موعظه دوست!
23 خرداد 1392 ساعت 11:41
وبلاگ مکران تاک نوشت:
گویند دنیا محل گذر است! اما نگفتند که گذر چگونه باشد، مناسبتر است. زمانی که آدمی توجیه و دلیل کافی برای پاسخ ندارد و بدتر آنکه نمیخواهد ندانستن را قبول کند، تلاش میکند که بطرق مختلف خود را از مخمصه پرسش و پاسخ نجات دهد.
سخت نگیر، دنیا محل گذر است. این گفته معمولاً برای دیگران است و هرگز برای خود آدم قابل پذیرش نیست.
دیروز با دوست قدیمیام که در تشکیلات دولتی و بهتر بگویم حکومتی جایگاهی دارد، بحث انتخاباتی پیش آمد. بحث اولش دوستانه بود و همراه با قدری مزاح و شوخی. او میگفت واقعاً جالب است در دو روز ثبتنام چقدر آدمهای جور واجور برای ثبتنام در
وزارت کشور به صف ایستادهاند! آقایی که فاقد تجربه اداری و موقعیت سیاسی و اجتماعی است، زودتر از همه به صف ایستاده تا فرم ثبتنام دریافت کند!
و خیلی حرفهای دیگر از این جنس. بازار سخنش گرم و آروارههایش باور کنید چه میزان!
بدون لقلق زبان، فصیح سخن میگفت و در واقع موعظه میکرد و من هم مانند بچههای خوب و پا منبرهای میخشده، چشم به دهانش دوخته بودم. دوستم برایش جا افتاده بود که چه زیبا محو افاضات او هستم! باور کنید که نمیدانست که درونم از این فرمایشات
سطحی و یکجانبه و بقول عامیانه آبکی او کوره هوفمن 24 قمیره آتشم!
خدایا این دوست قدیمی من چرا تا این حد مسخ شده و به نظرش من که اینطور ساکت نشستهام برایش هالو مینمایم. تا جایی رسید و گفت ببین به این میگویند آزادی و دموکراسی!
باز دشمنان فردا داد میزنند که برای حضور کاندیداها آزادی نبود!!! دیگر حقیقتاً نتوانستم تحمل کنم و به شدت حالتم تغییر کرد که با شنیدن حالت برآشفتهام او متوجه شد که نه، مثل اینکه اضافه گفته است!
باحالتی که نشان میداد به شدت نیازمند تأیید گفتههایش از سوی من است گفت مگر نه!؟ پاسخ ندادم. باز گفت مگر نه؟! باز فقط سکوت کردم که این بار از بیجوابی من برآشفت و با تغییر صدا گفت مگرنه؟! گفتم نه!
هزار بار هم نه! این چه حرفی است که بلغور میکنی و به راحتی ما را هالو گیر آوردهای و هر چه به دهنت میآید بیان میکنی! رفتن این همه آدم جورواجور برای ثبتنام که اعتبار نمیشود. به غیر از دو یا سه نفرشان که شایستگی دارند ثبتنام از بقیه نه اینکه
افتخار ندارد بلکه بر باد رفتن حیثیت هم هست و در واقع مسخره کردن انتخاب است. شما با کدام دلیل وجدانی و منطقی مگویی که همه اقشار ایرانی میتوانند در انتخابات آزادانه ثبتنام کنند!
بدون مستند حرف میزنی و توقع تأئید هم داری! طبق قانون اساسی رئیس جمهور باید شیعه آنهم اثنیعشری باشد! میدانی یعنی چی؟! یعنی اینکه کل اهلسنت ایران که حدود یک چهارم جمعیت کشورند حق انتخاب شدن را ندارند یعنی نمیتوانند رئیسجمهور
شوند! به اضافه در کشور ما اقلیتهای دیگر هم از اهل کتاب هستند که گرچه کم هستند حق شرکت در انتخابات را ندارند. حتی شیعههای اسماعیلی!.
جالب است در همین کشور شرقی ما پاکستان که حدود یک پنجم جمعیت کشور برادران شیعه مذهب هستند و چهار پنجم آن یعنی اکثریت جمعیت آن اهلسنت پیامبر(ص) هستند، ولی بارها و حتی همین آخرین دولتش چه رئیس جمهور و چه نخستوزیرش شیعه
مذهب و آنهم گاهی زن بوده است! من و تو متأسفانه با خودفریبی و خود سانسوری و گاهی هم از شدت ترس که مبادا چه بلایی سرمان بیاید مانند کبک سرمان را به زیر برف بردهایم.
به خدا که تمام این افکار پوسیده من و تو به زیان کشور و نظاممان است.
ما راه وطن دوستی و طریق حمایت از نظاممان را گم کردهایم. چنان غرق در حماقت شدهایم که کوره راه ترقی و سعادت را که شهدایمان با دادن خون ترسیم کرده بودند، با ریختن خاک جهل و نفاق پوشاندیم که مبادا کسی آن را بیابد و این وطن آباد گردد!
و آن اتفاق افتاد که ملاحظه میکنید. چرا اینطور شد؟! دشمن کرد؟ کدام دشمن؟! عملکرد نسنجیده و بسیار جانبدارانه و بیپشتوانه ما باعث این اوضاع شد. ما لایق بهترینها بودیم و هستیم. حال که فهمش سخت است. پس خلایق هر چه لایق!
«یا حق»
کد مطلب: 2551
آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdce.n8wbjh8nz9bij.html