دیروز برای این پدر هنوز نگذشته است

سیاسی نوشت

19 مهر 1393 ساعت 10:29


وبلاگ افاضات عقل کل نوشت:

او هم یک جوان بود. سه سالی از «عماد» پسر سید محمد خاتمی کوچکتر بود؛ اما یکبار هم اروپا را ندیده بود. اروپا که هیچ ، حتی به قول پدرش برای اولین بار بود که به منطقه سعادت آباد می رفت. همان منطقه ای که شهادتش را رقم زد.

 

روحانی زاده نبود اما تا بخواهی اهل مسجد بود و پایگاه بسیج. چنان عشق امام حسین علیه السلام در اعماق دلش نشسته بود که بارها صبح زود به مدرسه می رفت تا داوطلبانه، نمازخانه را برای برگزاری زیارت عاشورا مهیا سازد.

 

همه او را دوست داشتند، جز خوبی و متانت از او ندیده بودند. مثل پسر محمدباقر نوبخت نبود که با مدیر حراست هم دست به یقه شود و کتک کاری کند!

چه می گویم؟!حسین را چه به این کارها!

این کارها زیبنده کسانی است که طمع مال و قدرت داشته باشند ؛ نه حسین که حتی پیاده به مدرسه می رفت تا پول توجیبی اش را به فقیر بدهد.

 

فتنه 88 پایانی بود بر عمر 17 ساله شهید حسین غلام کبیری.

فتنه ای که از نظر بعضی ها گذشته است و باید آن را فراموش کرد! تا دیروز داشتند وسط فتنه و آشوب، خشونت و دروغ و قانون شکنی را ترویج می کردند و امروز از مهر و عطوفت و گذشت و قانونمداری و راستگویی سخن می رانند.

می گویند دیروز گذشت و فردا آغازی دیگر است. آغازی که نباید نسبت به حصر سران فتنه بی تفاوت باشیم.

 

دیروز برای هر کسی گذشته باشد برای پدر و مادر شهدای فتنه هنوز نگذشته است.

کاش سید محمد خاتمی می فهمید حسین هم تازه آغاز جوانی اش بود و دیروزی که از نظر او گذشته است فردا را از حسین گرفت.

کاش سخنگوی دولت به جای اینکه با شکستن خط قرمز نظام، بگوید «نسبت به حصر سران فتنه بی تفاوت نیستیم» کمی هم نسبت به خون پاک حسین بی تفاوت نبود.

کاش علی مطهری همانقدر که نسبت به حصر دو فتنه گر لجباز نگران است و به رئیس جمهور نامه می نویسد ؛ به پدر حسین نامه می نوشت و به عنوان یک نماینده به او اطمینان می داد که نمی گذارد خون فرزندش پایمال شود.

اصلا بیایید پدر و مادر حسین را با آنانی که فتنه را یک سوء تفاهم می دانند و نگران حصر سران فتنه اند روبرو کنیم، شاید ذره ای وجدانشان درد بگیرد و از خواسته های غیر منطقی خود شرمساز شوند.

شاید پدر حسین با اشکی که در چشمانش حلقه می زند پیام خود به سران فتنه را دوباره به آنان برساند و بگوید: «به سران اغتشاشات می گویم چه کسی باید پاسخ خون حسین من را بدهد. اگر خیلی دوست دارید پیرو راه قدرت های بزرگ باشید پس چرا در این مملکت مانده اید؟ بروید پیش همان ها که به خاطرشان خون جوان های مردم را می ریزید

 

شاید آه جانسوز مادر حسین را ببینند که چگونه با دیدن تیترهای درشت روزنامه های زنجیره ای به آسمان می رود وقتی می گوید: « من شکایت خود را به خدا می برم و از خدا طلب استمداد می کنم

مادری که حق دارد شکایتش را به خدا ببرد. حق دارد بگوید چرا پسر خاتمی ماه عسلش را در اروپا بگذراند و پسر نوبخت اندیشه کسب قدرت بیشتر داشته باشد و پدران آنها خون حسین را فراموش کرده و به دنبال رفع حصر باشند؟

 

حسین هم یک جوان بود ،جوانی که با دیدن مستندهای دفاع مقدس ،معرفت می اندوخت ؛ نه دغدغه سفر به اروپا داشت نه کسب قدرت. او حق داشت همچنان مایه شادی قلب پدر و مادرش باقی بماند اما فتنه گران نگذاشتند.

حال بگویید اینکه حسین را به خاک سپردید بس نبود ؛اکنون می خواهید پرونده سیاه ظلم بزرگی را که در حق شهدای فتنه و نظام اسلامی کردید به خاک بسپارید؟

پی نوشت:

امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه می فرمایند: « خدایا به تو پناه می برم... از اینکه ظالمی را یاری کنیم یا مظلوم و دلسوخته ای را بی یاور گذاریم


کد مطلب: 18994

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdcayon6.49nao15kk4.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir