ابلهان شهر

18 دی 1392 ساعت 18:38


"کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان" وبلاگ"شهیدان "نوشت پادشاهی به یکی از خادمان خود گفت:« نام ابلهان شهر را بنویس!» خادم کمی فکر کرد و گفت:« به شرطی این کار را می کنم که نام هرکس را نوشتم، از من نرنجی و مرا مجازات نکنی!» شاه گفت:«باشد.بنویس.»   خادم اول نام شاه را نوشت.شاه خشمگین شد،از جای برخاست و گفت:« اگر گفتۀ خود را ثابت نکنی، تو را برای این جسارت به مجازاتی سخت خواهم رساند.» خادم گفت:« اگر صبور باشید و آرام، خدمتتان عرض خواهم کرد.مگر شما نبودید که حواله ای به ارزش صدهزار دینار به یکی از نوکران خود دادید تا به شهر دیگری برود و آن را نقد کند و نزد شما باز آورد؟» شاه گفت:« بله، من چنین کرده ام.» خادم گفت:« من او را خوب می شناسم.او در این شهر نه زنی دارد و نه فرزندی؛ نه خانه و نه  مِلکی.اگر صدهزار دینار را نقد کند، هرگز به اینجا باز نخواهد گشت.» شاه کمی فکر کرد و گفت:« اگر پول را نقد کرد و بازگشت، چه می گویی؟» خادم گفت:« در آن صورت نام شما را خط خواهم زد و نام او را خواهم نوشت!»


کد مطلب: 10443

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdcbfab8.rhbgapiuur.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir