سیستان حماسه ساز

6 بهمن 1392 ساعت 11:08


وبلاگ مرجع هم پیمان نوشت: دولت با حاکمیت اسدالله علم شخص دوم مملکت با تمام قدرت از خزیمه علم حمایت می‌کرد، اسدالله همچنین به بازرس اعزامی و فرماندار اعلام داشته بود که باید خزیمه از صندوق آرا بیرون بیاید. بنابراین چند روز قبل از روز انتخابات باحمایت و دسیسه رئیس ثبت احوال زابل تمامی صندوق‌ها را به نام امیرحسین خزیمه انباشتند و صبح روز ۱۹ بهمن صندوقها را به محل شعب اخذ آرا درشهر و بخش‌های تابعه فرستادند. اما با هوشیاری مردم و رهبران سیستانی، امیرحسین خزیمه علم با مخالفت‌های مردم زابل و سیستان دیگر هیچگاه نتوانست کرسی نمایندگی مردم زابل را در مجلس شورای ملی اشغال کند. با وجود همه انتظاراتی که می رفت دولت ناتوان از تأمین امنیت انتخابات بود. روز ۱۹ بهمن ۱۳۳۰ در زابل زد و خوردی خونین روی داده و ۱۱ نفر از جمله فرماندار و رئیس انجمن انتخابات کشته و ۴۰ نفر مجروح شدند. در زابل و زاهدان حکومت نظامی اعلام شد و سه تلگراف از حوادث خونین زابل به مراکز مخابره شد. نحوه و چگونگی قیام 19 بهمن سیستان و نتایج آن درسال1324موضوع انجمن ايالتي و ولايتي مطرح ومسِئله ساز و ابداع کننده اختلافات تازه تري گرديد به هنگام انتخابات انجمن مذکور بعضي خوانين وسران طوايف با ابراهيم خان دست به يکي کرده سر به اطاعت امراء قاين نهاده به قصدلوث کردن مسئله با محمدرضاخان و عامه مردم وکدخدامردان کيخا و کاظم که همه راميل به شکست علميون و پيروزي و موقعيت مرحوم آيت الله حاج ميرزا ابراهيم شريفي عالم و مجتهد حسين آباد شهر بود از در مخالفت درآمدند. پايمردي و استقامت بارز وآشکار دو نيروي توانمند ملي و مذهبي که به ترتيب توسط سردار محمدرضا خان و آيت الله حاج ميرزا ابراهيم شريفي رهبري و هدايت مي شد راه موفقيت علميون را مسدود نمود اولين زنگ خطردرسيستان برعليه آنان به صدا درآمد.  اما هنگاميکه آنان نتوانستند درسيستان به اهداف خويش برسند توسط نماينده اعزامي وزارت کشور زمينه انحلال انجمن هاي ايالتي و ولايتي سيستان را فراهم ساختند.اين نحوه عملکرد به قوام و انسجام بيشتر گروه هاي مردمي انجاميد و علنا" دوقطب مخالف و سرسخت دراين منطقه رو در روي هم قرار گرفتند. شکست خاندان علم وخوانين متحدآنان درانتخابات انجمن هاي ايالتي و ولايتي سبب شدتا براي انتخابات دوره نوزدهم مجلس شوراي ملي با برخورداري ازحمايت دربار بيشتر سرمايه گذاري کنند اما هشياري و هم پيماني محمد رضاخان و آيت الله حاج ميرزا ابراهيم شريفي که به ترتيب متاثر از سيستم فکري وسياسي عقيدتي دکترمصدق وآيت اله کاشاني مي بودند همه راهها را به روي هواداران خاندان علم مسدود مي ساخت. دولت دکترمصدق انتخابات اين دوره را آزاد اعلام نموده بود وآيت اله کاشاني به جميع علما و روحانيون کشور و منجمله آيت الله حاج ميرزا ابراهيم شريفي تکليف مي نمايد که چه خوب است که در اين موقعيت از بي طرفي چشم پوشيده آقايان دراين امر مهم وارد شوند. باکانديدايي مرحومآيت الله حاج ميرزا ابراهيم شريفي که به رقابت اميرحسين خان خزيمه علم برخاسته بود سيستان به يک مرکز و ياميدان مبارزه سياسي تبديل شد و بدين ترتيب محمدرضاخان پردلي که توانسته بود باجلب اعتماد جامعه آنان را به يک حرکت ضد علمي رهبري نمايد چهره مردمي و ملي يافت. برگزاري متينگ ها وتظاهرات کوچه خياباني سوار برکاميون که توسط گروهي از طرفداران علم و دولت براي درهم شکستن تحصن مردم در تلگرافخانه شهر تدارک ديده شده بود سبب سرسختي بيشترآنان گرديد درنتيجه بدستور فرماندار و با توافق انجمن شهر خطوط تلگرافي که تنها راه ارتباط واعتراض مردم براي دادخواهي بشمارمي رفت در چند قسمت ازمسير قطع شد.  توقع مردم اين بودکه عوامل اجرايي انتخابات و در راس آنها فرماندار با رعايت بيطرفي دست از حمايت مستقيم و صددرصد خزيمه علم برداشته اعضا انجمن هاي راي گيري را به تساوي از نمايندگان دو رقيب انتخاباتي تعيين نمايند اما فرماندار به تحريک احساني که رياست انجمن شهررا برعهده داشت و همچنين به وسوسه بعضي خوانين و به پشت گرمي از دربار شاهي و مقامات وزارتي عليرغم خواسته مردم به قطع سيم هاي تلگراف مبادرت ورزيد. در همين هنگام حدود شصت نفراز بزرگان و ريش سفيدان از جانب محمدرضاخان به فرمانداري مراجعه و به منظور اتمام حجت با کوثر فرماندار وقت ملاقات نموده متذکر شدند که عدم توجه به درخواست ما در خصوص رعايت تساوي اعضاي انجمن هاي راي گيري به تحصن ما مي انجامد. اينک بجاي آنکه بگذاريد براي احقاق حق مان با مقامات بالا تماس بگيريم خطوط تلگراف را قطع نموده ايد؟  آيا مفهوم انتخابات آزاد که از طريق نخست وزير وقت اعلام شد همين است؟ کوثربدون رعايت جنبه هاي ظاهري قضيه که مسلما بي تاثير در رخدادهاي بعدي نبود با گفتاري تند پاسخ داد که من فرماندار چهارمحال بختياري ام آمده ام تا خزيمه علم را ازصندوق بيرون بياورم و برگردم . فردي از حاضرين بلند شد و به اين کار و رفتارش اعتراض نمود. آنگاه همه حاضرين با عصبانيت از فرمانداري خارج شدند. قيام نوزده بهمن 1330 سيستان سرسختي و لجاج آمرانه طرفداران خزيمه علم موجي از خشم در دل مردم سيستان پديد آورده بود.توده هاي مردمي که بارها بوسيله صاحب منصبان دولتي محل و زورمداران عشيره اي و با گفتاروکردارهاي تند و تحقيرآميزشان به هيچ گرفته شده بودند به مشابه يک انبار بزرگ و همه جا گير باروت بشدت قابل انفجار بود. در زير نگا ههاي نفرت بار و در عين حال کنجکاو و نگران مردم که صبح زود در مسير خيابان اصلي شهر تجمع يافته بودند اتومبيل حامل انجمن و به همراه صندوق راي گيري از فرمانداري خارج و راهي حسينيه مرکزي شهرشد. ظاهرا"به لحاظ رعايت برخي از جنبه هاي امنيتي اين حسينيه را که درست روبرو شهرباني قرار داشت براي محل اخذ راي در نظرگرفته بوند.  به اعتقاد علميون همه چيز بر وفق مراد پيش ميرفت صندوقهاي راي که همه انباشته از آرا دست نويس يک پسربچه بود که شب قبل توسط هواداران خزيمه و با نظارت پنهاني فرماندار و رييس انجمن شهر از داخل جورابهايشان به درون صندوق ها ريخته شده بودند. اتومبيلي که اعضاي انجمن نظارت را به جانب حسينيه حمل مي کرد مربوط به علي احساني بود که ضمن رياست انجمن شهر به علت برخورداري از حمايت خاندان علم به مال و منالي رسيده از جمله زورمداران رده اول شهربحساب مي آمد.  او سوگندخورده بود که تا خزيمه را وکيل نکند به بيرجند نخواهد رفت. همه اين مسايل پنهان و آشکاربه گوش مردم رسيده بود.در يک چنين جوي بود که اتومبيل احساني با سرنشيناني که همه در مظان اتهام و نفرت و انزجار عمومي واقع بودند از ميان مردم خشمگين مي گذشت، يک جرقه کوچک لازم بود تا اين انبار سهمگين باروت مشتعل شود و آنگاه خرمن هستي را بسوزاند و اين موقعيت چنين پديد آمد موسي عودي از جماعت کاظمي ها پيرزن مستمندي را جلوي ماشين هل داد و بعد با صداي بلند فرياد زد که منتظر چه هستيد؟  آيا دست روي دست ميگذاريد تا به ناموس شما تجاوز شود؟ احساني و از پس وي سردار نظرخان ايراني و کوثري و اشتري و آنانکه کشته نشدند با لباس زنانه از چنگ مهاجمين عصيان زده گريختند. سردار نظرخان در خانه اي مسکوني و کوثر فرماندار شهر و اشتري در منزل سرهنگ پيروزان که فرماندهي هنگ زابل را بعهده داشت کشته شدند ، خزيمه علم که خانه اش با نيروهاي مسلح فراواني محافظت ميشد بالاخره با لباس زنانه فرار نمود.اسد الله علم نيز قبل از ماجرا سيستان را ترک گفته بود. سروان ادبايي افسر ابوابجمعي هنگ سواره نظام زابل از داخل شهرباني خود را به پشت بام مغازه هاي مشرف به چهارراه محل اجتماع مردم رسانده ومردم را به حفظ آرامش دعوت نمود اما هيچکس اعتنا نمي کرد سپس با شليک پياپي مسلسل مردم را تهديد نمود اما مردم متفرق نشدند . کد خدا عباس اسدالله از جماعت ميران عنايت فحشي نثار نموده چوبي به جانب ادبايي پرتاب کردو او تاب نياورده با اسلحه کمري کد خدا عباس را به گلوله بست و او کشته شد. مردم جنازه مقتول را از صحنه خارج کرده از جاي خود نجنبيدند . حدودا" ساعت دوازده صبح بود که سردار محمدرضا خان از مردم خواست تا متفرق شوند. پيش از اين صندوق هاي راي گيري بلا استثنا تماما" در هم شکستنه شده و آراء تقلبي در مقابل ديدگان مردم بر روي زمين ريخته شده بود. به محض در هم شکستن تجمع مردم، سرهنگ گل محمدي بسمت فرماندار نظامي تعيين و از همان لحظه دستور دستگيري محمد رضا خان،آيت الله حاج ميرزا ابراهيم شريفي وجماعتي از مردم سرشناس شهر داده شد. به اجراي حکم اعدام بازداشت شدگان از طريق سيستانيهاي مقيم تهران سريعا" به آيت الله کاشاني گزارش گرديد وبا وساطت وي وبدستور دکتر مصدق حکم اعدام لغو و محکومين به همراه پرونده به تهران اعزام گرديدند. آيت اله کاشاني در زندان به ملاقات آنان رفته به منظور استخلاص بازداشت شدگان به آيت اله بروجردي متوسل شده ايشان از طريق تماس تلفني با شاه بخصوص در مورد مرحوم آيت الله حاج ميرزا ابراهيم شريفي چنين متذکر ميشوند که يا اين آقا را بکش يا اينهمه توهين به يک مقام روحاني جايز نيست بعدها بر اثر مساعي آيت الله کاشاني برائت حاصل شده پس از گذرانيدن زندانهاي کرمان ، قوچان و تهران به سيستان مراجعت نمودند. تثبيت موقعيت اسداله خان علم در تهران با پستهاي نخست وزيري و وزارت دربار از توانمندي خاصي بهره مند شده بود سبب گرديد تا محمد رضا خان پردلي را بعنوان يک عامل خطرناک و آشوبگر تا سال 1346در تهران به حالت تبعيد نگهدارند و به مدد برخي از عوامل فعال خود تسويه حسابهاي خونيني را در سيستان رنگ تحقق بخشد. براي دوره نوزدهم سيستان در مجلس شوراي ملي نماينده اي نداشت براي دوره بعد جهانگير تفضلي بدون آنکه سيستان را از نزديک ببيند به عنوان نماينده مردم سيستان تراشيده شد و بعد از وي نيز کساني نماينده مردم شدند که با حمايت و صلاحديد اسدالله علم بودند و اين روال تا پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي ادامه داشت.


کد مطلب: 11220

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdcfx0dy.w6dy0agiiw.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir