کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من ؟!

13 ارديبهشت 1393 ساعت 15:28


وبلاگ"قاصدک"نوشت: در سال های اخیر وقتی سخن از مشکلات کارگران می رود، معمولا بحث به سطح "تعیین دستمزدها" تقلیل داده می شود، در حالی که این موضوع تنها بخشی از مشکلات روزمره کارگران است که معمولا هم پایانی بر آن نمی توان متصور بود. در سال های اخیر وقتی سخن از مشکلات کارگران می رود، معمولا بحث به سطح "تعیین دستمزدها" تقلیل داده می شود، در حالی که این موضوع تنها بخشی از مشکلات روزمره کارگران است که معمولا هم پایانی بر آن نمی توان متصور بود. وضعیت منفی ناشی از عملکرد اقتصادی دولت های هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد در افزایش بیکاری کارگران و تخریب چرخه های صنعت و اقتصادی، خانواده های کارگری بسیاری را دچار بحران کرده است که این مشکل، قطعا در جامعه تسری یافته و خود را به اشکال مختلف نشان داده است.   گرچه مشکلات اقتصادی، گریبان همه جامعه را گرفته است، اما کارگران در خط مقدم این حملات هستند؛ بیکاری یک معضل است و از دست دادن کار معضلی به مراتب بدتر. آسیب های اقتصادی و اجتماعی ای که کارگران می بینند، بسیار بیشتر و عمیق تر از سایر افراد جامعه است. آن ها هم مستقیم و هم غیرمستقیم ضربه می خورند.   علیرغم نگرش های متفاوت در دولت های مختلف به ویژه بعد از دوران دفاع مقدس، جامعه بزرگ کارگران ایران به عنوان "حداقل بگیرانی نجیب" همچنان دچار مشکلات زیادی در حوزه معیشتی خود هستند و این موضوع نشان می دهد که کارگران نباید برای دست یابی به مطالبات خود، صرفا به این دولت ها دل ببندند، بلکه باید امکان چانه زنی خود را در حوزه های گوناگون با دولت و کارفرمایان از طرق مختلف افزایش دهند.   اما جامعه کارگری ایران برای برون رفت از این فضا با توجه به ظرفیت های قانون اساسی به عنوان میثاق ملی و دینی، چه باید بکند؟   دیده نشدن جامعه بزرگ کارگری در سیستم تصمیم سازی و تصمیم گیری کشور ضعف بزرگی است که در اولین فرصت، باید نسبت به بازبینی آن اقدام کرد که بخشی بر عهده دولت است و بخش اصلی اش بر عهده خود کارگران.   فضا دادن به کارگران را از طریق توسعه فعالیت سندیکاهای مستقل و تخصصی و فراهم سازی بسترهای قانونی شکل گیری و رشد آن ها را از وظایف اصلی دولت است و باید زمینه حضور تشکل های مستقل کارگری را در نظام های تصمیم سازی و تصمیم گیری به صورتی کاملا قانونی و با پشتوانه اجرایی کافی و تضمین شده، فراهم کرد.   نگارنده معتقد است؛ تشکل های کارگری صرف برآمده از تعاملات با جریانات سیاسی، قطعا پاسخگوی مطالبات صنفی کارگران نیستند، از همین رو نه تنها پشتوانه واقعی کارگران نبوده، آنان را در جامعه نمایندگی نمی کنند، در بزنگاه های تاریخی نیز از نقش خود در حمایت از کارگران بازمانده، ممکن است به ابزاری برای انحراف مطالبات تبدیل شوند.   محیط کسب و کار، فقط محیط سرمایه گذار و کارفرما نیست، اندیشه و توان کارگران اصل جدایی ناپذیر این محیط هستند؛ پس کارگران حق دارند که در نظام تصمیم سازی اقتصادی کشور، نقش بیشتری ایفا کنند. اما به واقع برای حضور در مراکز تصمیم سازی اقتصادی و تاثیر گذار از چه کانالی باید عبور کنند؟! یقینا حضور هدفمند و با اقتدار کارگران در مراکز مهم تصمیم سازی و تصمیم گیری از مجاری سیاسی و انتخابات می گذرد چه در شوراهای شهر به عنوان پارلمان های محلی و چه در مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری زمینه های افزایش مشارکت اجتماعی و طبعا سرمایه اجتماعی را فراهم می کند.   نگارنده باور دارد اگر به تاریخ سیاسی ایران به ویژه در نظام جمهوری اسلامی ایران توجه کنید آنهم ذهنی و حتی بدون اخذ هرگونه آماری می توانید متوجه شوید که اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان انتخابی شوراهای اسلامی شهر ها ، مجلس و روسای جمهوری از جامعه روحانیت، معلمان و اساتید دانشگاه ها و پزشکان بوده اند و در دهه اخیر جامعه مهندسان نیز در ساختار قدرت کشور نقش فزاینده  و روبه رشدی یافته اند. اما با توجه به اینکه نزدیک نیمی از مردم کشور کارگران می باشند وضعیت و کارنامه فعلی جامعه کارگری ایران در این زمینه خالی و تهی به نظر می رسد.   وقتی که خیلی از تشکل های روحانیتی، معلمان، پزشکان و مهندسان برای خدمت بیشتر به آحاد جامعه همه تلاش خود را برای دیده شدن و رای آوردن به کار می بندد و اکثریت قریب به اتفاق آنان برای اخذ رای جامعه و تشکل های صنفی و سیاسی کارگران انواع قول ها را می دهند چرا خود جامعه کارگری ایران در این زمینه حرکتی نمی کند و افردای را  از بطن جامعه کارگری معرفی نمی کنند؟!   خلاصه کلام؛   معتقدم اگر تشکل های سیاسی کارگری، حقیقتا و طی یک فرایند نظام مند دست به انتخاب نماینده جامع الشرایط و برخاسته از بطن جامعه کارگری برای حوزه های مختلف سیاسی اقدام کنند و به دور افتادن در بازی برخی جناح سیاسی فرصت طلب ؛از توان اجتماعی و بسیج نیروی انسانی بهره برداری کنند و آگاهی بخشی را از تریبون و رسانه هایی که در دست دارند سرلوحه کارهای خود قرار دهند می توان تصور کرد تا 2 سال دیگر یک پنجم صندلی ها مجلس دهم متعلق به نمایندگان واقعی جامعه کارگری کشور است و در آن زمان است که کارگران می توانند دارای جایگاهی مهم در عرصه تصمیم سازی و تصمیم گیری کشور پیدا کنند و با ارایه نظرات کارشناسی به ویژه در حوزه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ... بتوانند در بهبود وضعیت معیشتی و جایگاهی کارگران ایرانی گام های موثری بر دارند .


کد مطلب: 15809

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdcco4qs.2bqpx8laa2.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir