تاملی بر رایجترین واژه سیاسی این روزهای کشور!!

30 تير 1392 ساعت 12:56


وبلاگ مبارز33 نوشت: بیایید با هم گشتی به اوضاع سیاسی کشور بزنیم و اندر احوالات واژه های رایج آن کمی تامل کنیم. جریان چپ، راست، انجمن، جامعه، مجمع، اصلاحات، محاظفه کار، اصولگرا و حالا هم اعتدال گرا... هر کدام این واژه ها در زمان خود عالمی داشته و عده ای را به خود مشغول کرده است. این که این واژه ها چه کسانی را حول خود جمع کرده یک طرف، اینکه چه تعبیری از آن می شود طرف دیگر...
بگذارید کمی متفاوت بحث کنیم! کلا واژه های مختلف، تعبیرهای مختلفی دارند و هر کسی می تواند یک واژه را به سلیقه خود تعبیر و تفسیر کند. تاریخ پر است از این نوع رفتارها.
این را هم بگویم که مهم آن است؛ واژه ها آنگونه که هستند بکار گرفته شوند و تفسیر گردند و الا اگر قرار باشد هر کسی کلمه ای را طبق میل خود و گروهش تعبیر کند که سنگ روی سنگ بند نمی شود! همانطور که خیلی وقتها هم نشده است... باید بدانی شان نزول یک کلمه و واژه چه بوده و همانطور آنرا تفسیر کنی...
حالا بیایید و تاریخ را مرور کنیم... مثلا همین کلمه مقدس جهاد! جهاد یک واجب شرعیست. آنقدر مهم که از فروع دین ماست. در قرآن هم تا دلت بخواهد درباره آن صحبت شده است. " و کسانی که در راه ما جهاد می کنند ما آنان را هدایت می کنیم و خداوند با نیکوکاران است"!! می بینید رفقا ، جهاد مقدس است و خدا هم بر روی آن تاکید کرده است، آنقدر زیاد که بهترین مرگها را در مسیر جهاد در را ه خدا قرار داده است. تا اینجای قصه به نظر مشکلی نیست. یعنی نه من و نه شما در این خصوص اختلافی نداریم.
مشکل از آنجایی شروع می شود که عده ای ازهمین واژه مقدس برای میل خود استفاده می کنند . چنان هم سنگ آنرا به سینه می زنند که گویی همینان هستند که این واژه را ساخته اند و تنها تفسیر آنان در این خصوص صحیح است.
قصه ی تلخ ترین حادثه تاریخ درست اشاره دارد به همین مسئله! عده ای آمده اند در مقابل حجت خدا ایستاده اند و قرار است سر سرور جوانان بهشت را برای رضای خدا ببرند! می فهمی یعنی چه؟! یعنی سر قرآن ناطق را به نام اسلام و قرآن ببرند . پس می بینید می شود از یک واژه چگونه عکس واقعیت و شان نزولش استفاده شود. 
تاکید می کنم مهم آن است که یک واژه در جای خودش و مطابق با شان نزولش استفاده شود...
سرتان را به درد نیاورم ... قرار نیست روضه اباعبدالله خوانده شود. البته روشه آقا سر را به درد نمی آورد؛ دل را میسوزاند و اشک را جاری می کند؛ لحظه به لحظه زندگی ما عجین شده است با داستان کربلا اما بگذارید از این بخش بگذریم.
قراراست درباره حال و روز این روزهای کشور صحبت شود! احتمالا شما هم با من هم عقیده باشید که در جاهای مختلف اعم از رسانه ها، محافل و پاتق های گوناگون یک واژه بیش از هر چیز شنیده می شود. اعتدال !!
سخن از اعتدال البته در ادبیات دینی ما زیاد گفته شده است و چیز جدیدی نیست اما خب این روزها زیاد تر از گذشته به گوش می رسد. همیشه اینگونه بوده است. مثلا عده ای چنان از اصلاح طلبی حرف می زنند که انگار همینان این واژه را اختراع کرده اند و صاحب آن هستند. می خواهم یک بار دیگر تاکید کنم مهم آن است که یک واژه خوب و درست بکار گرفته شود.
مثلا همین اصلاح طلبی! که دوستان و دشمنان زیادی دارد. مثل اصولگرایی... شده است دو جبهه اصلاحات و اصولگرا.  و حالا هم اعتدالگرا...
درست یا غلط می توانم ثابت کنم میان این واژه ها هیچ تفاوتی نیست و البته می شود ثابت کرد که تفاوت از زمین است تا آسمان... مثلا میان اصولگرایی ما با اصلاح طلبی هانتینگتون فاصله ایست به پهنای باند گفتگوی تمدنها تا جنگ تمدن ها! مهم آن است که چگونه و چه کسی از آن بهره ببرد و با چه هدفی! هانتینگتون که خیلی هم ما ایرانی ها را دوست ندارد دم از رفرمسیم یا همان اصلاح طلبی می زند. می گوید جوامع در راستای تحقق لیبرال دموکراسی آمریکایی باید اصلاح شوند... می بینید عزیزان من! پس می شود فساد کنی و مدعی اصلاحطلبی باشی... یعنی اصلاحات عده ای عین افسادات است . ایجاست که ما با بعضی ها مشکل پیدا می کنیم.
اما همین اصلاح طلبی می تواند عین اصولگرایی باشد. یعنی چه؟! عرض می کنم خدمتتان! اصولگرایی یعنی پای بندی به اصول، ارزشها و آرمان های اسلام و انقلاب! نه پای بندی به تعصبات و ارزشهای گروهی و حزبی! با این نگاه امام حسین حرکتی کرد که مبتبی بر اصلاحطلبی بود. اصلاح طلبی که قرار است جامعه را به سمت اصول اسلام ناب سوق دهد. قرار است اسلام زنده بماند حتی اگر حسین سر بریده شود. امام مظلومان قیام می کند برای امر به معروف و نهی از منکر و  این دو چیزی جز اصلاح جامعه نیست. و مگر غیر این است که حرکت در مسیر تحقق جامعه نبوی و علوی از اصول اسلام است برای سعادت بشر ... پس می بینید رفقا اصولگرایی می تواند همان اصلاحطلبی باشد. به شرط آنکه تو خوب آنرا؛ بعنی همانگونه که هست بکار گیری نه آنگونه که می خواهی... جنس اصلاحطلبی ما اگر با اصول انقلابی ما تفاوت داشته باشد عین فساد است و اصولگرایی ما اگر با اهداف نظام در تضاد و تعارض باشد هم همان می شود...
قصه ی اعتدال گرایی نیز همانگونه است که عرض کردم. یعنی باید اعتدال گرایی را درست و خوب تفسیر کنیم. همانطور که باید باشد. نه آن طور که بعضی ها می خواهند. اگر قرار باشد اعتدال جاده صاف کن عده ای شود که به اهداف حزبی و گروهی خود برسند می شود همان اصلاحطلبی و اصولگرایی که قرار نیست انقلابی باشد. می شود همان جهادی که آب در آسیاب دشمن می ریزد. می شود انتحاری که قند در دل نتانیاهو آب می کند. پس قرار شد واژه ها خوب و درست تعبیر و تفسیر شود . بگونه ای که انقلاب را محور حرکت خود قرار دهد.
اگر بخواهم بهتر بگویم باید اینگونه عرض کنم که : اعتدال گرایی اگر قرار باشد با عدل و عدالت فاصله داشته باشد می شود ضد ارزشها و اصول انقلاب و اسلام. باور بفرمایید در طول تاریخ خیلی ها بوده اند که با همین شعار اعتدال بلاهای جبران ناپذیری سر اسلام آورده اند. همیشه گفته ایم دعوای حق و باطل دعوای دو جبهه است و جبهه سومی وجود ندارد. یعنی نمی شود تو نه در جبهه حق باشی و نه در جبهه باطل و نمی شود تو هم در جبهه حق باشی و هم در جبهه باطل. که اگر این باشد عدالتی نیست. عده ای می گوید باید بی طرف باشیم.اصلا بی طرفی آنگونه که بعضی ها می گوید امکان پذیر است؟ مثلا لیبرال مسلکها می گویند باید بی طرف باشی، همین که می خواهی از قرآن استدالالی بیاوری می گویند باید بی طرف باشی . و از آن طرف خود مدام کتاب می نویسند و نظریه می دهند که باید حاکمیت دنیا در دستان لیبرال دموکراسی باشد. این یعنی بی طرفی؟ من که می گوید خدا هم بیطرف نیست که اگر بود " اشداء علی الکفار رحماء بینهم" یعنی چه؟ اصلا این همه پیامبر آمده اند از طرف خدا که مردم را به حق هدایت کنند...
از بحث خارج نشویم! پس قرار است شعار اعتدال گرایی را در جایگاه واقعیش قرار دهیم. یعنی حرکت در مسیر عدالت. یعنی حرکتی که آرمانهای انقلاب را محور خود قرار دهد. این می شود اعتدال گرایی. یعنی اگر حجت خدا در یک سوی میدان است و شمر و عمرسعد در طرف دیگر تو باید بدانی در کجا قرار بگیری نه اینکه به بهانه بی طرفی و اعتدال سکوت کنی! بخدا قسم آنهایی که در آن روز سکوت کردند و شاهد ماجرا بودند؛ در بریده شدن سر فرزند رسول خدا شریک بودند!! انگار قرار نیست روضه امام حسین دست از سر ما بردارد...
نمی شود معتدل باشی و به این بهانه در مقابل دشمنان نظام سکوت کنی. نمی شود اعتدال را به کنار آمدن با آنانی که آبروی نظام را به بازی گرفتند معنی کنی ... این یعنی عین افراط گری همانطور که گاهی اصلاحگری یعنی افسادگری...
باردیگر تکرار مینکم. قرارمان این بود که هر واژه ای مطابق با شان نزول و اصلالتش تعبیر شود نه مطابق با خواست و میل فردی و گروهی ... یعنی اصلاحطلبی ، اصولگرایی و اعدالگرایی اگر مبتنی بر عدالتخواهی نباشد، همه اش می شود کشک. بخدا مفت نمی ارزد! یعنی وقتی امام می گوید اسراییل باید از صفحه روزگار محو شود؛ دیگر نمی شود به بهانه اعتدال بگویم دشمن تراشی می شود. نمی شود حرف از سازش  با دشمنانی که لحظه شماری می کنند برای مکیدن خون این ملت زد . این اعتدال میانه روی نیست عقب نشینی و بی چارگیست...
  پس همه ی این واژه ها باید یک پسوند داشته باشند آن هم انقلابی. یعنی اصولگرا، اصلاحطلب و اعتدالگرای انقلابی ولاغیر...
انتهای پیام/


کد مطلب: 4655

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdcb.sbaurhb0siupr.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir