دروغ هاي بد بوي روشنفكري در "اسب حيوان نجيبي است!

26 خرداد 1392 ساعت 9:02


وبلاگ اسرار نوشت: داستان اين فيلم درباره مرد کلاهبرداری است که با لباس مبدل مامور نیروی انتظامی شب ها در کوچه و خیابانهای شهر راه می افتد و با مسئله ساختن از کوچکترین موارد منفی آدم ها از آنها اخاذی می کند.
ساخته جنجالي عبدالرضا كاهاني بار ديگر نشان داد آنگاه كه هنرمندان ما مبتلا به نزديك بيني مفرط شده و تنها نوك بيني خود را مي بينند چه فاجعه اي رخ مي دهد.
اصولا ساخت فيلم هايي كه سرتاسر كشور را سياه نشان دهد چندان سخت نيست و در هيچ جاي جهان نيز سخت نمي باشد. اما ساخت فيلم ها و آثار هنري قدرتمندي كه بدون صراحت آزار دهنده و با بارمعنايي چشم نوازي بتواند موضوعات مثبت و داراي بار فرهنگي مناسب را اشاعه دهد يا از دست اغلب هنرمندان ايراني ساخته نيست و يا اينكه دست و دل آنها در جاي ديگري گير است كه به چنين كُنجي رضايت نمي دهد! و در نتيجه چنين آثاري ساخته نمي شود.
اينكه چگونه اين فيلم را بايد آروغ بد بو و بد صداي روشنفكري دانست برآمده از نكاتي چند است كه بدين شرح بيان مي شود: 1- كاهاني در آثار خود به خوبي نشان داده كه علاقه تام و تمامي به دور هاي باطل و سرگرداني های پوچ گرايانه در كارهاي خود دارد. در فيلم "اسب حيوان نجيبي است" هم كاهاني از اين نظريه پردازي بي مبنا عقب نمانده و مشتي آدم و شخصيت را به تصوير كشيده كه همگي مانند حشرات موذي و متعفنِ خانه كرده در لايه هاي زيرين زمين فقط و فقط در خود مي لولند و با هر حركت عِرض خود مي برند و زحمت ديگران مي دارند. اين فيلم را بايد كپي برداري فارسي و جهان سومي از رمان "بيگانه" آلبر كامو دانست. جالب آنكه شخصيت اول اين فيلم نيز ما به ازاي خوبي در "بيگانه" دارد.
2- اينكه چرا كاهاني ساعات شب را براي به تصوير كشيدن هجونامه خود برگزيده نكته ايست كه نبايد از آن غفلت كرد. انسان هايي پوچ و بي مقدار در ساعاتي تاريك و ظلماني با اقداماتي عبث و تاسف برانگيز هر يك در پي دست و پا زدن و بيرون آمدن از باتلاق خود ساخته خویش اند بدون اينكه توجهي به غرق شدن ديگران داشته باشد. هر چند كه ظاهر فيلم و همراه كردن گله اي از آدم هاي خرفت و بي خاصيت جهت همدردي با مسعود، شخصيت اول فيلم است اما واقعيت اصلي فيلم، دست و پازدن اين آدمها براي نجات خود و نه دوست مستشان است...
3- كاهاني به طرز رقت انگيزي سعي در تباه نشان دادن جامعه ايراني و اعلام مرگ قريب الوقوع انسانيت در چنين جامعه اي دارد. در فيلم كاهاني، تباهي جامعه به نمايش درآمده تا بدانجايي است كه در نهايت زنداني مجرمي كه با بر تن كردن و جعل لباس پليس اقدام به اخاذي از مردم مي كرد به ناگاه تبديل به شخصيت خوب داستان شده و كورسويي از روشني و انسانيت را آن هم در قالب يك مجرمِ زنداني به نمايش مي گذارد. تعمد كاهاني در مرده نشان دادن احساسات و عواطف بشري و مظاهر ديني و وجداني امري نيست كه بتوان از آن به سادگي عبور كرده و آن را تصادفي و ناشي از سهل انگاري دانست.
كاهاني به طرز ماهرانه اي حتي كاراكترهايي با بازي پارسا پيروز فر را نيز كه بيننده در صدد برقراري ارتباط با آن و قبول او به عنوان نقش مثبت فيلم است به ناگاه با مرتبط نشان دادن با همسر يكي از دوستانش لجن مال كرده و فضاي فيلم را با آلودگي خفه كننده اي همراه مي كند.
4- نبايد از نظر دور داشت كه فيلم هايي مانند " اسب حيوان نجيبي است" ، " جدايي نادر از سيمين" ، "هامون" ، "كسي از گربه هاي ايراني خبر ندارد" و بسياري ديگر هر چند ممكن است با نگاه ميكروسكوپي به وقايع رخ داده در جامعه، توانسته باشند گوشه اي از سياهي ها و كمي و كاستي ها را به نمايش درآورند اما سازندگان فيلم ها خود نيز بدين نكته آگاهند كه آنجا كه بدي ندارد بهشت است!!! پس اینکه چرا با عدم امكان دستيازي به بهشت، وطن فروشي را پيشه خود مي كنند؟ سوالي است كه بايد از اين كارگردانان و جوايز منتظر به اهداي جشنواره هاي متنوع و رنگينِ خارجي جستجو كرد.
واقعا جاي تاسف بسيار است كه در كشوري كه در حال حاضر به عنوان الگوي انقلاب هاي منطقه قلمداد شده و مردمان ديگر كشورها براي رسيدن به گرد و غبار به جا مانده از انقلاب شكوهمند اسلامي ايران، سر از پا نشناخته با سرعت نور در حال انقلاب و تبديل وضعيت خود به كشوري مردمي با انگاره هاي اسلامي هستند چرا بايد چنين آثاري با سياهه اي از تاريكي و ظلمت ساخته و به اكران در بيايند؟!


انتهای پیام/


کد مطلب: 2694

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdcc.oqia2bqe0la82.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir