لاشرقیه لاغربیه، اسلامیه اسلامیه

31 تير 1392 ساعت 8:58


وبلاگ (‌سیاست روز)‌نوشت: وقتی که طارق طیب محمد بن بوعزیزی جوان دستفروش تونسی در 17 دسامبر 2010 مقابل ساختمان فرمانداری شهر سیدی بوزید خود را به آتش کشید اعتراضات مردمی شعله گرفت و بیداری میان ملت ها و خیزش ها و انقلاب های آنان به مصر، یمن، بحرین و... سرایت پیدا کرد سؤال کلیدی و راهبردی و بسیار مهم در تحلیل حرکت های این انقلابهای عربی که به لطف بیداری اسلامی شکل گرفته بود این بود که ملت های منطقه و نخبگان و سیاستمدارانشان چه مدلی را برای آینده حکومت خود برمی گزینند و از چه روش و منشی در برپایی حکومت شان الگو می گیرند؟.   این سؤال در واقع چالش اصلی میان قدرت های غربی و خیزش و خروش ملت های منطقه را نمایان و عیان ساخت به خصوص که ملت های منطقه و مردم خاورمیانه خواستار دموکراسی به شیوه غربی نبوده و نیستند عامل انقلاب ها در خاورمیانه درد و رنج و تنفری و دوری از اسلام بود که سالها در دل مردم منطقه انباشته شده بود. شعار لاشرقیه، لاغربیه؛ اسلامیه اسلامیه از جمله شعارهایی هست که خواسته آحاد مردم منطقه و در همه انقلابها بوده و می باشد که تنفر از سیاست های آمریکایی و صهیونیستی و انگلیسی را در بین ملت های منطقه نشان می دهد و از سوی دیگر مردم بر عملیاتی شدن شریعت اسلامی در شکل گیری حکومت و تدوین قانون اساسی جدیدشان تأکید و تمرکز می کنند هر چند راهبرد اصلی و علنی آمریکایی ها در منطقه، جلوگیری از الگوهای حکومتی است که قابلیت چالش با سیاست های چپاولگرانه آمریکا را داشته باشد. شعارهاي مردم کشورهاي عربي نشان مي دهد که آنها ديگر پذيرنده حاکميت پنهان و آشکار غرب بر کشورشان نمي‌ باشند و بايد روابط آنها بر اساس الگوي جديد تعريف شود اين پديده تبلوري از گسترش نگاه کاملا ايراني در منطقه است که هراس غرب را به همراه داشته است. در حالی که آمریکا به صراحت اعلام می کند بشار اسد رفتنی است و دمشق سقوط می کند این اتفاق نمی افتد حال ازشما سوال می کنیم: بگوئید کدام الگو تهدید کننده منافع رژیم نامشروع رژیم صهیونیستی و منافع جنایتکارانه امریکا می باشد پاسخ روشن است الگوی جمهوری اسلامی برگرفته از انقلاب اسلامی ایران این قابلیت و توان را دارد که به صورت مستقل سیاست های آمریکایی و صهیونیستی را به چالش بکشد و در صحنه تحولات اخیر منطقه این مسئله به خوبی مشاهده می شود که ایران دست بالا را دارد به خصوص که تحولات اخیر منطقه به وضوح و آشکارا یک موضوع را ثابت کرد و آن شکست مدل اسلام آمریکایی- سلفی در منطقه بود که بار دیگر الگوی جمهوری اسلامی را در کانون توجهات و تحلیل ها قرار داده است. اکنون برای آمریکا این مهم است که چطور می شود الگوی جمهوری اسلامی این دشمن قدر قدرتش را که با خواست و فطرت ملت های مسلمان و آزادیخواه جهان همخوانی دارد را به حاشیه ببرد؟ راهبرد اصلی و مهم آمریکایی ها در منطقه در درجه اول این است که نمی خواهند الگو و مدلی از حکومت ها با قابلیت چالش با سیاست های آمریکایی در منطقه شکل بگیرد و الهام بخش دیگر کشورها باشد که در این زمینه از ایران شکست خورده است و زشت تر آنکه قول دادن آقای اوباما در صدر اخبارشان به پادشاه عربستان برای نابودی سوریه چیزی جز مسخرگی برای اوباما و پادشاه عربستان ندارد. به عنوان مثال بزرگترین ضربه آمریکا به ایران و مقاومت فقط در همین مدت دو سال و اندی گذشته، یک سازماندهی و تدارک گسترده و توطئه ای بزرگ از سوی جبهه غربی- عربی- ترکی و عبری علیه سوریه صورت داد تا دولت سوریه به عنوان حلقه ای از جبهه مقاومت و خاکریز اول جمهوری اسلامی در منطقه سقوط کند ولی برخلاف اراده قدرت های استکباری، و همچنین ظرفیت هایی که به خاطر بیداری اسلامی در بین ملت های عرب آزاد شده بود بشار اسد و دمشق مقاومت و ایستادگی کردند. و اینک بررسی تحولات منطقه نشان می دهد گسترش نفوذ سوریه و ایران و مقاومت روز به روز زیادتر می شود که مهمترین آن ورود حزب الله به صحنه سوریه و پیشروی های هر روزه ارتش سوریه و گرفتن شهر بسیار استراتژیک القصیر است که مطمئنا مستشاران نظامی اکثر تروریست ها را تا چند ماه دیگر به حاشیه مرزها خواهند راند و دیگر خطری برای نظام سوریه به حساب نخواهند آمد و مطمئنا با ریاست جمهوری سال2014 در سوریه و انتخاب مجدد بشار اسد همه این عناصر تروریست و یا مخالفانی که با اینها بیعت کرده اند به زباله دانی تاریخ خواهند رفت. آنچه که قابل دقت و توجه ویژه است اینکه آمریکایی ها که سالهاست به دنبال مهار الگوی جمهوری اسلامی در منطقه بوده اند باز هم شکست بد دیگری از ایران خورده اند چرا که پرونده ایران و اولویت ایران همواره در سه دهه گذشته روی میز کاخ سفید بوده است و روسای جمهور امریکا در این سی و سه سال مهمترین مشکل شان جمهوری اسلامی بوده است ولی اینک در اوج گرفتن تحولات منطقه، و در بستر بیداری اسلامی به رهبری ایران در جبهه مقاومت، و به خصوص الهام بخشی الگوی جمهوری اسلامی در بین ملت های منطقه، ایران این قابلیت را پیدا کرده است که در برابر هژمونی آمریکا قرار بگیرد و او را ضربه کند و این جز قدرت اسلام و خواست خداوند نیست که دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی و مقاومت منطقه را این چنین خوار و ذلیل می کند. آمریکایی ها نمی توانند بفهمند که مشکل و چالش اصلی آنها اسلام ناب است اسلامی که در صحنه اجتماع و سیاست، راهبردها و سیاست های سلطه طلبان امریکائیان را به چالش می کشد و همه سیاست ها و سناریوهای واشنگتن را نقش بر آب می کند از ابتدای تحولات منطقه در بستر بیداری اسلامی، بارها و به کرات رسانه های صهیونیستی و مقامات شیطان صفت و کودک کش این رژیم به این مسئله عجز آلود اذعان کردند که خطر پیش روی ما، الگوی جمهوری اسلامی است. اين نشان مي دهد كه انقلاب اسلامي توانسته با قدرت نرم خود در ميان جهان اسلام عمق پيدا كند در ادبيات سياسي دو واژه را به كار مي برند، يكي بازتاب انقلاب است و ديگري صدور انقلاب، انقلاب هاي بزرگ و از جمله انقلاب اسلامي ايران حتي اگر نخواهند، بازتاب پيدا مي كنند و به مرز هاي خود محدود نمي شوند ماهيت، نوع شكل گيري و پيروزي، ايدئولوژي و رهبري آنها سبب مي شود زلزله اي كه در داخل به راه مي اندازند، در مرز ها متوقف نشود براي همين يكي از پرسش هايي كه پس از وقوع انقلاب هاي بزرگ مطرح مي شود، اين است كه انقلاب بعدي كجا خواهد بود؟. ايران به دليل پيام و ارزش هايي كه بر آنها تأكيد مي كند، توانسته در جهان اسلام و امت اسلامي الگو باشد و عمق راهبردي ايران از اينجا نشات گرفته است، معنويت انقلاب اسلامي ميان ملت هاي منطقه محرز است و حضور مردم در مقاطع مختلف در اين عرصه ها تعيين كننده بوده است. حمايت توده هاي مردم و نفوذ قدرت نرم جمهوري اسلامي در جغرافياي جهان اسلام، مصونيت ديگري را براي دفاع در مقابل قدرت نرم و سخت ایران و مقاومت ايجاد كرده كه غرب عليه اين انقلاب اعمال مي کند، با وجود اينكه همه رسانه هاي جهان در انحصار آن هاست و هر طوري كه بخواهند، بازي مي كنند، اما نهايتاً آن طور نمي شود. در آخر باید گفت انشالله اگر الگوي پيشرفت انقلاب اسلامي ايران محقق شود، يك نظام معنايي متفاوت با نظام معنايي مسلط بر جهان امروز را شكل مي دهد تمدن مسلط غرب داراي نظام معنايي مبتني بر اصالت ماده است كه از درونش اصالت انسان و سود و لذت او بيرون مي آيد تفكر ايران اسلامي، اما تمدني را مي سازد يا جست وجو مي كند كه همزمان ماده گرا و معناگرا است يعني به همان اندازه كه دغدغه دنيا و رفاه انسان را دارد، دغدغه آخرت و معنويت او را نيز دارد اين يك نظام معنايي جديد است كه مي تواند مبناي تمدني نوين قرار بگيرد. در فضاي بيروني ايران در جهان اسلام، هيچ آفت و آسيبي به اندازه شكاف مذهبي آسيب زننده به عمق راهبردي ما نيست رقيبان و دشمنان ما از ابتداي پيروزي انقلاب تلاش كرده اند بر اين شكاف ها كه متأسفانه در سال هاي اخير به دلايلي گسترش بيشتري هم پيدا كرده، فشار بياورند ولی در مقابل آنها هم الگويي به نام ايران را دارند که با دوري از امريکا و غرب توانسته به پيشرفتهاي روز جهان دست يابد، در حالي که هم زمان موقعيت جهاني آن نيز ارتقاء يافته است. انتهای پیام/


کد مطلب: 4661

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdci.qa5ct1aqzbc2t.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir