دوپینگی ها

3 مرداد 1392 ساعت 7:54


وبلاگ کارگری در روزنامه منتشر کرد. خانه سینما، اصغر فرهادی و چند موضوع دیگر دوپینگی یعنی قهرمانِ ضدِپهلوان؛ برنده همیشه بازنده؛ پیروزی در اوج شکست و موفقیت با سقوط و نشست. دوپینگی ها نای ایستادن روی پای خود را ندارند؛ همیشه باید به «چیزی» تکیه کنند، وگرنه، بی اتکای به غیر، می افتند! آن ها مرد مبارزه جوانمردانه نیستند و از قواعد بازی مردانه می ترسند. دوپینگی ها از توهم قدرت در رنجند و پهلوان پنداری خود را گنج می انگارند! وضعیت امروز برخی افراد، گروه ها و جریان ها در سینمای ایران، درست شبیه به اوضاع دوپینگی هاست؛ وضعیت این روزهای سینمای کشورمان، غبارآلود و مبهم است و همه وقایع در حالتی آمیخته با تعلیق و هراس پیش می رود. همچنان که شفاف شدن و آرامش اوضاع، به ضرر دوپینگی های این میدان است و حتی حذف همیشگی آن ها را در پی خواهد داشت.
درست مثل دامن زنندگان بحران خانه سینما که هر روز گره ای بر کلاف پیچیده آن اضافه می کنند. خانه ای که از پای بست ویران بوده و گویی در این خرابه گنجی پنهان است که یافتن آن، هیچ گاه به مالکان و ساکنانش مجال اصلاح پای بست ها را نداده است! خانه‌ای که کاشانه ای برای فرزندان سینما نبوده، همان طور که امروز هم این پدرخوانده های سینما هستند که بر طاق خانه بر هم تیغ می کشند. بحث و قصدی در دفاع از مدیریت دولتی سینما و بعضی افراد و کانون های همراه با آن‌ها نیست؛ نقد عملکرد پر غلط آن ها را مجالی دیگر لازم است. اصلا یکی از ابزارهای دوپینگی های این عرصه، ضعف مدیریت بوده است وگرنه با تدابیر صحیح و بجا، این غائله باید تا به حال تمام می شد. اما مدیریت سینمایی دولت دهم با رفتارهای متناقض و پر فراز و نشیب خود، به پدرخوانده های سینما فرصت دوپینگ از طریق مظلوم نمایی و عرض اندام بیشتر بخشیده است. اما در این میان باید از حاکمان خانه سینما و طیف همراه آن ها چند سؤال را پرسید: بر فرض که مدیران سازمان سینمایی و فیلم‌سازان و گروه های مخالف شما، همه یک سره بد و باطل هستند و شما حق مسلمید! چرا تا این حد نگران از دست دادن میزهایتان در خانه سینما هستید؟ اگر ادعا می کنید که مشکل قانونی ندارید، چرا برای گرفتن حق خود به قانون مراجعه نمی کنید؟ چرا به جای گفت وگو و مذاکره، در کوچه و خیابان داد و هوار راه می اندازید و مزاحم زندگی همسایگان خانه سینما می شوید؟ بر فرض که تجمع شما قانونی است، آیا حق ایجاد آلودگی صوتی در یک محل مسکونی و توهین به دیگران را هم دارید؟ آیا با فرهنگ شهرنشینی آشنا نیستید؟ اگر حق با شماست، چرا در مناظره تلویزیونی از پاسخ به طرف مقابل طفره می روید؟ چرا درباره هزینه و علت سفرهای خارجی خود با بودجه خانه سینما توضیح نمی دهید؟ چرا در دوران حاکمیت خود بر خانه سینما از امور صنفی کوتاهی می کردید و به جایش از این فرصت برای کار سیاسی بهره می بردید؟ چرا اغلب اعضای خانه سینما مشکل معیشتی دارند و شما‌...؟ چرا در لیست امضای حمایت از شما اسامی فوت شدگان و افراد ناشناخته دیده می‌شود؟ چرا اساسنامه خانه سینما را تغییر دادید، آن هم بدون مجوز؟ چرا در نشست های خبری، رسانه های منتقد خودتان را دعوت نمی کنید؟ چرا به جای توضیح قانع کننده درباره میزبانی از نمایندگان اسکار، به پرسشگران توهین کردید؟ و ده ها پرسش دیگر از این دست که هیچ گاه به آن پاسخ نمی دهند. نکته جالب در علاقه شدید این روزهای سردمداران خانه سینما به محمود احمدی‌نژاد است! آن ها در همه سخنرانی ها و مصاحبه‌هایشان، راه و بی راه از حمایت رئیس جمهور از خودشان سخن می گویند. چون بدون تکیه به صاحبان قدرت توان ایستادگی ندارند! در همه جای جهان، به طور معمول هنرمندان سعی می کنند خود را مستقل و آزاد از سیاستمداران و قدرت های حاکم جلوه بدهند. حتی اگر در خفا و پشت پرده، به اهالی سیاست و قدرت متصل باشند. اما گویا در کشور ما برای برخی از اهالی هنر و خاصه سینما، مستقل بودن نوعی عار محسوب می شود! از یک طرف خانه سینمایی ها این روزها دست در دست احمدی نژاد داده اند، از طرف دیگر بعضی که تا دیروز مجیزگوی مدیران دولتی سینما بودند، تبدیل به مخالفان سرسخت شمقدری و دار و دسته اش شده اند؛ تا دیروز می گفتند این دوران بهترین مقطع مدیریت سینمایی در ایران است و امروز از این مدیریت به عنوان بدترین دوران یاد می کنند! از آن طرف هم عده‌ای از همین دوستان در موزه سینما مناسک تملق گویی برای یک سیاست باز دغل و فریب‌کار را برگزار می‌کنند! گویا کسب منافع و فرصت های دولت آینده، بدجوری آقایان را به هوس انداخته که همه ادعاهای هنرمندانه و روشنفکرانه خود را فراموش کرده و به جای سؤال از عملکرد منفی یک سیاستمدار در دوران ریاست جمهوری اش و همچنین رفتارهای ریاکارانه اش در غائله 88، به ستایش و چرب زبانی وی پرداختند! ای کاش این گونه رفتارها فقط در مقابل سیاست بازان و قدرت پرست های داخلی شایع بود. چون بعضی از هنرمندان ما، حتی در تریبون های خارجی نیز آن چنان محافظه‌کار و ترسو عمل می کنند که همه ژست‌های آزادی خواهانه شان را با پای خود، زیر پا می گذارند. مصداق بارز این موضوع، یکی از کارگردان های محترم سینمای کشورمان است که طی سال های اخیر، جایگاهی جهانی پیدا کرده. او در اغلب مصاحبه هایش با رسانه های غربی از وجود سانسور و مشکلات در سینمای ایران سخن می گوید، اما حاضر نیست ذره ای شجاعت به خرج دهد و از سانسور شبکه های تلویزیونی ایران، ترور دانشمندان ایرانی، تحریم کشورمان از سوی دولت های غربی و مسائلی از این دست سخن بگوید. پهلوان واقعی از حق مردم دیارش نزد بیگانگان دفاع می کند. آنکه شکایت بیرون می برد و سرش را در برابر غریبه‌ها تا زانو پایین می آورد و برای کسب جوایز خارجی ها، به فرهنگ سرزمین مادری‌اش دهن کجی می کند، قهرمانِ ضدِپهلوان است؛ دوپینگی تمام عیار است. اتفاقا همین فیلم ساز در داخل هم همواره با توجه خاص دولتمردان روبه رو بوده است. به طوری که مدیران سینمایی، تمام تلاش خود را به خرج دادند تا فیلم او را خارج از نوبت اکران کنند، بلکه در شرایطی که بازار بحث درباره این فیلم داغ است، به فروش بیشتر آن کمک کنند. همه ما با مشکلات فیلم سازهای متعهد در اکران فیلم هایشان آشنا و آگاه هستیم. جای شگفتی است که چرا مسئولین فرهنگی و سینمایی ما برای اکران به موقع و افزایش استقبال از این فیلم ها هیچ تدبیری نمی اندیشند، اما تلاش خود را وقف یک فیلم فرانسوی می کنند؟! در مجال دیگری به این موضوع خواهیم پرداخت که مدیران سینمایی چگونه فریب خورده و فیلمی در راستای سیاست های اتحادیه اروپا و دولت فرانسه را با یک فیلم منتقد غرب اشتباه گرفته‌اند. نکته جالب این است که با وجود حمایت های دولتی و تبلیغات رسانه ای گسترده و پردامنه که ماه ها برای این فیلم استمرار داشته، اما استقبال مردمی چندانی هم از آن صورت نگرفته و آمار فروش فیلم در مقایسه با فضاسازی های صورت گرفته قابل توجه نیست. البته آمار ناامیدکننده فروش فیلم ها در سینماهای کشور طی هفته های اخیر اگرچه ناگوار است، اما در مواجهه ای توأم با تدبیر و عقلانیت، می تواند زمینه ساز پوست اندازی سینمای ایران در آینده پیش رو شود؛ به شرطی که در برخورد با واقعیت های جاری در این عرصه،«اعتدال» جایگزین تعصبات کورکورانه مرسوم شود. یکی از عوامل بیماری زای سینمای ایران در همه اعصار مختلف، برخورداری یک جریان خاص سینمایی از نوعی رانت در اکران بوده است. نکته عجیب این است که این جریان با وجود برخورداری از امکانات ویژه، همواره از سوی مردم و مخاطب های هنر هفتم پس زده شده و در عین حال، همیشه در مقام مظلوم و سینمای مستقل ظاهر شده است. نماینده این جریان در اکران فصل بهار فیلم «قاعده تصادف» بود. فیلمی که به رغم همه توجهات دست‌اندرکاران جشنواره فیلم فجر و حمایت‌های دولتی و تلویزیونی باز هم بدون هیچ اقبال مردمی به اکران خود پایان داد. اتفاق عجیب این بود که حتی در برنامه سینمایی تلویزیون نیز هیچ انتقادی از این فیلم صورت نگرفت و این برنامه به طور ویژه برای این فیلم تبلیغ کرد. و ... حکایت دوپینگی ها همچنان ادامه دارد.
*عنوان، برگرفته از نام مستندی است به کارگردانی محمدصادق باطنی.   انتهای پیام/


کد مطلب: 4872

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdcc.mq0a2bq4ila82.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir