فقر

9 ارديبهشت 1392 ساعت 6:55


وبلاگ افق نوشت : پسر گرسنه اش می شود ، شتابان به طرف یخچال می رود در یخچال را باز می کند عرق شرم ...بر پیشانی پدر می نشیند پسرک این را می داند دست می برد بطری آب را بر می دارد ... کمی آب در لیوان می ریزد   صدایش را بلند می کند ، " چقدر تشنه بودم "پدر این را می داند پسر کوچولو اش چقدر بزرگ شده است ...


کد مطلب: 298

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdcca4qi82bqo.la2.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir