آینده از آن لبوفروشان و لبوخورهاست!

1 بهمن 1392 ساعت 8:00


وبلاگ  اهستان نوشت : این روزها در تاریخ این کشور ثبت می شود. قطعا در آینده نه چندان دور، مردم ایران بهتر و دقیقتر درباره دروغی به نام پیروزی بزرگ هسته ای حرف می زنند و قضاوت می کنند. مثل امروز که کتاب تاریخ را ورق می زنیم و خاطرات ملی شدن صنعت نفت و مخالفت عده ای به ظاهر هم وطن را با حق طبیعی مردم این سرزمین مرور می کنیم. امروز با خودم گفتم شاید برخی از آنها هم حقیقتا قصد خیانت نداشتند!
فرزندان انقلاب برداشتشان از سیاست و شیوه مملکت داری با هم فرق دارد. آنهایی که امروز کلید دستگاه اجرایی و سیاست خارجی کشور را به دست دارند، بچه های همین مملکتند ولی به تعامل با غرب اعتقاد دارند. از نظر آنها هزینه دادن برای انرژی هسته ای آنهم تحت عنوان کلمات و عباراتی مثل هویت و حیثیت و عزت و غرور ملی و یا در راستای ایستادگی و مبارزه با استکبار معنایی ندارد. این مساله از ابتدا اشتباه بود، حتی اگر دست یافتن به آن، توجیهات اقتصادی و علمی و یا حیثیتی داشته باشد. مهم از نظر آنها، تعامل با غرب است و هرچیزی که این تعامل را بهم بزند، باید کنار گذاشته شود.
پس در اینجا مساله تحریم ها و مشکلات اقتصادی مردم به یک موضوع حاشیه ای تبدیل می شود؛ مساله اصلی عدم چالش و تقابل با کدخداست. امروز انرژی هسته ای، فردا لابد خیلی چیزهای دیگر. یکی از موارد اختلاف فرزندان انقلاب همینجاست. آنها این عقب نشینی و پلمپ کردن تاسیسات هسته ای کشور را یک پیروزی بزرگ می دانند و ما آنرا گرفتن روح انقلابی از کالبد ایرانی.
اشتباه نشود. برخی بی شرمانه همه منتقدان مذاکرات اخیر را مقابل مردم قرار می دهند و ادعا می کنند که این منتقدان از درد و رنج مردم بی خبرند و یا حتما منافعشان در چالش با غرب است! نخیر. ما هم از جنس همین مردمیم. از جنس همین لبوفروشها و لبوخورها! ما هم در همین هوا نفس می کشیم. خوشبختانه به همه دردها هم مبتلاییم. از مسکن مهر گرفته تا گرانی و تورم. ما هرگز نگفتیم که انرژی هسته ای به هر قیمتی. ما هم می دانیم که به جای روحانی، هرکسی که رییس جمهور می شد، احتمالا چاره ای جز مذاکره نداشت، اما مذاکره به چه روشی؟ این چه مذاکره ای هست که پیشاپیش دستهایت را بالا ببری و خودت را بدهکار همه عالم و آدم بدانی (حتی عربهای منطقه!) این چه مذاکره ای هست که مقابل گرگترین آدمهای روی زمین که به همه سوراخ سمبه های سیاست واردند، لبخند بزنی و در همان صد روز اول، همه سی سال گذشته ات را پاک کنی؟! همین یک قدم برای سیاستمداران و دولتمردان آمریکا کافی بود تا آخر و عاقبت شما را بخوانند!
سیاست یعنی همین. پستی و بلندی دارد. این روزها را قبلا هم دیده بودیم. روزی همین جناب روحانی در تهران به همراه وزرای خارجه اروپایی تعلیق غنی سازی کشورمان را جشن گرفت و آن پیروزی بزرگ را به ملت ایران تبریک گفت! یادم هست آن روز، چند نفر از بی تفاوت ترین آدمهای این کشور که از آنها انتظار غیرت و حساسیت نداشتیم، چنان از طعم تلخ شکست و عقب نشینی پریشان بودند که ما آنها را دلداری می دادیم!
بله آقای رییس جمهور! مردم حواسشان به آنچه مرقوم داشته اید، هست. هویت ملی یک امر تخیلی نیست. محصول یک تاریخ است. به هرحال این روزها هم می گذرد. درست مثل آن روزها که گذشت و از دل دولت اصلاحات، شخصی مثل احمدی نژاد به قدرت رسید. خوشبختانه نخبه سالاران دولت کلید، در تعامل با مردم چندان تخصص ندارند. آنها متخصص رنجاندن لبوفروشان و سیب زمینی خورها و رانندگان تاکسی و بی سوادها هستند. یعنی مردمی که در آن واحد نظر آنها ، هم مهم هست، هم نیست! یک بار به بهانه نظرسنجی، یک بار به گناه لبوفروشی! مردم این تناقض ها را می بینند، می فهمند و تصمیم می گیرند…


کد مطلب: 10950

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdce7o8z.jh87ni9bbj.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir