حیرت کوروش هنگام برگشت به این عصر

3 مهر 1392 ساعت 7:37


وبلاگ "ساقی کوثر" نوشت: روزی به اراده خداوند و درخواست کوروش کبیر ، وی به این دنیا بازگشت داده شد!!! سراغ پایتخت ایران را که نماد فرهنگ ایران است را گرفت ، او را به تهران آوردند، در خیابانهای تهران مشغول قدم زدن شد. ناگهان دیدند کوروش بر سرِ خود میکوبد، گفتند:ای کوروش تو را چه می شود؟؟؟چرا ناله و فغان برآوردی؟ کوروش ناله سرداد که: اینها ایرانی هستند یا همان یونانیانی که ما آنها را بخاطر لخت و عور بودنشان مردمان بی فرهنگ و عقب مانده میدانستیم ، و انها را همانند حیوانات میدانستیم که نمیتوانند بر تن خود لباس بپوشانند. اینها مرد هستند یا زن؟حتی نمیتوان فهمید کدامینشان مردند و کدامینشان زن. ای وای که برا آن ملت و آن فرهنگ غنی چه گذشت؟؟؟ ندا آمد که: ای کوروش سالها بعد از تو، دشمن فهمید که با سلاح و جنگ نمیتوان بر خاک این کشور دست یافت، تا زمانی که مردانشان غیرت دارند و زنانشان حیا و عفت، مردانشان تا آخرین قطره خونشان خواهند ایستاد و زنانشان آنها را حمایت خواهند کرد. پس جنگی دگر شروع شد که به آن «جنگ نرم» میگفتند. سلاحی به نام ماهواره را وارد خانه ها کردند به مانند اسب تراوا. ماهواره آمد حیا و عفت زن ایرانی رفت. حیا و عفت زن ایرانی رفت، پس غیرت مرد ایرانی هم رفت. حال دیگر نیازی نیست بر خاک این کشور بتازند تا بتوانند بر زنان این خاک دست پیدا کنند، زنان این خاک خودشان به اسم فستیوال و جشنواره و تفریح به کشورهای خارجی میروند و..... و برهنه شدن و بی بندوباری را تجدد میدانند!..... آری کوروش، با این ملت کاری کردند که همین مردم اکنون سنگ همان اجنبی و غربی را بر سینه میزنند، غرب توانست از مردم ایران برای خودش سربازانی ابله و وطن فروش ، تربیت کند. کوروش همان دم دق کرد و لحظه آخر با خود میگفت کاش هیچ گاه برنمیگشتم تا ببینم ناموسانم و برادرانم لخت بودن را فرهنگ و تمدن میدانند و ....   انتهای پیام


کد مطلب: 9268

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdcg.39yrak9x7pr4a.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir