همه با هم - دانشگاه رسانه ای جمهوری اسلامی(!!!!)

وبلاگ فریاد مهتاب نوشت:
من نه نویسنده ی آنچنان خوبی ام نه تحلیل گر خوبی، اصلا نمیدونم این چیزی که میخواهم بنویسم میشود اسمش را گذاشت تحلیل یا نه، به هرحال شروع کردم به نوشتن بهتر بگویم این فیلمی که دیدم من و مجبور به نوشتن کرد چرا که بعضی وقت ها چیزهایی اتفاق میفتد که تحمل سکوت را از آدم میگیرد، دیشب برخلاف شب های دیگر با برادرم بدون هیچ مخالفتی به تماشای شبکه ی پویا نشستم برحسب اتفاق این شبکه در حال پخش فیلم سینمایی بود ، اسم این فیلم لاک پشت ها علیه خرگوش ها، اگر اشتباه نکرده باشم. داستان فیلم از این قرار بود ؛ خرگوش و لاک پشت که در سالیان گذشته در مسابقه ای به رقابت پرداخته بودند( داستانشو همه ی ما شنیدیم)، برخلاف تصور همه لاک پشت برنده ی این مسابقه شدو همین باعث قهر این دو موجود.و شعاری که لاک پشت در مصاحبه ی بعد از مسابقه ی هیجان انگیز با عنوان، آهسته و پیوسته سر داده بود ،همچنان سر زبان مردم ان منطقه بود.اوایل فیلم اختلاف های بین لاک پشت و خرگوش و نمایش میداد و این که آن ها بچه های خود را برای شروع مسابقه ای سخت ترغیب میکردن و با وجود مخالفت بچه ها( دختر لاک پشت و پسر خرگوش) دو پدر به فکر برنده شدن در این مسابقه بودند. مسابقه شروع شد، خرگوش با سرعت بسیار در حال حرکت و لاک پشت آنقدر آهسته راه خود را در پیش گرفت که هر بیننده را به اشتباه به فکر حرکت آهسته می انداخت.لاک پشت با شعار خود مسابقه را ادامه میداد، اهسته و پیوسته. اما خرگوش عجله راشعارخود قرار داده بود و در فیلم مشاهده میشد که عجله ی خرگوش باعث از دست دادن آرامش، انرژی و همچنین عقب انداختن آن از لاک پشت میشد . این فیلم لاک پشت را حیوانی آرام،با تدبیر، ملاحظه کارومصمم به نمایش گذاشت و برعکس خرگوش حیوانی بی تدبیر و راحت طلب ،عجول و از خود راضی بود، در قسمتی از فیلم دخترلاک پشت و پسر خرگوش از پدران خود جدا افتادند و آنها برخلاف پدرانشان به دنبال برنده شدن و نشان دادن قدرتشان به طرف مقابل خود نبودند و به همدیگر مهربانی میکردند.آخرهای فیلم 4 بازیگر های اصلی فیلم گرفتار بهمن میشوند و در گلوله ی برف که قطر زیادی هم داشته تنها میشن، ان طرف قصه خبرنگاران شمارش معکوس برای مرگ ان ها را شروع میکنند و همه ناراحت از دست دادن دوستانشان هستند.در گلوله ی برف دختر و پسر باعث میشن که پدرانشان باهمدیگر آشتی کنند و در لحظات پایانی شمارش معکوس با کمک همدیگر از گلوله خارج شده و به همدیگر برای نجات یافتن از سقوط به دره کمک میکنند البته با شعار آهسته و پیوسته ی لاک پشت . در سکانس پایانی این فیلم که در اصل صحبت اصلی من هست اینطوری میشه، دختر لاک پشت و پسر خرگوش در حال صحبت در مورد مسابقه ای هستن که پسر تصمیم به شرکت در آن را دارد و به ظاهر بسیار مشکل هم هست و دختر هم امادگی خود رابرای همکاری با او اعلام میکند .درآن لحظه از فرط خوشحالی با باز کردن دستان خود و چرخیدن به دور خود می گوید: ما پیام اوران صلح هستیم.
نکته ی قابل توجه اینجاست که طرح لباس لاک پشت هنگام باز کردن دستانش کاملا مشخص میشود و او پیراهنی با طرح پرچم اسرائیل و دامنی با طرح پرچم امریکا بر تن کرده است... حال بحث اصلی ما اینجاست ؛این فیلم که در رسانه ی ملی پخش شده، آیا به ما کودکان ما میگوید، آمریکا و اسرائیل پیام آوران صلح هستند؟ پایان این فیلم ،منجر به صلح دو دوست با اختلاف بسیار قدیمی شد و دیالوگ پایانی هم توسط کسی گفته شد که ابتدا دختر لاک پشتی بود که با احتمال صفر در مسابقه ای با خرگوش به پیروزی رسید (گذشته از تصویری که در داخل فیلم از لاک پشت به نمایش گذاشت) و همینطور طرح آن لباسی که بر تن دختر بود چیزی غیر از این به ما نشان نمی دهد .متاسفانه اولین بار نیست که این اتفاق در رسانه ی ملی که رهبر اهمیت آن را زیاد دانسته و آن را به دانشگاه توصیف کرده اند، می افتد.به نظر شما وقتی در کشور خودمان تفکر کودکانمان به سمت غرب کشیده میشود چه انتظاری میتونیم از غرب ،که هدف اصلی انها ما جوانان حال و جوانان آینده که همین کودکان هستند، را داشته باشیم؟ و مسئولین به راحتی از اینجور مسائل میگذرند. ما کودکان خود را به این امید که رسانه ی ما خالی از هرگونه تهاجمی هست به پای این دستگاه مکعبی شکل میفرستیم اونوقت اینطوری دارد از اعتماد ما سوء استفاده میشود ، اگه دلیل گذاشتن فیلم های متنوع در هر کدام از شبکه ها ، بدون در نظر گرفتن خط قرمزها، برای این است که مخاطب جذب کنند کار بسیار ناپسندی است باید تا دیر نشده جلوشو گرفت خیلی ها هستند میگویند: وقتی تلویزیون این چیزا رو نشان میده دیگه چه انتظاری از ما داری؟ اونوقت من و امثال من چه جواب قانع کننده ای میتونیم به این ها بدیم؟ باید یه فکری بکنیم این وضع قابل تحمل نیست
من وببخشید اگه بد نوشتم.راست میگن که داشتن حرف زیاد باعث میشه زبان آدم کم بیاره و نتونه حرفاشو درست بزنه. فقط امیدوارم مسئولین کمی توجه کنند و نذارن کار از کار بگذره
بخشی از فرمایشات مهم رهبر در مورد صدا و سیما:
«گاهی اوقات افزایش مخاطب به قیمتی است که نمی‌ارزد. آن‌ها جذب می‌شوند، اما به چه جذب شده‌اند؟ به چیزی که یا منفی است و یا خنثی... می‌‌گوید فردا رفتم سراغ کشیش؛ گفتم شما کشیش هستید یا کاباره‌دار؟! این جا کلیساست یا سالن رقص؟! کشیش گفت من به این وسیله می‌‌خواهم جوانها را به کلیسا جذب کنم!» این طوری‌ می‌ شود جوانها را به کلیسا جذب کرد؟! جوانها به کلیسا جذب نشدند، بلکه به سالن رقصِ متعلق به کلیسا جذب شدند! سالن رقصِ متعلق به کلیسا مگر امتیازی‌ دارد؟اگر بناست فیلم یا برنامه‌یی‌ پخش شود و تأثیر سوئی‌ بگذارد، چه فرقی‌ می‌‌کند که من پخش کنم یا رقیب من؛ در هر دو صورت بد است؛ پس چرا من پخش کنم؟ به نظر من این منطق مهمی‌ است و باید به آن توجه داشت.«(بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس و مدیران سازمان صداوسیما ۱۳۸۳/۰۹/۱۱)