اندیشکده آمریکایی «شورای آتلانتیک»
16 خرداد 1392 ساعت 7:23
وبلاگ چشمه جاری نوشت:
دیکته کردن اینکه چه کسی باید رئیسجمهور بعدی ایران باشد وظیفه آمريكا نيست
اندیشکده آمریکایی «شورای آتلانتیک» گزارشی راهبردی با موضوع بحث و گفتگو پیرامون انتخابات ریاستجمهوری آتی ایران، منتشر کرد.
■ لحن رئیسجمهور بعدی پیامدهای مهمی برای ایران و جامعه بینالملل دارد■
میزان مشارکت در رأیگیری معیار مهمی برای ثبات و پایداری حکومت ایران، که روز به روز محبوبیت خود را در داخل کشور از دست میدهد و از لحاظ بینالمللی نیز منزویتر میگردد، خواهد بود. این انتخابات همچنین با شکاندن جناحهای سیاسی و گروهبندی مجدد آنها، باعث میشود دورهای تازه از دگرگونیها در حوزه سیاسی به وقوع پیوندد. رئیس جمهور بعدی احتمالاً حداقل در نحوه صحبت کردن نسبت به «محمود احمدینژاد» میانهروتر خواهد بود. این امر میتواند پیامدهای مهمی را نه تنها برای اوضاع داخلی کشور، بلکه برای رویارویی ایران با ایالات متحده و جامعه بینالملل در خصوص برنامه هستهای، به همراه داشته باشد.
■ انتخابات 2013 در یک زمان بحرانی برای ایران برگزار خواهد شد■
انتخابات 2013 در یک زمان بحرانی برای ایران برگزار خواهد شد، دورانی که این کشور سختگیرانهترین تحریمهای اقتصادی را در تاریخ خود تجربه میکند. امتناع سران ایران از پذیرش مطالبات بینالمللی برای محدود ساختن برنامه هستهای این کشور، همراه با سوءمدیریت اقتصادی، منجر به وخیم شدن بیشتر اوضاع شده است.
■ همه به دنبال یک مدیر و مجری شایسته هستند■
درآمدهای نفتی ایران نصف شده و به کمتر از 70 میلیارد دلار در سال گذشته رسیده و نرخ تورم و بیکاری به میزان بیسابقهای رسیده است. مردم ایران در فضایی کاملاً امنیتی به پای صندوقهای رأی خواهند رفت، چرا که حکومت ایران از تکرار تظاهرات سال 2009 در هراس است. شخصی که آیتالله خامنهای ترجیح میدهد سمت ریاست جمهوری را بر عهده گیرد، کسی خواهد بود که وفاداری به حکومت را با سابقهای مطمئن از شایستگی مدیریتی بیامیزد. مردم ناامید و سرخورده نیز احتمالاً در پی همین ویژگی خواهند بود. همچنان که «فریده فرهی» ، کارشناس امور ایران در دانشگاه هاوایی، اظهار داشته: «همه به دنبال یک مدیر و مجری شایسته هستند.»
■ اگر احمدینژاد با رهبر مخالفت نماید، تنشها شدت خواهند گرفت■
گروهی که میتوان این شخص را از میان آنها برگزید، از هر زمان دیگر در تاریخ جمهوری اسلامی کوچکتر و محدودتر است. رهبر ایران، از زمانی که در سال 1989 به قدرت رسید، جناحهای اصلی در ایران، از جمله عملگرایان و اصلاحطلبان را به حاشیه رانده و فضا را برای تجلیهای سیاسی محدود ساخته است. ائتلافهای جدید، که غالباً نماینده حوزههای اقتصادی مهم میباشند، در حال مبارزه بر سر باقیماندههای اقتدار سیاسی هستند. برخی از آنها از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستند، که بخشهای بزرگی از اقتصاد و صنایع ایران را کنترل میکنند و برخی نیز از میان واردکنندگانی هستند که تلاش میکنند بر تحریمها فائق آیند. اگر احمدینژاد با تمایل رهبر برای به حاشیه راندن کمپ وی مخالفت نماید، تنشها شدت خواهند گرفت.
■ نتایج انتخابات در ایران همچنان از اهمیت برخوردار است■
- تاریخچه انتخابات ایران
برگزاری مکرر انتخابات یکی از ویژگیهای برجسته جمهوری اسلامی بوده و نتایج انتخابات در ایران همچنان از اهمیت برخوردار است. اگرچه همواره رهبر تصمیمات نهایی و کلیدی را در زمینه سیاستهای خارجی و داخلی اتخاذ میکرده، مقام اجرایی در ایران از دستان عملگرایان (1989-1997) به دست اصلاحطلبان (1997-2005) و سپس محافظهکاران (2005-2013) افتاد. این تغییرات انتخاباتی در جنبههای بسیاری بازتاب یافت و در مواردی منجر به ارائه پیشنهاداتی واقعی به غرب و معتدل شدن قوانین سختگیرانه اسلامی در داخل کشور شد. به عنوان مثال در طول دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، محدودیتهای اعمال شده بر رسانهها و نحوه پوشش و مشارکت اجتماعی خانمها کاهش یافت. همچنین مقامات ایرانی در دوران خاتمی تلاشهای مکرری را برای آغاز گفتمانی جامع با دولت جورج بوش به انجام رساندند که تا حد زیادی رد شد.
■ انتخابات موجب تحکیم مشروعیت حکومت شده است■
انتخابات موجب تحکیم مشروعیت حکومت شده است. حکومت همواره مردم را به مشارکت گسترده در انتخابات، به منظور به نمایش گذاشتن پایگاهی وسیع از حمایتهای داخلی، تشویق کرده است. اما همچنین ثابت شده که داغ کردن تنور انتخابات میتواند بیثباتیهایی را در پی داشته باشد. در حقیقت، مشارکتهای استثنایی و گسترده در انتخابات اخیر ریاست جمهوری (مشارکت 79 و 85 درصدی در سالهای 1997 و 2009) ، در زمانهایی رخ دادهاند که مردم در اوج نارضایتی از حکومت به سر میبردند. در آن دو سال، مردم از انتخابات برای نشان دادن نارضایتی خود و به چالش کشاندن اوضاع موجود استفاده کردند.
■ انتخابات وسیلهای برای مدیریت و تعدیل رقابتهای جناحی ■
انتخابات همچنین به عنوان وسیلهای برای مدیریت و معتدل ساختن رقابتهای جناحی عمل کرده است. سه رئیسجمهور اخیر از گروههای گوناگونی در کشور سر بر آوردند و به جهانبینیهای اجتماعی-اقتصادی ناهمخوان خود پایبند ماندند. با این حال، به جای کاسته شدن از رقابتهای جناح، دو رقابت انتخاباتی گذشته، آنها را تشدید کرد.
- چالشهایی بیسابقه در سال 2013
انتخابات سال 2013 در شرایطی برگزار خواهد شد که جمهوری اسلامی در چاهی از مشکلات اقتصادی فرو رفته است. تحریمهای یکجانبه و چندجانبه، انزوای روز افزون بینالمللی و اعمال محدودیتهای مالی، درآمدهای نفتی ایران را به نصف رسانده، بخش صنعتی آن را به شدت منقبض ساخته، و ارزش پول ملی را تقریباً 80 درصد کاهش داده است. سوءمدیریت اقتصادی و فسادهای مالی به نابودی اقتصاد ایران کمک کرده و این در حالی است که مردم کشور مجبور به مقابله با پیامدهای تورم غیر قابل کنترل و نرخ بالای بیکاری هستند.
■ برگزاری یک انتخابات نسبتاً عاری از حوادث برای برقراری ثبات در حکومت حیاتی خواهد بود■
چشمانداز سیاسی داخلی، تا حدی به علت بحران اقتصادی کنونی، متزلزلتر و از هم گسیختهتر از هر زمان دیگری به نظر میرسد. گروه تندروها که انتخابات سال 2009 را هماهنگسازی کرده و سرکوبهای پس از آن را مدیریت نمودند، بار دیگر از هم پاشیدهاند. خصومت میان احمدینژاد و آیتالله خامنهای در سال 2011 علنی شد و از آن زمان مدام بدتر شده است. با این که دولتِ رئیس جمهور مسئول برگزاری انتخابات است، متحدان رهبر مسئولیت نظارت بر روند شمارش آراء را بر عهده خواهند داشت. اصلاحاتی که در اوایل امسال در قوانین انتخاباتی صورت گرفت، نفوذ و قدرت دولت احمدینژاد در مداخله در شمارش نهایی آراء را کاهش داد. به جای وزارت کشور، این وظیفه خطیر را اکنون یک شورای یازده نفره جدید، که تحت فرمان رهبری است، بر عهده خواهد گرفت.
مخمصه کنونی برای شخصی که سکان قدرت را در جمهوری اسلامی به دست دارد، چیز تازهای نیست. با این حال مقیاس و میزان چالشهایی که آیتالله خامنهای هفتاد و چهار ساله ناچار است در انتخابات 2013 به صورت همزمان مدیریت کند، کاملاً بیسابقه است. انتخابات 14 ژوئن نخستین انتخابات ریاست جمهوری است که پس از زلزله سیاسی ایران، یعنی انتخابات بحثبرانگیز سال 2009 و حوادث جنجال برانگیز پس از آن، برگزار خواهد شد. به همین علت، برگزاری یک انتخابات نسبتاً عاری از حوادث برای برقراری ثبات در حکومت حیاتی خواهد بود.
مقامات ایرانی به شدت سعی دارند تا از تکرار وقایع سال 2009 جلوگیری نمایند، حتی اگر این کار به قیمت شکستن رسوم قبلی انتخاباتی باشد. علیرغم رسم دیرینه حکومت در کاستن از محدودیتهای اجتماعی و برقراری یک جو سیاسی پر جنب و جوش، این بار مأموران امنیتی ایران دهها تن از روزنامهنگاران و فعالان سیاسی را دستگیر کرده، روزنامهها را توقیف کردهاند. با این حال چالش برگزاری یک انتخابات آرام و میزان بالای مشارکت مردم، میتواند تا حدی توسط یکی دیگر از ویژگیهای منحصربهفرد این انتخابات تسکین یابد: انتخابات ریاست جمهوری امسال با انتخابات شورای شهر به صورت همزمان برگزار خواهد شد. پیوندهای خانوادگی، نژادی و قومی، رأیدهندگان را متمایل به مشارکت در انتخابات شورای شهر خواهد کرد.
- چشمانداز انتخاباتی
در پایان مهلت ثبت نام برای انتخابات، 686 کاندیدا شانس خود را برای شرکت در انتخابات و برگزیده شدن به عنوان هفتمین رئیس جمهور ایران امتحان کردند. صفوف ثبتنام نامزدها مملو از مقامات سابق و کنونی بود. اما با اعلام نتایج بررسی صلاحیت کاندیدها در 21 مه توسط شورای نگهبان، این جمعیت به 8 نفر تقلیل یافت. نامزدهای تأیید صلاحیت شده همگی به رهبر ایران وفادار هستند. شش نفر از آنها از منصوبان مستقیم وی در مجمع تشخیص مصلحت نظام (نهادی که وظیفه میانجیگری در اختلافات میان شاخههای گوناگون دولت را بر عهده دارد) هستند که عبارتند از علیاکبر ولایتی، وزیر سابق امور خارجه و مشاور ارشد رهبر در سیاستهای خارجی؛ غلامعلی حداد عادل، سخنگوی سابق مجلس و پدر زن مجتبی خامنهای، پسر پرنفوذ آیتالله خامنهای؛ سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی؛ محسن رضایی، فرمانده سابق سپاه پاسداران؛ محمدرضا عارف؛ و حسن روحانی، مذاکرهکننده ارشد هستهای ایران طی سالهای 2003 تا 2005. محمدباقر قالیباف، فرمانده سابق نیروی هوایی سپاه پاسداران و شهردار کنونی تهران نیز یکی دیگر از متحدان نزدیک رهبر میباشد؛ و آخرین نامزد، محمد غرضی، از وزرای کابینه میرحسین موسوی و رفسنجانی بوده است.
■ کنارهگیری نامزدها شرایط را تغییر میدهد■
انتخابات 2013 مملو از اتفاقات پیشبینی نشدهای نظیر ثبت نام لحظه آخری رفسنجانی و اسفندیار رحیممشایی (متحد نزدیک احمدینژاد) و رد صلاحیت آنها توسط شورای نگهبان بوده است. حتی اکنون که فهرست کاندیداهای تأیید شده منتشر شده است، اگر برخی از آنها از رقابت کنارهگیری نمایند ممکن است اوضاع تغییر کند. آیتالله خامنهای در اوایل ماه مه در سخنرانی که برای مقامات انتخابات برگزار کرد، نامزد ایدهآل را شخصی توصیف کرد که «در عرصه بینالملل و در رویارویی با قدرتهای استکباری، شجاع و نترس باشد و برنامهریزی، درایت و دوراندیشی را در عرصه داخلی به کار بندد و به مقاومت اقتصادی باور داشته باشد.» به نظر میرسد که رهبر به دنبال رئیس جمهوری است که پیروی و اطاعت محض از او را پیشه کند. بدین ترتیب، کاندیدای ایدهآل او احتمالاً جاه طلب نخواهد بود و پایگاه قدرت مستقل و گرایشهای هوادارانه از غرب نخواهد داشت. با محدود شدن دایره پیرامون رهبر و رشد فهرست او از معیارهای یک کاندیدای ایدهآل، گروهی که آیتالله خامنهای باید از میان آن کاندیدای محبوب خود را برگزیند، گروه کوچکی است. به نظر میرسد که چهار جناح سیاسی اصلی مایل هستند که کاندیدایشان به کاخ ریاست جمهوری راه یابد:
· محافظهکاران نزدیک به رهبر: این گروه متشکل است از افرادی که سابقهای درخشان از وفاداری به رهبر و پیروی از دیدگاههای وی دارند. شماری از این افراد ائتلافهایی از جمله ائتلاف ۲+۱ (ولایتی، حداد عادل و قالیباف) را شکل دادهاند. آنها که ائتلاف خود را «ائتلافی برای پیشرفت» نامیدهاند، متعهد شدهاند که بر اساس نتایج نظرسنجیها و عقیده رهبران مذهبی کشور، یک نفر را به عنوان نامزد نهایی ائتلاف خود معرفی نمایند. ائتلاف 2+3، اتحادی شکننده میان شماری از عاملان پرنفوذ از جمله منوچهر متکی، وزیر سابق امور خارجه که توسط احمدینژاد عزل شد، و محمدرضا باهنر و محمدحسن ابوترابی فرد، بود که از شرکت در رقابت کنارهگیری کرد. سومین ائتلاف محافظهکار، که حول آیتالله مصباح یزدی، روحانی تندرو که زمانی حامی احمدینژاد بود، میگردد در ابتدا باقر لنکرانی، وزیر سابق بهداشت در کابینه احمدینژاد را به عنوان کاندیدای رسمی خود برگزید. با این حال، لنکرانی کاندیداتوری خود را به نفع جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت و مذاکرهکننده ارشد هستهای ایران، واگذار نمود. آخرین ائتلاف محافظهکاران، مجمع پیروان انقلاب اسلامی، متشکل از گروهی از سیاستمداران تندرو از صفوف سازمانهای امنیتی و نظامی بود که موفق نشد کاندیدای خود را از سد شورای نگهبان عبور دهد.
· محافظهکاران نزدیک به احمدینژاد: احمدینژاد با امید این که بتواند نفوذ خود را پس از دوره دوم خویش حفظ نماید، همراهان خود را به پیوستن به این رقابت انتخاباتی تشویق و در مواردی به شکل علنی حمایت کرد. جنجالیترین فرد در میان این اشخاص، مشایی، دبیر کنونی جنبش عدم تعهد میباشد، که دختر وی با پسر احمدینژاد ازدواج کرده است. مشایی که توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شد، متهم به رهبری یک «جریان انحرافی» است که ضد روحانیت و ملیگرا میباشد. مشایی رد صلاحیت خود را «ناعادلانه» خواند و اعلام نمود که این قضیه را از طریق رهبر پیگیری خواهد کرد.
· عملگرایان: این جناح حول رئیسجمهور سابق، هاشمی رفسنجانی در گردش است. رفسنجانی هفتاد و هشت ساله، از سال 2009 به شکلی فزاینده از صحنه سیاسی به کنار رانده شد و موقعیت کلیدی خود به عنوان رئیس مجلس خبرگان، نهادی که وظیفه انتخاب رهبر بعدی را بر عهده دارد، از دست داد. دو تن از فرزندان رفسنجانی پس از انتخابات 2009 برای مدتی به زندان افکنده شدند. با این حال، آیتالله خامنهای، در تلاش برای تقویت مشروعیت حکومت، اجازه داد که رفسنجانی سمت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را حفظ نماید. گروه رفسنجانی که با عنوان خادمان سازندگی شناخته شده و عمدتاً از تکنوکراتها تشکیل شده است، به دنبال سیاستهای لیبرال در زمینه اقتصادی و اعتدال در امور خارجه میباشد. با رد صلاحیت رفسنجانی، بسیاری از ناظران معتقدند که او احتمالاً حمایت خود را از یکی دیگر از اعضای برجسته این گروه، یعنی حسن روحانی، که هم در دوران رفسنجانی و هم در دوران خاتمی در سمت دبیر شورای عالی امنیت ملی فعالیت کرده است، اعلام خواهد داشت.
· اصلاحطلبان: این گروه از سال 2005 به حاشیه رفته و پس از انتخابات 2009، که منجر به زندانی شدن رهبران اصلی آنها شد، از عرصه سیاسی کنار رانده شدند. اعضای این گروه به دیدگاهها و ایدهآلهای خاتمی پایبند هستند، کسی که سعی کرد اصلاحات سیاسی تدریجی را اجرا نماید اما بسیاری از تلاشهایش ناکام ماند. پس از تلاشهای ناموفق برای متقاعد ساختن خاتمی به شرکت مجدد در انتخابات، سرانجام اصلاحطلبان ردیف دوم و سوم به شکلی سازمان نیافته وارد این رقابت شدند. با این حال، شورای نگهبان تنها صلاحیت محمدرضا عارف را تأیید کرد. مشخص نیست که آیا عارف و روحانی هر دو در رقابت باقی خواهند ماند، یا یکی از آنها به نفع دیگری کنارهگیری خواهد کرد. در نهایت، شاید چندان هم اهمیتی نداشته باشد چرا که عدم وجود اعتبار سیاسی چشمگیر در آنها، نخواهد توانست رأیدهندگان سرخورده و بیتفاوت را به پای صندوقها کشاند.
- عوامل غیرقابل پیشبینی
کریم سجادپور، کارشناس امور ایران در بنیاد کارنگی، اظهار داشته که انتخابات ایران «غیرآزادانه، ناعادلانه و غیر قابل پیشبینی هستند.» این احتمال وجود دارد که مردم ایران از دوران انتخابات برای نشان دادن نارضایتی خود از حکومت استفاده نمایند. در حال حاضر، علیرغم فضای شدید امنیتی، کاندیداهای امیدوار به پیروزی در انتخابات و حامیان آنها، از احمدینژاد انتقاد کرده و در مورد اوضاع اقتصادی فاجعهآمیز کشور ابراز ناخشنودی نمودهاند.
■ با رد صلاحیت مشایی، احمدینژاد میتواند سرانجام به نظام آسیب برساند■
موضوع دیگری که غیر قابل پیشبینی است، رفتار خود احمدینژاد است. او مکرراً تهدید کرده که فسادهای مالی موجود در میان مخالفان خود را افشا خواهد کرد و ظاهراً مصمم است که نفوذ خود را پس از برگزاری انتخابات نیز حفظ نماید. با رد صلاحیت مشایی توسط شورای نگهبان، احمدینژاد میتواند سرانجام برای آسیب زدن هر چه بیشتر به نظام، از برخی از این پروندهها پرده بردارد.
■ این انتخابات فرصتی به آیتالله خامنهای خواهد داد تا یک مذاکرهکننده هستهای جدید را معرفی کرده و موضع مذاکراتی ایران در مذاکره با گروه 5+1 را انعطافپذیرتر سازد■
- تأثیر انتخابات بر اوضاع داخلی ایران و امور خارجه
هر کس که در انتخابات پیروز گردد، سعی خواهد کرد طرفداران و همدمان احمدینژاد را با افرادی جدید جایگزین نماید. تواناییهایی آنها بر چگونگی پاسخگویی ایران به تحریمهای اقتصادی، تورم و بیکاری و همچنین معضل هستهای ایران تأثیرگذار خواهد بود. با این که آیتالله خامنهای کماکان به عنوان رهبر عالیمقام باقی خواهند ماند، اما لحن گفتار و منش رئیس جمهور جدید و کابینه وی میتواند ایران را اندکی از مخمصه فعلی نجات داده، و یا برعکس آن را گرفتارتر سازد. در حالی که به نظر میرسد سیاست اعلام شده جلیلی درباره «مقاومت» ، چالشبرانگیزتر از اوضاع کنونی باشد؛ علیاکبر ولایتی، متعهد شده است که روابط دوجانبه و بینالمللی ایران با دیگر کشورها را بهبود بخشد. هر کس که پیروز شود، در هر صورت این انتخابات فرصتی به آیتالله خامنهای خواهد داد تا یک مذاکرهکننده هستهای جدید را معرفی کرده و موضع مذاکراتی ایران در مذاکره با گروه 5+1 را انعطافپذیرتر سازد. او همچنین میتواند پیشنهادات امریکا برای یک گفتمان دوجانبه را که تا کنون رد نموده است، بپذیرد.
■ اتمام دوره احمدینژاد میتواند روند دستیابی به یک مصالحه را تسهیل نماید■
اتمام دوره احمدینژاد از دیدگاه ایالات متحده و سایر جامعه بینالملل، میتواند روند دستیابی به یک مصالحه را تسهیل نماید. اگرچه احمدینژاد از زمان آغاز ریاست جمهوری خود در سال 2005، پیشنهادهایی مکرر به امریکا ارائه ساخته است، اما به علت صراحت گفتار وی علیه اسرائیل، انکار واقعه هولوکاست و تئوریهای او در مورد توطئه در حادثه 11 سپتامبر، اعتبار آن پیشنهادات در نظر واشنگتن و اکثر کشورهای جهان مخدوش شده است. اگر رهبر تمایلی به دستیابی به یک معاهده داشته باشد، یک سیاستمدار میانهروتر راه را برای رسیدن به این هدف هموارتر خواهد کرد.
- نتیجهگیری و چند توصیه
اگر نتیجه انتخابات پیش رو در ایران، پیروزی یکی از حامیان مطیع و غیرکاریزماتیک رهبر باشد، ممکن است اوضاع بهم بریزد. با این حال، در هر صورت فرصتی برای سیاستگذاران امریکایی به وجود خواهد آمد. دولت اوباما که برای عدم موفقیت در محکوم ساختن نقض حقوق بشر در سال 2009 مورد انتقاد قرار گرفت، باید این بار برای کشف نشانههایی از تقلب و محدودسازی آزادی بیان مردم ایران هوشیار باشد. حتی با وجود مذاکرات هستهای ناتمام، دولت باید علناً و شفاف در مورد هرگونه تقلب در شمارش آراء و خصوصاً در مورد عدم برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه به معنای حقیقی، صحبت نماید.
■ دیکته کردن اینکه چه کسی باید رئیسجمهور بعدی ایران باشد وظیفه ایالات متحده نیست■
دیکته کردن اینکه چه کسی باید رئیسجمهور بعدی ایران باشد وظیفه ایالات متحده نیست. این کار قبلاً در کودتای سال 1953 که منجر به بازگشتن شاه به تاج و تخت شد و روابط امریکا با ایران را تا به امروز لکهدار کرد، انجام شده است. با این حال واشنگتن نباید در اظهار نظر در مورد رفتار حکومت ایران خاموش بماند.
■ دولت اوباما باید به محض مشخص شدن رئیس جمهور جدید پیشنهاد مذاکره بدهد■
ایالات متحده باید در عین حال، اگر رهبری ایران توانایی انجام این کار را دارد، مذاکرات خود را با این کشور ادامه دهد. اگر رهبری ایران تمایلی به برگزاری مذاکرات تا پس از انتخابات ندارد، ایالات متحده باید از این زمان برای مشورت با متحدان استفاده کرده و به محض اتمام انتخابات، اقدام به ارائه پیشنهادات آزمایشی که ممکن است برای آیتالله خامنهای جذاب باشد، نماید. امریکا میتواند در همین حین با برگزاری مذاکرات کنترل تسلیحات و ارزیابی صادقانه عملکرد ایران در زمینه حقوق بشر، خود را سرگرم نماید. بسیاری از ایرانیان به این مورد دوم بسیار بیشتر از مسئله اول اهمیت میدهند.
سخن آخر این که، به محض آن که رئیس جمهور جدید ایران برگزیده شد، دولت اوباما باید او را به تعامل سازنده با جامعه بینالملل تشویق کرده و سعی کند انزوایی را که ایران به علت برنامه هستهای خود و حمایت از گروههای نظامی ضد اسرائیلی و ضد امریکایی به آن دچار شده است، کاهش دهد. اگر ایالات متحده مجدداً دست خود را به سوی ایران دراز نماید، ممکن است رئیس جمهور بعدی بتواند مشت گره کرده ایران را باز نماید.
انتهای پیام/
کد مطلب: 2148
آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdcg.t9xrak9q7pr4a.html