسانند، شیخ دوست ماست! ودر بخش دیگر از نامه اش می نویسد: هم اکنون کنسول انگلیس در تبریز اینجاست، هنوز مردم خیلی به ما بد گمان هستند... هر گاه او «عبیدا...»به اورمیه دست یابد ما از جانب دوستی وی مطمئن و بیمه شده هستیم! شرایط دقیقا دو سال قبل از نامه نگاری همسر کاگران فراهم شده بود، چنانکه جوزف کاگران در آخر سال 1878 م از راه تفلیس به اورمیه وارد شده و در اولین ماه سال 1879 با سران عشایر و اسکورت آنها جلسات مشاوره تشکیل داد، دکتر کاگران در نامه خود به دوستش کلمنت که متن کامل آن در تاریخ 26 جولای 1880 در مجله commercial|advertiser در بوخالو چاپ شده است به پیغامهای عبیدا... و روابط دوستانه اش اشاره می کند، بنا به تصریح کاگران در مدت یک هفته مهمانی در منزل شیخ روزانه دو ساعت با همدیگر صحبت و تبادل نظر می کردند!   و اوج این دخالت دولتهای غربی و میسیونرهای مذهبی را در حوادث سالهای آخر جنگ جهانی اول و در فجایع جیلولوق می بینیم. حوادثی که در طی آن بیش از 150000 نفر مسلمان آذربایجانی در شهرها و روستاهای غرب آذربایجان بویژه اورمیه و سلماس و خوی مظلومانه بدست قوای مسلحه مسیحی کشته شده و هزاران نفر آواره گشتند.   اما موضوع  مهم در این میان نوع نگرش مورخین مسیحی و خود آسوریها است که در نگارش تاریخ این دوره با حذف دوره شش ماهه حاکمیت نظامی جیلوها در اورمیه و قتل عام مسلمانان اورمیه وسلماس از اسفند ماه سال 1296 شمسی تا مرداد ماه سال 1297 تنها به نحوه آمدن خود از کوهستانهای حکاری در جنوب شرقی ترکیه و فرار به اردوگاههای انگلیس در شمال عراق «بعقوبه» و مصائبی که در این دو برهه زمانی متحمل شده اند اشاره می کنند، که حتی اگر اینگونه بوده باشد و عملکرد  آنان در جنگ عثمانی و روسها و فعالیتشان به عنوان ستون پنجم روسها در جبهه های جنگ و در ابعاد بزرگتر سودای تشکیل  کشور آسوری مسیحی در مناطق مرزی ایران و عثمانی را نادیده بگیریم! تاوان آن مسائل را به ناحق آذربایجانیهای مسلمان در شهرهای اورمیه و سلماس که حتی غذا و پوشاک جیلوها را در بدو ورود به این دو شهر تامین کرده بودند متحمل می شوند، در مرحله بعدی کشته شدن مارشیمون توسط سیمیتقو نیز بهانه ای برای دادن فرمان قتل عام مردم بیگناه اورمیه که صفحه بازی شطرنج دولت های متفقین شده بود می شود و در عرض تنها یک روز سه شنبه 28 اسفند سال 1296 شمسسی. «و در مدت تنها 12 ساعت، هزاران نفر نفر از مردم اورمیه قتل عام می شوند.   در قبال خون مارشیمونی که توسط سیمیتقو کشته شده و جیلوهای که از حکاری رانده شده اند مسلمانان غرب آذربایجان قربانی می شوند، موضوع بسیار مهمی که حتی خلیفه کل ارامنه آذربایجان در تبریز نیز در بازدید از اورمیه و امضای قرارنامه با اعضای فرقه دموکرات و نمایندگان دولت که برای بازدید به اورمیه آمده بودند، در بند سوم، قرارنامه یازده بندی اورمیه در مورخه 11 شعبان سال 1336 قمری به آن اشاره می کند، رحمت ا... خان معتمدالوزاره کارگزار وقت وزارت خارجه ایران در اورمیه که خود نیز هیئت را همراهی می کرد در یادداشت های خود برای وزارت خارجه متن کامل قرار نامه را آورده است که بند سوم آن عینا درج می شود.   «بند سوم ـ جناب پاتریاک توسط وکیل خود شمشه یوسف اظهار می دارند، ما مهاجرین از کردستان «عثمانی» از تعدی اکراد چه قبل از دعوا و چه موقع دعوا گریخته به خاک ایران آمده ایم چنانکه بر شما معلوم شد که آنها در پناهگاه ما هم از ما دست بر نداشته خلیفه مارشمعون را به قتل رسانیدند و به مقصودشان رسیدند و حالا هم خیلی متشکریم از دولت ایران که در مملکت او وخانه های آنها زندگی می کنیم و...»   میسیونرهای مذهبی جدای از نقش انکار پذیری که در بوجود آمدن این حوادث داشتند در وارونه کردن حقایق نیز با دستیارانی چون «فیلیپ پرایس، خبرنگار منچستر گاردین» و روباهی مکار به نام «پول شیمون» در نزد افکار عمومی جهان بسیار کوشا بودند، چنانکه احمد کسروی نیز با درک شرایط زمان و حقایق موجود در تاریخ هیجده ساله آذربایجان می نویسد: « دسته های انبوهی از مسیحیان در سلماس و اورمی گرد آمده اند و خواهیم دید که دولتهای مسیحی و مسیونرهای کینه توز آمریکا و فرانسه ایشان را چگونه افزار خود ساختند و به چه سیاهکاریهای برخاستند، مارشیمون با روسیان و نمایندگان فرانسه و انگلیس و آمریکا پیوستگیهای می داشت، با این حال «پول شیمون» نامی را از آسوریان را به نمایندگی از خود روانه لندن گردانید که در آنجا به کوششهای برخیزد و آن مرد است که در لندن نشسته و دروغهای بسیار پراکنده گردانیده و شما آن را ببینید که تا کنون کسی پاسخ آن دروغهای بسیار پراکنده دیگر را که سپس در باره پیشامدهای اورمی از سوی میسیونرهای آمریکا و فرانسه در اروپا و آمریکا پراکنده کردند، نگفته است و ما که اکنون به این نوشته ها برخواسته ایم اگر بر نخاستیمی همه آنها در تاریخ جا گرفتی و ستمگران خونخوار، ستمدیده شناخته شدندی...»   به هر حال شروع فجایع جیلولوق با وقوع انقلاب روسیه بطور رسمی کلید میخورد و با برگشت سربازان تزار به روسیه نیروهای متفقین به سرکردگی انگلیس به فکر تجهیز قوای مهاجر مسیحی افتاده و شخصی زبده بنام «کاپیتان گراسی» را برای ساماندهی قوای مسلح جیلو روانه اورمیه می کنند. مسیو نیکتین کنسول روس در اورمیه از مسببین این فجایع نیز با ذکر حوادث آن سالها در خاطراتش به سفر کاپیتان گراسی نیز برای ساماندهی تشکیلات مسیحی در نوشته هایش به وضوح اشاره می کند.   «در پاییز سال 1915 جیلوها مانند سیل به نواحی خوی، سلماس و اورمیه آمدند... پناه دادن چهل هزار نستوری شکست خورده آن هم در ناحیه ای که به واسطه جنگهای قبل به کل غارت شده بود کار بسیار مشکلی بود... در اورمیه تقریبا 80 هزار سرباز روسی بود که خوب می خوردند و استراحت می کردند، کار آنها منحصر به این بود که در سه نوبت بازارهای فقیرانه این شهر را غارت کنند و بعد اموال غارتی و لباسهای نظامی و ذخایر جنگی و حتی تفنگ و فشنگ خود را بفروشند...   نیکتین در ادامه می نویسد: کاپیتان گراسی انگلیسی به اورمیه وارد شد، برای اینکه با ملت آشوری تماس بگیرد، میتینگ بزرگی در آنجا تشکیل داد، رهبران آشوری بیانات و نقشه عملیات او را تصویب کردند، قرار شد 250 نفر افسر روسی به اورمیه فرستاده شود، تا نیروی آشور را تشکیل دهد، این نیرو باید حافظ خط بحراَسود تا بغداد باشد، پول و لوازم جنگی هم به قدر نیاز برای آنها فرستاده می شود، در این میتینگ مارشیمون و دکتر شت آمریکایی و دکتر گوژل فرانسوی و من «کنسول روسیه» نقشه عملیات کاپیتان گراسی را با خلوص نیت تصدیق کردیم!»   علی دهقان که خود شاهد قتل عام مردم شهرش بود در کتاب «اورمیه سرزمین زرتشت» با شرح این وقایع می نویسد: «مستر ماک موری « mac murray » رئیس کمیسیون عالی بریتانی «بریتانیا» که در همدان اقامت داشت، به ژنرال گراسی که در اورمیه بود، تلگرافی به این مضمون فرستاد: به محض اینکه تشکیلات شروع و ارزش نظامی آن معین شد، وجوه لازم فرستاده خواهد شد.»   جدای از چهل هزار جیلوهای مهاجر که به گفته نیکتین مانند سیل به شهرهای آذربایجان سرازیر شدند، بیست هزار خانوار ارمنی و آسوری اورمیه، سلماس، سولدوز و ارامنه قفقاز نیز به این جمعیت اضافه می شوند. به نوشته احمد کسروی « پنج یا شش هزار تن ارمنی از ایروان و وان و نخجوان نیز گریخته و به اینان پیوسته بودند، این اندازه انبوهی ایشان است و همه با هم یکی شده و برای آرزوهایی می کوشیدند، از اینان بیست هزار تن سپاهیان ورزیده بودند و هشتصد تن سرکردگان روسی به روسستان نرفته و با اینان مانده و به همدستی 72 تن سرکردگان فرانسه ای آنان راه می بردند، افزار هایشان 25 توپ و یکصدشصت تیر بود، نیکتین کنسول روس و شت کنسول آمریکا و گوژل رئیس بیمارستان فرانسه ای رشته سیاست و راهنمایی را در دست داشتند، از آسوریان پس از کشته شدن مارشمعون آقا پطروس سر رشته دار کارهای لشکری می بود، ملک خوشابه هم از سر رشته داران به شمار می رفت، در برابر چنین نیروئی با آن کوشش ها چه کار توانستی بود»   یکی دیگر از فتنه انگیزترین گروه ها که در قتل عام مسلمانان اورمیه و سلماس از بازیگردانان اصلی شمرده می شد سرکردگان نظامی فرانسه و میسیونرهای مذهبی فرانسه بودند که در جنب مسجد مناره خانه های هاشم اوو سکونت داشته و قوای مسلح جیلوها را تمام و کمال یاری می کردند. جدای از میسیونرها و 72 تن از سرکردگان نظامی فرانسه که در امر تشکیلات جیلوها کمک حال آنها بودند، دولت فرانسه با اهداف خاصی تشکیلات آمبولانس فرانسه را نیز به سرپرستی مسیو گوژل روانه اورمیه کرد، «هنگامی که کلنل شاردینی وابسته نظامی فرانسه در قفقاز در ماه دسامبر، ربیع الاول 1336 به لیوتنان گاسفیلد یکی از اعضا هئیت فرانسوی فرمان داد که در امر ساماندهی قوای مسیحی مشارکت کند، وی دو افسر و دو درجه دار جمعی آمبولانس مزبور را نیز به کار گرفت»   دقت کنید، حتی در همان بدو تاسیس قوای مسیحی، فرانسوی ها تصمیم گرفتند بودجه ای معادل بیست هزار فرانک فرانسه را به این کار اختصاص دهند   رحمت... توفیق، نیز در یادداشت های خود تحت عنوان تاریخچه اورمیه با اشاره به فتنه انگیزی های آمبولانس فرانسه می نویسد: در داخله عمارت مسکونی خود ماشین آلات گذاشته افزارهای جنگی از قبیل بمب و گلوله و غیره ساخته تحویل انبار مهمات جنگی مسیحیان می نمایند   و صد البته از میان همه این افراد مستر شید آمریکایی را در درجه اول می توان نام برد که به سمت سفیر آمریکا نیز انتخاب شد تا با اختیارات تام نقشه قتل عام مسلمانان را طراحی کند وی در ژانویه 1918 با اختصاص بودجه چشمگیری که در آمریکا به نام کمک به ایتام و مستمندان مسیحی ایران گردآوری می شد به امور نظامی، نقش مهمی در سازماندهی قوای مسیحی ایفا کرد، معاون وی دکتر هری پاکارد نیز ریاست نیروی انتظامی آسوری ها را در شهر عهده دار بود.    قصاب اورمیه مستر شید، در اولین گام با ترفندی که بکار بست چهار برج را از قوای قزاق و تفنگچیان دولتی به سبب مشرف بودن به کنسولگری ایالات متحده آمریکا تخلیه وآن را تحویل قوای نظامی جیلوها کرد که خود بیشترین نقش را در تشکیل آن داشت واوج شقاوتش را با امضای فرمان قتل عام بیش از ده هزار تن از مسلمانان اورمیه تنها در مدت 12 ساعت از روز سه شنبه 28 اسفند سال 1296 شمسی نشان دهد. دکتر پاکارد نیز معاون او شد، دکتر گوژل فرانسوی، کوزمین روس و......... دیگر مسیونرها نیز که بنوبه خود سهم بسیار بزرگی دارند. و همچنین از اصلی ترین مهره های نظامی جیلوها در قتل عام مسلمانان «پطروس» بود که فرماندهی قوای جیلوها را به همراهی «ملک خوشابه» بر عهده داشت و بعد از قتل عام سه روزه نخستین مردم اورمیه اداره امور شهر به دست این شخص می افتد وتا شش ماه سیاه ترین فجایع را در حق مردم اورمیه وسلماس مرتکب می شود و بعد از اتمام جنگ جهانی اول، پطروس قصاب مردم اورمیه و سلماس را « بعد آن همه خونریزیها و قصاوت و شقاوت از طریق «لرد کورزن» انگلیسی با نام ژنرال پطروس به کنفرانس لوزان پذیرفتند و خواسته او را که تشکیل دولت مستقل آشوری و کلدانی در حدود معین از حدود موصل تا حدود عثمانی و اورمیه می بود مورد بررسی قرار گرفت«متفقین با جنایتهای که در حق مردم اورمیه و سلماس مرتکب شده بودند حتی نماینده ایران را به کنفرانس راه ندادن» و اگر مخالفت رضا نوری بیگ نماینده ترکیه نبود  با آن پیشنهاد موافقت می شد.   روز جمعه سوم اسفند ماه سال 1296 شمسی مطابق با 22 فوریه 1918 میلادی، آغاز رسمی این فجایع بود که در طی آن و تنها در طول شش ماه، صدو پنجاه هزار نفر مسلمان آذربایجانی اعم از پیر و جوان و کودک و زن کشته شدند. مستر شیت آمریکایی بخوبی افسار جیلوها را در دست داشت و به طرز ماهرانه ای نقشه قتل عام مسلمانان را پیش می برد او «در بحبوحه فجایع و مراجعت سران مسلمانان برای مذاکره می گوید: بگذارید سیگارم را راحت کشیده تمام کنم، بعد صحبت خواهم کرد. دقت کنید حتی زمانی که سران مسلمانان به اشتباه در لحظات حیاتی برای چاره جویی به خانه دکتر شت رفته و ساعتها منتظر او هستند خدمتکارش خطاب به حاضرین می گوید: مستر شت خوابیده کسی قادر نیست او را بیدار کند!       «خسرو معتضد و نجفقلی پسیان» نیز در کتاب از سواد کوه تا ژوهانسبورگ می نویسند، حیرت آور اینکه وقتی مانسیمور ستاک «مسیو سونطاق» نماینده پاپ در صدد جلوگیری از کشتار مردم برآمد، همان دکتر شیت آمریکایی مخالفت کرد و گفت: با از بین رفتن مردم اورمیه و سلماس، آشوریها می توانند برای همیشه از دربدری نجات یافته و این منطقه را وطن خودشان کنند!   میرزا مخفی افشار از شاعران اورمی که فتنه انگیزی های مستر شت آمریکایی را به چشم خود دیده بود جدای از یادداشتهای تاریخی در قالب کتاب رنج افشار این حوادث تلخ و جنایت مستر شیت را به نظم کشیده است :   کافر فتنه جوی دکتر شید ــ که زشیطان فزون به حیله و کید   توپها را از روس جمله خرید ــ کرد بنیاد فتنه را تشدید   جمع نمود بیحساب تفنگ ــ با هزاران هزار جعبه فشنگ   جیلوها غرق در سلاح شدند ــ هر یکی گرگ شیر خوار شدند.   لحظه لحظه فجایع جیلولوق بویژه از شروع رسمی آن از سوم اسفند 1296 تا روز هشتم مرداد 1297 شمسی زمان رسیدن قوای عثمانی به اورمیه ، چنان دردناک و افزون است که تاریخ بشریت کمتر به خود دیده است، ودر دهها و صدها کتاب شاید بتوان تنها به بخشی از آلام مسلمانان بیگناه غرب آذربایجان در این نسل کشی دولت های غربی اشاره کرد، معتمدالوزاره کارگزار وقت وزارت خارجه ایران در اورمیه  با اشاره به فجایع جنگ از خسارات وارده سخن گفته و می نویسد: این ولایت خراب که طولا بیست فرسخ و عرضا هشت فرسخ و چندین محالات بزرگ و آباد و حاصل خیز و خوش آب و هوا را دارا بود و موافق تخمین صحیح سیصدهزار نفر نفوس در عرض این مسافت سکونت داشت، فعلا بطور مسلم پنجاه هزار نفر باقی نمانده...خسارات مادی و معنوی تا یک صد میلیون تومان تخمین می شود. اورمیه در محاربه عالم سوزـ ص 201   کثرت فجایع انجام گرفته توسط جیلوها با حمایت غربی ها بسیار فراتر از آن هست که در یک مقاله بتوان حتی به فهرست آنان اشاره ای کوتاه کرد، به عنوان مثال تنها به چند مورد اشاره می شود: رحمت ال.. توفیق که با سفارش میرزا محمود آقای مجتهد مسئولیت دفن دسته جمعی جنازه ها را بر عهده گرفته بود می نویسد: جنازه های بلا صاحب را از خانه ها و کوچه ها جمع کرده و در جلو مسجد حاجی خان «واقع در محوطه اداره تبلیغات اسلامی کنونی» گودال خیلی بزرگی بود در آن جا روی هم چیده و به خاک می سپردیم، توفیق تعداد کشته شدگان را تنها در روز سوم جنگ یعنی یکشنبه پنجم اسفند 1296 شمسی را ده هزار نفر ذکر می کند. تاریخچه اورمیه ص 24 ـ 23 او که خود شاهد نزدیک این نسل کشی بوده در ادامه می نویسد: خدا می داند از مشاهده این اجساد خون آلود در خانه ها چه تاثیرات غم انگیز بر من وارد گردیده تا زنده ام فراموش نمی کنم، معلوم بود اول در خانه را که مسیحیان شکسته اند و وارد صحن خانه شده اند، اول صاحب خانه خود را به جلو انداخته که بلکه با التماس و التجا آن ها را برکنار نماید او را در صحن حیات کشته، زنش وقتی که این قضیه را مشاهده نموده از اتاق خواسته بیرون آید او را در قهوه خانه کشته و بعضی از خانه ها دیدم بچه ها وقتی که کشته شدن پدر و مادر را دیده در زیر لحاف کرسی قائم شده مسیحیان رفته در همانجا آن ها را کشته بودند تاریخچه اورمیه ص 24   معتمدالوزاره اوضاع شهر را در چهارشنبه سوری آخر سال «سه شنبه 28 اسفند 1296»  اینگونه توصیف می کند: سبحان الله اوضاع مشاهده می گشت، هر کسی در صدد علاج و استخلاص جان خود بود، پدر از پسر و مادر از طفل خود خبر نداشت، زن ها به هر حیاطی که می رسیدند از دست اطفال خودشان گرفته از بلندی سه ذرع و چهار ذرع می انداختند و خودشان را هم از همان بلندی پرت کرده، دست و پا شکسته و مجروح گشته پا شده فرار می کردند، بعضی از بزرگ و کوچک که از همان بلندی می افتادند و به واسطه شدت صدمه قادر به حرکت نبوده، بی حس روی برف ها می ماندند. اورمیه در محاربه عالم سوز، ص 44 ـ 43       ــ قتل عام دهات: چند پارچه دهات را سوای عده قلیلی قتل نمودند، چنانچه از قریه اوصانلو موافق تقریرات دوازده نفر خلاص شدند، در قریه صداقلو فقط یک نفر چوپان باقی مانده از قریه چونقرالو چهارصد و پنجاه نفر و از قریه بزرگ آباد یکصدو سی نفر مقتول گردیدند، از هر دهی که ده نفر، بیست نفر مقتول می شد اهمیت و قابل مذاکره نبود، مختصر این است در اورمی دهی از مسلمان نمانده که قتل و غارت و خراب نشده باشد اورمیه در محاربه عالم سوز  ص 59 ـ 58   ــ قتل عام مردم روستای قهرمانلو«فروردین1297 شمسی»: در نوزدهم ماه چند صد نفر تفنگچی با دو عراده توپ به قریه قهرمانلو که در برابر جیلوها مقاومت می کردند فرستاده می شود، هشتاد و چهار تیر توپ به طرف قلعه قهرمانلو انداخته شده و قلعه و ده با خاک یکسان می شود در این حمله سیصد و سی چهار نفر مرد اناث و بچه مقتول شده و مال و مواشی و اثاثیه هر چه بود غارت شد. تردد در کوچه های شهر نیز بی اندازه مشکل و چند نقاط از همین کوچه ها موسوم به قانلی دره است. اسناد وزارت خارجه ایران ص71 ـ 69   ــ وضعیت دهات: از شهر تا قریه شیطان «آوا» که اواسط محال دول و یکی از محالات معتبر و آباد و حاصلخیز و خوش آب و هوای اورمی است تقریبا هفت فرسخ مسافت می باشد، در عرض این مسافت در راه و دهات یک نفر مسلمان دیده نشد. در خارج قریه ترکمان تنها سه طفل که دو پسر و یک دختر و هر کدام هفت و هشت ساله بودند در میان مزرعه گندم مشغول علف خوردن بودند به نوعی ضعیف و لاغر و تشریح محض بودند که صدا از دهانشان به خارج نمی رفت و مثل بچه مرغ صدا می کردند "اسناد وزارت خارجه ایران ص 118 ـ 116   ــ قتل عام مردم دیلمقان، سلماس: سوم اردیبهشت سال 1297 شمسی، نیم ساعت از غروب گذشته بود که جیلوها با قهر و غلبه از دروازه اهروان داخل شهر شدند، اهالی را مقتول و خانه ها را می سوزانیدند، اطراف شهر از جنازه ها مملو بود، خندق ها از نعش پر گردیده، بسیاری از زنان کودکان شیر خوار خود را به جوی انداخته و می گریختند، اختصارا در آن شب تاریک از شهر دیلمقان و از صحرا و بیابان فریاد طفلان و زنان به نه گنبد آسمان می رسید، جیلوها اولاد را پیش مادر و برادر را روبروی برادر می کشتند، بعضیها را هم پس از کشتن اعضایش را می بریدند و بعضی را در آتش می سوزانیدند، در یکی از خانه ها، یک جیلو، زنی را که مشغول آب کشیدن از چاه بود را همراه با کودک شیر خوارش به چاه انداخت، جمع کثیری از اهالی سلماس به خیال اینکه حرمت مسجد را جیلوها حفظ می کنند به مسجد پناه بردند جیلوها به محض تصرف دیلمقان تمام پناهندگان مسجد را به دم مسلسل داده مسجد را مانند رود سیحون با خونشان به موج آوردند، این مسجد از آن پس «قانلی مسجد» نام گرفت، در روستاهای سلماس و اورمیه جیلوها و ارمنی ها دیوارها را سوراخ کرده و سر مردان و زنان آذربایجانی را از آن گذرانده و با طناب به گاو نر می بستند و با یک حرکت سرشان را جدا می کردند، هنوز هم استخوانهایی از شهدای این واقعه در روستاهای سلماس دیده می شود. آذربایجان در جنگ جهانی اول یا فجایع جیلولوق، دکتر توحید ملک زاده دیلمقانی ص 176 ـ 175   ــ قتل عام پناهندگان مسجد عسگر آباد «جمعه دوم خرداد 1297 شمسی»: در موقع هجوم و غارت قریه مذبور قریب دو هزار نفر از اهالی و«پناهندگان روستاهای مجاور» در آنجا کشته شده، حقیقتا از شرح این واقعات قلم دچار خجلت و شرمساری است، معتمدالوزاره می نویسد: کاش زنده نمانده و این اوضاع اسفناک و ظلم های ناشنیدنی را در حق ابنا وطن خودمان نمی شنیدیم«40» رحمت ال.. توفیق نیز در باره فاجعه قتل عام مردم بیگناه روستای عسگر آباد می نویسد: اهالی این قریه نیز مثل اهالی قریه قهرمانلو که فشنگ تفنگ هایشان به کلی تمام شده بود ناچار به مسجد بزرگ داخل قلعه پناهنده گردیده در نتیجه همه آن ها را در جلو چشم یکدیگر کشته، خون از پنجره های مسجد به بیرون جاری شده و به احدی ترحم ننمودند، فقط یک نفر مرد و یک نفر زن در زیر جنازه های انسان با حال زخمی زنده مانده و بعدا از آن جا خارج شده بودند، تاریخچه اورمیه ـ توفیق ص 34   ــ قتل یکصد نفر در توپراق قلعه: «جیلوها» امروز در قریه توپراق قلعه و دو سه دیگر قریب یکصد نفر از مسلمانان ها را کشته بودند، جیلوهای مهاجر«حتی» درخت های میوه را بعد از خوردن میوه شکسته و درخت بید و قلمه و غیره را از ریشه بر انداخته و می سوزانند، ظلم به این فاحشی و ستمی به این بزرگی را اهالی هیچ ولایتی و در هیچ وقتی مبتلا نشده است که اهالی بدبخت این ولایت چند ماه است گرفتار شده اند. اورمیه در محاربه عالم سوز، ص172 ـ 160   ــ سه شنبه 10 تیر 1297 شمسی. در این روز نیز جیلوها بخاطر تلافی شکست در بندر شرفخانه، در حدود 2000 تن از مردم اورمیه را قتل عام می کنند. محمد تمدن، تاریخ رضائیه ص 290 ـ 289   ــ تیرماه 1297 شمسی مطابق با 1 ژوئیه 1918 ـ در این روز قتل سید محمد آقا پیش نماز به دست چند نفر از قوای مسلحه  روی می دهد، که به بهانه خواستن سلاح وارد منزلش می شوند و چنان با قساوت و سنگدلی آن پیرمرد روحانی را که در عمرش اسلحه به دست نگرفته بود، سلاخی و قصابی می کنند که الکساندر مناسریان یکی از اعضای ستاد قوای مسلحه مامور بررسی قتل نامبرده می شود اندام پاره گشته و فرش و دیوارهای خون آلود را می بیند خطاب به هم قطاران خود چنین می گوید: بروید دعا کنید که در جهان و آسمانها خدایی وجود نداشته باشد، زیرا آن قتل فجیع و صحنه هیجان آور که من با چشمان خود دیدم، یقین کرده ام که اگر خدایی وجود داشته باشد، حتما قهر و غضبش برای مکافات آن گونه قتل وحشیانه نه تنها دامن شما را خواهد گرفت، بلکه شامل حال تمام مسیحیان جهان نیز خواهد شد. حسن انزلی، اورمیه در گذر زمان ص 372   ــ ورود سواره نظام عثمانی و فرار جیلوها «هشتم مرداد 1297شمسی» : سوارهای عثمانی از دروازه یورد شاه وارد شهر«اورمیه» شدند، آن وقت حالت مسلمان های بیچاره جالب رقت بود، محترمین از شدت سرور شادی گریه کرده و به واسطه استخلاص از مخاطرات عظیمه شش ماه سجده شکر به جا می آوردند، سایر طبقات که اکثرا ماتم زده و عموما ستم کشیده و غارت دیده بودند گریه کنان و با حالت های مواثره به استقبال دویده خودشان را به پای اسب سوارها می انداختند«45»  به نوشته معتمدالوزاره ولایتی مثل اورمی که در همه عالم معروف و عروس مملکت ایران بود به اندازه ای خراب شد که سالهای سال آبادی آن و دایر شدنش طول دارد. چندین هزار نفوس محترمه از پیر و جوان و زن و بچه بی تقصیر و بی گناه به قتل رسیده و خانه ها تاراج شد و زحمات موروثی و مکتسبی مردم بیچاره به غارت رفته و احتراق گردید که مادامی که دنیاست از خاطره ها فراموش نشده و صفحه تاریخ عالم را سیاه خواهد نمود. اسناد وزارت خارجه ایران محاربه عالم سوز ص 11 ـ 10   متاسفانه با وجود اسناد معتبر و گورهای دسته جمعی، نسل کشی مسلمانان اورمیه و سلماس همیشه در کشور ما نادیده گرفته و به فراموشی سپرده شده است و برخی از جریانات فکری و عناصر آلوده در راستای اهداف مشخص و نخ نما شده که همگی به آن واقف هستیم همیشه بر این حادثه بسیار تلخ و دردناک سرپوش گذاشته اند. و نمونه آخر آن نیز تخریب گورستان دسته جمعی قره صاندیق اورمیه در مهرماه سال 91 بود. منابع:  ـ mary lewis shed. The measure of a man . n.y. George h. doran co . 1922 ـ zirinskay. Op. cit.. pp. 15. 16 ـ helot. Op.cit.p . 68 ـ  helot. Op. cit. p. 72 ـ بیانات مقام معظم رهبری در جمع مردم اورمیه، شهریور 75 : http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2811 ـ محمدعلی ارجمندی ـ قره صاندیق سند زنده نسل کشی مسلمانان آذربایجان ـ نشریه آغری اورمیه ـ شماره ۱۳۶ ـ رحمت اا... خان معتمدالوزاره، اسناد وزرات امور خارجه ایران، اورمیه در محاربه عالم سوز، نشر شیرازه، 1379 ـ بازل نیکتین، خاطرات نیکتین، علیمحمد فره وشی، تهران 2536 ـ احمد کسروی، تاریخ هیجده ساله آذربایجان، امیرکبیر، چاپ سیزدهم 84 ـ خسرو معتضد، نجفقلی پسیان، از سواد کوه تا ژوهانسبورگ، تهران نشر ثالث، 77 ـ رحمت اللـه توفیق، تاریخچه اورمیه، نشر شیرازه، تهران ـ محمد تمدن، اوضاع ایران در جنگ بین الملل اول، تهران 1350 ـ علی دهقان، سرزمین زرتشت، نشر ابن سینا، تهران 1348 ـ پزشک بیگانه،  به نقل از کتاب نگاهی به تاریخ و فرهنگ آذربایجان، فیروز منصوری ـ احمد کاویانپور، تاریخ عمومی اذربایجان، نشر آسیا، تهران 1346 ـ توحید ملک زاده دیلمقانی، آذربایجان در جنگ جهانی اول یا فجایع جیلولوق، نشر اخترـ چاپ دوم 86 ـ فشار افشار، اسداا... مخفی افشار، کتاب خطی  ـ اورمیه 1297 صمد سرداری نیا ـ قتل عام مسلمانان در دو سوی ارس ـ چاپ سوم 88 ـ حسن انزلی، اورمیه در گذر زمان، نشر دستان، تهران


کد مطلب: 13953

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdcaeon6.49nem15kk4.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir