تصمیم بزرگ از هیروشیما تا مذاکرات هستهای ایران
سیاسی نوشت
18 آبان 1393 ساعت 8:36
وبگاه "نسیم توسعه" نوشت:
مذاکرات هستهای میان ایران و گروه ۵+۱ که قرار است دور آخر تمدید شده آن با پیشدرآمد دیدار و گفتگوی ویژه و مستقیم وزیران امورخارجه ایران، امریکا و خانم کاترین اشتون در پایتخت کشور عمان آغاز شود، در همان مسیر و فرآیند فرسایشی خود در حرکت است. مسیری که علیرغم اعلام توافق ۹۵ درصدی در مذاکرات، رسیدن به تفاهم و توافق را بسیار سخت نشان میدهد.
مذاکرات ایران و گروه ۵+۱ را میتوان با برخی پروژهها و قراردادهای عمرانی و زیربنایی ایران مقایسه نمود که علیرغم چندین دوره تمدید مدت قرارداد و افزایش بودجه و اعتبار طرح، پایان و خاتمه پروژه در هالهای از ابهام قرار گرفته و آیندهای روشن برای آن متصور نمیشود.
آیا ایران و دولت یازدهم، توان گرفتن تصمیم بزرگ و سخت را دارند؟
آیا امریکا و غرب، توان گرفتن تصمیم سخت و بزرگ را دارند؟
تصمیم بزرگ و سخت در مذاکرات هسته ایران، چیست؟
یکی از مهمترین تقسیمات تاریخی در تحولات بینالملل معاصر را میتوان تقسیم تاریخ به دو دوره قبل از جنگ دوم جهانی و بعد از جنگ دوم جهانی، دانست.
جنگ دوم جهانی که جنگی دارای بنیان و ریشه اروپایی و غربی بود، دارای نتایج بسیار دردآور و حزنانگیز انسانی برای تاریخ تمدن شد. اما همین جنگ و کشتارهای بیشمار آن دارای عبرتها و درسهای بسیار بزرگی در زمینه سیاست، اقتصاد، نظامیگری و… میباشد که میتوان دو درس بزرگ آن را برای شرایط کنونی ایران به شرح زیر برشمرد:
یکم: توجه به تاریخ آلمان به عنوان کشور و ملتی که بعد از هر جنگ و شکستی، مجدداً به صدر قدرتهای بزرگ جهانی برگشته است.
دوم: اتخاذ تصمیمات بزرگ و تأثیرگذار توسط رهبران دوراندیش.
آلمان، کشوری است که با اتکا به سرمایههای تاریخی و مردم خود توانسته است با پشتسر نهادن جنگ جهانی اول و شکست سنگین در این جنگ و مشکلات وضع شده در قرارداد ورسای در سال ۱۹۱۹، که موجب خلعسلاح کامل آلمان، پرداخت خسارات سنگین و واگذاری بخشهای وسیعی از سرزمین و منابع خود به دول پیروز و از جمله بریتانیا و فرانسه شده و عملاً آلمان را به برده بیمزد و مواجب دول پیروز تبدیل کرده بود، با سختکوشی مردم خود مجدداً به قدرت برتر نظامی و اقتصادی اروپا و جهان تبدیل شده و جنگ دوم جهانی را تا حدود چهار سال اول به سود خود اداره نموده و نیمی از جهان را به تصرف درآورد.
آلمانیها بعد از شکست سنگین و خفتبار در جنگ دوم جهانی و تقسیم کشورشان به دو کشور نیز با سختکوشی و قبول رنجهای فراوان، توانستند به اوج برگشته و مجدداً به عنوان قدرت برتر اقتصادی، سیاسی و نظامی اروپا و جهان تبدیل شوند.
وضعیت کنونی ایران را میتوان با وضعیت محاصره و تحریم شدید آلمان بعد از جنگهای اول و دوم جهانی مقایسه نمود و از ظهور مجدد قدرت آلمان در جهان، درسهای فراوانی گرفت.
اما در سوی دیگر جنگ دوم جهانی و رویدادهای آن، کشور ژاپن در شرق آسیا قرار داشت که با قدرت و توان روحی و نظامی بسیار بالای مردم خود، بسیاری از کشورهای اطراف را تصرف نموده و به جنگ رو در رو با غرب و به خصوص امریکا وارد شده و قدرت امریکا را نیز به چالش کشید.
در حالی که آلمان نازی در میدان مبارزه با متفقین به رهبری امریکا، دچار شکست قطعی شده و بازنده بزرگ جنگ دوم جهانی نام گرفته بود، ژاپن و نیروی نظامی این کشور به شدت در حال مقاومت و بلکه تهاجم به منافع و مواضع متفقین و به ویژه امریکا در سراسر جهان بود. برای توقف و شکست نظامی ژاپن و پایان جنگ دوم جهانی، تنها یک راه و ابزار مانده بود، حمله اتمی به ژاپن!
در حالی که جنگ به درازا کشیده شده بود و ژاپنیهای مغرور و از جان گذشته حاضر به تسلیم نبودند، هری ترومن رئیس جمهور وقت امریکا، تصمیم به استفاده از قویترین سلاح خود یعنی بمب اتمی گرفت و برای اولین بار در تاریخ جهان در ۶ اوت ۱۹۴۵، شهر دویست هزار نفری هیروشیمای ژاپن مورد حمله اتمی قرار گرفته و بیش از هفتاد هزار نفر از مردم آن بلافاصله کشته شدند!
به فاصله سه روز بعد از حمله به هیروشیما بود که شهر ناکازاکی ژاپن نیز در ۹ اوت ۱۹۴۵ مورد حمله اتمی امریکا قرار گرفت و جهان برای ژاپنیها به شدت تیره و تار شد.
بعد از این دو حمله اتمی امریکا به شهرهای ژاپن بود که “هیرو هیتو” امپراتور ژاپن در ۱۵ اوت ۱۹۴۵ طی یک نطق رادیویی از شکست و تسلیم ژاپن سخن گفته و به موفقیت تأثیرگذاری حمله اتمی به ژاپن اعتراف کرده و در نهایت شکست و تسلیم ژاپن را اعلام میکند.
اما مهمترین بخش از سخنان امپراتور هیرو هیتو را باید در تحمل سختترین درد و رنج برای رسیدن به آینده بهتر دانست، آنجا که این رهبر ژاپنی به زیبایی میگوید: (ما با تحمل آنچه تحمل ناپذیر است و کشیدن رنج آنچه رنجش ناکشیدنی است، راه صلحی بزرگ برای تمام نسلهای آتی را هموار ساختیم ).۱
صلح بزرگ مورد نظر امپراتور ژاپن را باید یکی از مهمترین واژههای جنگ دوم جهانی در حوزه شرق آسیا دانست. صلحی که برای تمام نسلهای آینده باشد، صلحی بود که توانست ژاپن گرفتار در جنگ، ویران و شکست خورده را به قدرت اول اقتصاد جهانی و البته سیاستهای صلحآمیز جهانی طی بیش از شش دهه اخیر تبدیل نماید.
امپراتور ژاپن با پذیرش شکست و تسلیم در جنگی که دیگر هیچ سودی برای ژاپن نداشت، توانست از شکست مطلق به سوی موفقیت و پیروزی نهایی بر غرب و آمریکا حرکت نماید و طی حدود سه دهه بعد، به یکی از قدرتهای بزرگ جهان و همردیف با ابرقدرت امریکا، تبدیل شود.
صلح بزرگ مورد نظر هیرو هیتو که با شدیدترین و تحمل ناپذیرترین رنجها همراه بود را باید تصمیمی بزرگ و نقطه عطفی در تاریخ معاصر ژاپن و بلکه شرق آسیا دانست که موجب تغییر چهره ژاپن و بخش وسیعی از شرق آسیا گردید.
وضعیت ایران و به خصوص در مسئله انرژی هستهای و تحریمهای غربی طی چند سال اخیر را میتوان با وضعیت آلمان و ژاپن در سال پایانی جنگ دوم جهانی مقایسه نمود، با این تفاوت که اقتدار نظامی و سیاسی ایران و مردم آن همچنان در منطقه و صحنه بینالمللی در حال افزایش بوده و جلوههای این اقتدار در برخی مسایل و رویدادهای منطقهای و جهانی نیز در حال نمایش است.
تحریمهای غیرانسانی و زیادهخواهی امریکا و غرب را میتوان با شرایط حمله اتمی به هیروشیما مقایسه نمود. در حالی که تحریمهای غربی و امریکایی موجب ایجاد رنج، درد و برخی مشکلات شدید برای ایران و ایرانیان شده است و از سوی دیگر مذاکرات با این کشورها نشان داده است که آنان در مذاکرات و توافقات خود صداقت ندارند، گرفتن یک تصمیم بزرگ از سوی ایران میتواند پایانی بر مذاکرات فرسایشی کنونی و بسیاری مشکلات ایران و غرب و پایانی بر تراژدی روابط ایران و امریکا باشد.
تصمیم بزرگ ایران میتواند ماهیت و نیت کشورهای غربی و به ویژه امریکا را به مردم جهان نشان داده و نقطه پایانی باشد بر زیادهخواهی این دولتها و از سوی دیگر نقطه آغازی بر رشد، توسعه و افزایش اقتدار و برتری ایران در منطقه و جهان باشد.
پذیرش کاهش تعداد بیشتری از سانتریفیوژها و صدور مجوز برای برخی بازرسیها از تأسیسات هستهای و حتی توقف موقت برخی برنامهها و فعالیتهای هستهای ایران میتواند تصمیم بزرگی باشد که رنجی بزرگ و تحمل ناپذیر است، اما میتواند راهی باشد برای آینده بهتر ایران و ایرانیان صبور و مقاومی که مصلحتهای نظام را به خوبی درک و رعایت میکنند.
سخنان راهگشا و راهبردی حضرت امام علی(ع) در مورد صلح و برقراری رابطه با دشمنان را میتوان بسیار روشنتر، زیباتر و کاربردیتر از وضعیت آلمان و ژاپن برای سیاستگذاران و مسئولین ایران دانست. امام علی (ع) در این زمینه میفرمایند: وَجَدتُ المُسالَمَةَ مالَم یَکُنْ وَهنٌ لِلإسلامِ أنجَعَ مِنَ القِتالِ، یعنی: من صلح را تا آنگاه که مایه وهن اسلام نباشد، کارسازتر از جنگ یافتهام.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران که تحت اشراف رهبر معظم انقلاب، هدایت و اجرا میشود را میتوان بخشی از راهبرد ایران دانست که بسیاری از دوستان و دشمنان ایران به آن چشم دوخته و سعی دارند از رویدادی آن به نفع خود، بهره برداری نمایند. دشمنان بالقوه و بالفعلی مانند ترکیه و برنامههای توسعهطلبانه اردوغان، عربستان و موجسازی وهابیت در منطقه، اسرائیل و ضدیت دیرینه با ایران و … را میتوان یکی از ضرورتهای مذاکره مستقیم با دولت امریکا و حتی برخی تصمیمات اتخاذ شده در این زمینه محسوب نمود.
هر چند امریکا و غرب نشان دادهاند که با اصل نظام جمهوری اسلامی ایران و ولایت فقیه مشکل دارند و حتی تصمیم بزرگ و رنجآور تعطیلی برنامه هستهای ایران در دوره اصلاحات نیز برای آن راضی کننده نیست و آنان به دنبال زیادهخواهی هستند، اما اتخاذ یک تصمیم بزرگ دیگر که حتماً با برخی رنجهای ناکشیدنی و تحملناپذیر همراه است، میتواند پاسخی محکم به امریکا و غرب در مورد عدم اعتماد به ایرانیان و پایانی بر قدرتنمایی دیپلماتیک آنها در مقابل برنامه هستهای ایران باشد.
به نظر میآید ایرانیان صبور و عزتمند میتوانند با در نظر گرفتن فرمایشات رهبر معظم انقلاب و حمایت از تغییر تاکتیک سیاست خارجی انقلابی دولت دکتر احمدینژاد به تاکتیک تعاملی دولت دکتر روحانی و با همبستگی، حس وطن دوستی و توجه به آینده اقتدار جهانی ایران و فرزندان خود، تصمیم بزرگ و تحملناپذیر و رنج ناکشیدنی واگذاری برخی امتیازات در جریان مذاکرات هستهای را تحمل نمایند.
منابع:
شافریتز، جی ام – بریک، کریستوفر پی. سیاستکذاری عمومی در ایالات متحده امریکا. ترجمه حمیدرضا ملکمحمدی. تهران، دانشگاه امام صادق(ع). چاپ اول ۱۳۹۰، ص ۲۲۶
انتهای پیام
کد مطلب: 19161
آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdchzznz.23nw-dftt2.html