سبکباران

17 فروردين 1393 ساعت 18:32


حرف لر  نوشت: یادی از شهید نعمت الله سعیدی
دو شب  قبل از عملیات بدر ، تمام فرماندهان و معاونت ها ی رده های مختلف تیپ 15 امام حسن (ع) در ساختمان های فرماندهی پادگان شهید غلامی اهواز جمع شده بودند  جلسه نوجیهی برای عملیات برگزار شده و همه توضیحات لازم و توجیه مراحل مختلف عملیات انجام شد .
بعد از جلسه همه بچه ها دور هم جمع شده بودند . جمعی همدل و صمیمی که حالات آن ها را نمی توان به سادگی وصف کرد . شوخی های بامزه و دلنشین نشان از روحیه عالی بچه ها داشت .
صحبت از وصیت به میان آمدو گفتند هر کس وصیتی دارد بیان کند .
شهید نعمت الله سعیدی که آن موقع فرمانده عملیات تیپ 15 امام حسن (ع) بود دارایی های خود را این گونه تقسیم کرد و گفت : «اگر شهید شدم یک کیسه خواب دارم برای فرمانده پدافند ، یک انگشتر دارم برای مسئول اطلاعات ، یک پیشانی بند دارم برای فرزند پسرم که تازه به دنیا آمده و هنوز او را ندیده ام ، پیشانی بند را به خانواده ام بدهید تا برای پسرم به یادگار بماند تا بداند من به فرمان حضرت امام و برای اسلام و انقلاب شهید شده ام .»
روز عملیات فرا رسید ، فرمانده تیپ با آمدن نعمت الله سعیدی در همان شب به عملیات مخالفت می کرد اما نعمت الله سعیدی اصرار داشت که در عملیات شرکت کند.
من شاهد بودم که وقتی برای نماز وضو می گرفت ، گریه می کرد و می گفت من حتما باید امشب در عملیات شرکت کنم . بالاخره اصرار و اشتیاق و پافشاری ایشان باعث شد که با حضور شان در عملیات موافقت شود و همان روز نیز به شهادت رسید و هیچ گاه فرزندش را ندید .
منبع:ر.ک.غیرت و غربت/خاطراتی از رزمندگان لشگر 57 حضرت ابوالفضل (ع) به اهتمام وحید کرم اللهی/ص81/ راوی : میر ولی ماسوری
انتهای پیام/
http://harfelor.ir/fa/news/815/sabok/


کد مطلب: 14252

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdcdxx0f.yt0ok6a22y.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir