گفتمان سازش یا مقاومت،کدام یک نجات بخش است؟؟

30 ارديبهشت 1392 ساعت 10:23


وبلاگ (انعکاس)‌نوشت:   سوالی که جای پرسیدنش در این فضای غبارآلود سیاسی است، این است که گفتمان استکبار ستیزی یعنی چه و آیا می شود گفتمانهای جایگزینی مثل تعامل و سازش و مصالحه را جای آن گذاشت؟؟ در ابتدای امر و در یک نگاه عوامانه و دور از بصیرت و از نوع گل و بلبلی، به نظر می رسد پاسخ سوال بالا این باشد که: ما از همان اول هم اشتباه کردیم با قدرتها بزرگ و کدخداهای دهکده جهانی در افتادیم، اگر به جای گفتمان ((مرگ بر آمریکا))، گفتمان ((آمریکا چاکریم)) نه!! لااقل گفتمان ((آمریکا به ما چه))، سر می دادیم الان وضعمان این نبود و تحریمهای فلج کننده هم نداشتیم، البته دو نکته در این جواب است، نکته اول: ابتدا این اول را، باید تعریف کرد، کدام اول؟؟ اولِ انقلاب؟؟ اولِ حضور امریکا در ادبیات سیاسی و اجتماعی ما ایرانی ها؟ اولِ شروع کردن به پیشرفتهای علمی و در راس آن دانش هسته ای؟؟ اولِ گفتمان حق توحش در ایران؟؟ اولِ جنگ هشت ساله؟؟ کدام اول، ما اشتباه کردیم، با آمریکا در افتادیم..... به نظر من اصلا این اول برمی گردد، به نقطه ای که ما ایرانی ها به قول گفتنی، خودمان را آدم حساب کردیم و فرهنگ و تمدن و استعداد خود را بازیافتیم، این اول، همان اولی است، که آمریکایی ها خوش نداشتند و ندارند... و نخواهند داشت. نکته دوم، ما با استکبار جهانی در نیفتادیم، ما فقط مثل آنها، در مسیر تاریخمان، به دنبال منفعت و منافع ملی خودمان افتادیم، ما با انقلابمان گفتیم، دیگر نمی خواهیم نقش گاو شیرده خاورمیانه را برای شما بازی کنیم و دائم منافع شما را بر منافع خودمان ترجیح دهیم همین! آنها بودند که بدجور بهشان برخورد و خواستند ما را برای این بدقلقی، تنبیه کنند، آنها بودند که جنگ خانمان سوز برای ما راه انداختند، آنها بودن که منافقین را تجهیز و حمایت می کردند و می کنند، تا نخبه های ما را ترور کنند، آنها بودند و هستند، که می گویند ما کدخدا، که چه عرض کنم، خدای این دنیاییم و بی اذن ما نباید کسی تکانی بخورد.... پس آنها که می گویند با آمریکا و اسراییل سر جنگ ندارند، یا مبانی را درست و حسابی درک نکرده اند و تاریخ و ریشه هایش را نمی فهیمند(که بعید است) یا مبانی را می شناسند، ولی از مبانی، فاصله و زاویه گرفته اند.... ما برای تعامل با آمریکا چند مشکل خیلی خیلی کوچولو داریم که در ادبیات سیاسی نامش را می شود تضاد منافع، تعارض اهداف یا هر چیزی گذاشت، اما در ادبیات خودمانی این مشکلات کوچولو اینها هستند: -ما بیش از دویست هزار شهید داریم، که هر کدامشان، نه!... هر تار مویشان، به عالمی می ارزد، و همه آنها قربانی سیاست یهودی دوستی آمریکا در منطقه شده اند، جواب اینها را چه بدهیم؟؟ -ما از نظرِ مبانیِ جهانیِ شیعی، با مبانیِ جهانیِ آمریکا، نه متفاوت!! بلکه در تضادیم، این را آمریکایی ها بهتر از خود ما درک کرده اند، آنها خوب می دانند مشکل شان با ایران بحث هسته ای و حقوق بشر و اینها نیست، که اگر همین الان این موضوعات حل شود همه مشکلات فیما بین حل شود، بلکه همین تفکر جهانی شیعی –ایرانی، است که جلوه اش در مقام ولایت است. -ما قبله امید و آرزوی مظلومان عالمیم، همانها که یا به طور مستقیم از آمریکا ضربه خورده اند یا با طالبانیسم و تروریسم و وهابیت آمریکایی، اگر از کسانی که حج رفته اند سوال کنید به وضوح این موضوع را ملموستر درک می کنید، آن بحرینی که دست یک ایرانی را به تبرک می بوسد، آن لبنانی که با اشک به پرچم ایران خیره می شود آن عراقی که با افتخار می گوید رهبر من امام خامنه ای است، آن شیعه پاکستانی که می گوید دوست دارم سالها در ایران بدون حقوق کار کنم تا خدمتی به این کشور مقدس و رهبرم امام خامنه ای کرده باشم، آن میمانماری، آن سوریه ای آن....، چطور می خواهید با سازش با آمریکا امیدشان را نا امید کنید و بگوییم شما فعلا زیر تجاوز و قتل و ... باشید تا ما قضیه پراید و قیمت سیب زمینی مان را حل کنیم بعد می آییم سراغتان. حالا وقتش است استکبار ستیزی را تعریف کنیم، استکبار ستیزی یعنی با زبان قابل فهم با استکبار جهانی صحبت کردن، یعنی وقتی او شما را داخل معادلات سیاسی و منافع جهانی عددی حساب نمی کند شما هم بالطبع با همین ادبیات با او مواجهه شوید، یعنی وقتی او در تعریف خودش از بشر، شما و تفکر شما را از دایره بیرون می کند، تو هم همین کار را بکن، چون غیر از این کار، هر کاری کنی، غیر از ذلت بیشتر و عقب نشینی از مواضع و منافع راهی دیگر ندارید... استکبار ستیزی یعنی با حالت چالشی و تهاجمی با دنیای غرب، روبرو شدن، این نه به معنای جنگ نظامی است، بلکه سماجت در تحمیل خود و منافع خود به او است، ما غیر از این راهکار، هیچ راهکار دیگری در مواجهه با استکبار جهانی نداریم.... و این را هم اضافه کنم، نقطه ضعف دنیای غرب هم همین است، یعنی عادت کرده، دیگران را به چالش بکشد و در موضع دفاعی قرار دهد و به گوشه رینگ بیاورد و ناک اوت کند، و اصلا سیستم دفاعی قابل توجهی برای دفاع در مقابل چالشها را ندارد، کافیست کسی یا ملتی بتواند از لایه های تهاجمی او بگذرد و کمی از سوالات اساسی از او بپرسد، مطمئنا این حباب به راحتی می ترکد.... یاد این جمله معروف قذافی افتادم به این مضمون، که گفته بود: با لباس آمریکایی، همیشه لختی!


کد مطلب: 1203

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdch.vnzt23nixftd2.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir