خطـری جـدی تر از «ساپــورت»

27 شهريور 1392 ساعت 7:42


وبلاگ"جوان انقلابی" نوشت: رضا سیف پـور ؛ کارشنــاس ارشـد علــوم سیاسی :  این روز ها دو پدیده فرهنگی – اجتماعی مهم ، به شدت مورد توجه لایه های مختلف جامعه قرار گرفته است و جالب اینکه اخبار مربوط به آن از مرزهای داخلی خارج شده و دست مایه شبکه های ماهواره ای مهم همچون « بی بی سی » ،« فرانس ۲۴ » و غیره و نیز سایت ها و رسانه های مختلف ، در فضای مجازی قرار گرفته است . یکی از این دو پدیده عجیب و رو به رشد ” زنان ساپورت پوش ” و دیگری ” طرح تشدید مقابله با بی حجابی ” در تهران و شهرستان ها ست . نکته جالب تر اینکه مسئولین فرهنگی !! کشور هم که اکنون در کنار نیروی انتظامی ژست نظامی به خود گرفته اند به راحتی تمام گناه را به گردن چند شبکه ماهواره ای و سایت ریز و درشت می اندازند و هیچ از خود نمی پرسند چطور است که مثلا شبکه « من و تو » با کمتر از ۵۰ نفر پرسنل می تواند با پخش سه مرحله مجموعه « آکادمی گوگوش » جماعتی کثیر را در یک کشور ۷۰ میلیونی مسلمان آنهم برخلاف ارزش های جامعه ( چه دینی وچه عرفی ) « ساپورت پوش کند » !! اما رسانه ملی با نزدیک به ۵۰ شبکه تلویزیونی استانی و سراسری که اغلب با صرف هزینه های هنگفت امکان پخش ۲۴ ساعته ماهواره ای یافته اند و نیز پرسنل چند ده هزار نفری نتوانسته دختران و پسران جوان ما را که اکنون فرزندان نسل سوم و چهارم این انقلاب هستند با ارزش های دینی و فرهنگی انقلاب همراه سازند . ! ما سالهاست در پی یک نظام تربیتی ناصحیح عادت کرده ایم گناه را به گردن دیگری بیاندازیم ؛ اول برادر یا خواهر کوچکتر ! بعد ها همکلاسی ! بزرگتر که شدیم همکار ! و خیلی که بزرگ تر شدیم لابد بیگانگان و….!! گر چه در دشمنی دشمنان شکی نیست اما در دوستی دوستان چطور؟ ! . انگار ما خودمان در این جامعه هیچ مسئولیتی بر دوش نداریم و دیگران زاده شده اند تا کم کاری ها و کج روی های ما را توجیه کنند . اکنون اگر چه « ساپورت » به نقل محافل دلسوز حجاب ! تبدیل شده اما خطراتی به مراتب جدی تر از این نیز جامعه و کشور ما را تهدید می کند که نباید از کنار آنها بی تفاوت گذشت و باز هم گناه را بر گردن این و آن انداخت : ۱- انتقال ارزش ها : نظریه پردازان مختلفی که با رویکرد جامعه شناختی به علل بروز انقلاب اسلامی در ایران توجه داشته اند ، به زبانی ساده ، معتقدند یکی از عللی که باعث سرنگونی رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۷ و جایگزینی نظام جمهوری اسلامی شد ناتوانی آن رژیم در انتقال ارزش ها ی مطلوب خود به نسل بعد بود . آنها معتقدند هر نظام حکومتی باید بتواند در سایه پیگیری سیاست های راهبردی ارزش های مطلوب خود را به شکلی نهادینه به نسل بعد منتقل نماید در غیر اینصورت جامعه ارزش های مطلوب خود را می جوید و این خطری بزرگ برای ثبات هر نظام سیاسی محسوب می شود . بی شک اگرچه تمام انگیزه شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی را نمی توان با « نظریه جامعه شناختی » تعبیر و تفسیر نمود اما آنچه در نگاه این نظریه پردازان به ماهیت انقلاب ها نهفته است ، بسیار مهم و قابل تامل است و بی شک بی توجهی به آن می تواند تهدیدی جدی برای فردای ایران اسلامی باشد . اکنون سوال اصلی این است که در دهه چهارم انقلاب اسلامی تا چه حد توانسته ایم ارزش های اساسی انقلاب را که موضوعی همچون عفاف و حجاب در معنای عام آن ( برای زن ومرد ) تنها یکی از آنها است در جامعه گسترش دهیم ؟ بی شک ارزش های ترسیم شده در آرمان های متعالی انقلاب اسلامی مورد تاکید حضرت امام (ره ) ورهبر معظم انقلاب متعدد بوده و جا دارد در فرصتی جداگانه به مرور آن بپردازیم اما مروری گذرا بر اوضاع جامعه و نگاهی ساده به سیر تغییر وگونه گون شدن پوشش در جامعه نشان از حقیقتی تلخ دارد که نگران کننده تر از یک «ساپورت» ساده است . پوششی که از قضا کمتر از دو ماه دیگر و با تغییر فصل بساط آن برچیده می شود و ارتباط چندانی با « گشت ارشاد » ندارد . ۲- فراموش شدن ارزش ها : یکی از ارزش ها مورد تاکید در رهنمود های حضرت امام (ره) که بسیار در دین اسلام مورد توجه قرار دارد و رهبر معظم انقلاب در فرمایشات خود نسبت به آن توصیه های بسیار دارند گسترش« عفاف » در جامعه است . « عفاف » همواره در باور و بیان ما نسبت به « حجاب » مقدم بوده و هست وحتی در اصطلاح جاری نیز ترکیب « عفاف و حجاب » است که مورد تاکید قرار می گیرد اما سالهاست که موضوع « عفاف » که موضوعی کیفی محسوب می شود از جامعه و سیاست های اجرایی دستگاه های فرهنگی ما رخت بر بسته ( ویا حد اقل کم رنگ شده ) و تمام توجه ها بر پدیده « حجاب » که پدیده ای کمی محسوب می شود معطوف شده است . آن هم به شکلی سطحی و اداری که اغلب در اجرا ماهیتی « اونیفرمی » به خود گرفته و تنها به زنان جامعه محدود گشته است و رفته رفته باعث شده تا در جامعه با دو طبقه « اداری » و« غیر اداری » مواجه شویم که البته در ساعات خارج از ساعت کاری نیز اغلب با پدیده خطرناک دیگری مواجه هستیم که در آن بخش مهمی از کارکنان ادارات دولتی که با رویکرد تحکیمی دستگاه های اجرایی مجبور به انتخاب نوع خاصی از پوشش شده اند تغییر فرم و لباس می دهند و به گروه دوم می پیوندند . این هشداری جدی است که حکایت از ناتوانی سیاست های تحکیمی و بی توجهی به فرهنگ و فرهنگ سازی در دستگاه های اداری دارد . جالب اینکه در بسیاری از ادارات مسئولین واحد های اجرایی در پی دستورالعمل های غیر کارشناسانه کارکنان محترم خانم را که در تمام زندگی خود پوشش یک دست و مناسب مانتو را برگزیده اند علی رغم تمام صلاحیت ها از حضور در پست های مدیریتی ( حتی مدیریت یک آموزشگاه ) محروم می کنند و با این عمل خود باعث شده اند تا بیش از هرچیز پوشش چادر که به عنوان حجاب برتر بسیار مورد توجه حضرت امام (ره ) نیز بود تنها ماهیتی مدیریتی و شکلی ، به خود بگیرد و باز هم در جامعه شاهد طبقه بندی افراد و تاثیرات سوء پس از آن باشیم . اینها به دلیل بی توجهی به ماهیت موضوعات فرهنگی و فراموش شدن ارزش ها و سطحی نگری به مفاهیم بلندی است که این انقلاب با هدف برپایی آن شکل گرفته است . ۳- اندلسی شدن جامعه : خطری که جامعه ما را تهدید می کند نه تنگ وگشاد شدن مانتو ها و یا کوتاه و بلند شده شلوارها وحتی رنگ به رنگ شدن «ساپورت » هاست . خطر اصلی «اندلسی شدن» تدریجی جامعه ای است که هر روز بیش از پیش به سمت « مصرف گرایی » و نه « تولید گری » پیش می رود . جا دارد کارشناسان محترم در حوزه های مختلف دینی ، فرهنگی ، اجتماعی و حتی سیاسی یک بار دیگر به مطالعه مختصات پدیده اندلسی شدن در جامعه بپردازند . پدیده خطرناک گسترش فساد تنها معطوف به فساد اخلاقی نیست . گسترش فساد در لایه های سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی می تواند باعث رواج تفکر ناکارآمدی نگرش دینی در جامعه شود و این خطر بزرگی است که هر جامعه اسلامی را تهدید می کند و مگر در اندلس چیزی غیر از این رخ داد؟! لذا توجه تک بعدی به برخی مظاهر سطحی فساد اخلاقی در جامعه و معطوف داشتن تمام توان اجرایی حوزه های مختلف مسئول به برخی معلول ها در اجتماع به مراتب خطرناک تر از هر آفت دیگری برای جامعه ما محسوب می شود . ۴- ناکارآمدی رسانه های گروهی : امروز گستره کارکرد رسانه از تفریح و سرگرمی به مراتب فراتر رفته و مرزهای سیاست و فرهنگ و امنیت ملی جوامع را هم درنوردیده است . بسیار ساده انگارانه است اگر نگاهی جز این به رسانه ها داشته باشیم . حال نکته بسیار جالب رویه نزولی رسانه های داخلی خودمان و بخصوص رسانه ملی در مقابل شبکه های گسترده وتوانمند ماهواره ای است . شکی نیست بسیاری از شبکه های ماهواره ای با هدف به چالش کشیدن ارزش های فرهنگی ما والبته گسترش ارزش های فرهنگی مطلوب خود به تولید برنامه به زبان فارسی می پردازند والبته نمی توان برآنها خرده گرفت زیرا این ذات پدیده فرهنگ است و بطور طبیعی هر تفکری سعی دارد تا حیطه شمول خود را گسترش دهد و البته این مهم اکنون از طریق رسانه ها عملی تر است اما نگران کننده تر رویه های نسنجیده وغلطی است که از سوی مدیران فرهنگی ما آنهم با انبوه امکانات فنی و نرم افزاری در کشور صورت می گیرد . صدا و سیمای ما که باید نوک پیکان مقابله با تهدیدات نرم باشد اگرچه هر روز به گسترش کمی خود بیش از پیش ادامه می دهد (آنهم گسترشی که تنها به تکرار شبکه ها و برنامه ها منجر شده است) اما با بی توجهی به میل و نیاز جامعه مخاطب ! باعث شده تا برنامه های تولیدی از اثر گذاری بسیار کمتری برخوردار بوده وپدیده همه گیر شدن بکارگیری ماهواره علی رغم منع قانونی هرروز بیش از پیش گسترش یابد . نا کارآمدی رسانه ها وفرار مخاطب خطری بسیار بزرگ است که اگر به دنبال چاره ای برای آن نباشیم می تواند در آینده ای نزدیک به جدی ترین تهدیدات پیش روی جامعه ما تبدیل شود . لذا همانطور که گفتیم به زودی با سرد شدن هوا بساط « ساپورت » برچیده می شود و این را نباید موفقیت نیروهای محترم انتظامی در طرح « تشدید مقابله با بد حجابی » یا هر طرح دیگر تصور کرد زیرا بی تردید پس از آن مانتو های کوتاه وچکمه های بلند و یا هر چیز دیگر جایگزین می شود و ظاهرا این چرخه همچنان باید ادامه داشته باشد . از اینرو باید بپذیریم که فرهنگ مقوله ای مهم و «بینا رشته ای» است که پرداختن به آن نیازمند تخصص و دانش است و مروری برآنچه گذشته نشان می دهد که در آن حوزه نه تنها موفق نبوده ایم بلکه در بسیاری موارد متحمل شکست هم شده ایم . البته پشتوانه عظیم فرهنگی ایرانی اسلامی ما گواه این است که با پیگیری ودلسوزی افراد متخصص وکارآزموده واتخاذ سیاست های منطقی و کارشناسانه و پرهیز از شعار زدگی و افراطی گری می توانیم جامعه ای سربلند و فرهنگ ساز داشته باشیم که نه تحت تاثیر فرهنگ بیگانه بلکه دقیقا تولید کننده فرهنگ در جامعه جهانی باشد اما این مهم به این سادگی ها میسر نیست و برنامه ریزی و همتی ملی می طلبد . نکته آخر اینکه فراموش نکنیم پدیده هایی همچون بی حجابی و یا بد حجابی اغلب پدیده هایی مجرد نیستند و باید به عنوان معلول بسیاری از علت های دیگر به آنها نگریست و چه بسا پیگیری آن امور در اغلب موارد نیاز به فوریت و جدیتی بیشتر داشته باشد ولذا افراط در پرداختن به معلول ها وچشم پوشی از علت ها چه بسا زیانی فراتر از تصور به همراه داشته باشد .   انتهای پیام


کد مطلب: 8716

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdcd.f0j2yt059a26y.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir