سفر کوتاه به سیستان

14 فروردين 1393 ساعت 9:59


وبلاگ سفیر اتحاد نوشت : بسمه تعالی سلام به همه هم وطنان عزیزم با اجازتون امروز میخوام یه خبر تصویری از سفر خودم به سیستان و براتون بذارم امیدوارم خوشتون بیاد وقتی از زاهدان به سمت سیستان راه افتادیم، در محل شهدای تاسوکی توقف داشتیم و نماز و ناهار و اونجا بودیم، یه دو ساعتی اونجا بودیم و از محل به شهادت رسیدن مظلومانه این شهدای عزیز بازدید کردیم. خدا رحمتشان کند..   بعد از آن رسیدیم به شهر سوخته و از این محل هم بازدید کردیم،     داداشم خیلی کاوش گری رو دوست داشت و هر جایی که یه مورد جالب میدید فوری میرفت و بررسی میکرد     انقدر کاوش گری رو دوست داشت که دست به هر کار سخت و خطرناکی میزد     البته منم دست کمی از اون نداشتم     بعضی جا ها هم که میخواستیم عکس یادگاری بگیریم عوامل طبیعی نمیذاشتند     البته ناگفته نباشد من یه بچه هم دارم که خیلی بابا سواری دوست داره     بعد از اینکه کاوش گری شهرسوخته رو به پایان رسوندیم رفتیم به سمت روستای اکبر آباد، روستای خاطرات کودکیم، آخه من در کودکی خیلی به این روستا آمده بودم، خیلی اینجارو دوست دارم، البته اون موقع خیلی سرسبز بود ولی الان خشک و بی آب و علفه اینا پسر عموهای مادرم اند   کوه خواجه در وسط دریاچه هامون قرار دارد اما متأسفانه امروزه به جای آب در دریاچه خاک موجود است البته خوشبختانه امسال کمی آب در این دریاچه آمده بود و کار و کاسبی بعضی ها رو داغ کرده بود چه جوری؟   این جوری!     از کوه خواجه برگشتیم به اکبرآباد و شب را هم هماجا ماندیم صبح که شد بعد از صرف صبحانه به سمت چاه نیمه حرکت کردیم و نماز ظهر اونجا بودیم البته یه چیزی که خیلی منو متعجب کرده بود این بود که خیلی ها فکر میکردند که من پلیسم و میخوام اونارو اعمال قانون کنم به نظر شما من با این لباسا شبیه پلیسام         اینجا هر کسی به یک کاری مشغول بود و به یک طریقی خوش میگذروندند     یکی غذا میپخت     یکی کباب می کرد     یکی هم یه بلند گو دستش گرفته بودو شعر میخوند تا یه لقمه نون حلال ببره برای زن و بچه اش     منم که خیلی به سفال گری علاقه داشتم رفتم یه مقدار گل ناب از چاه نیمه برداشتم تا وقتی که برگردشتم باهاشون یه چیزایی بسازم     البته اگه تعریف از خود نباشه تونستم با این گلا یه چیزایی بسازم     بعد از اینیکه تو چاه نیمه کلی خوش گذروندیم رفتیم به سمت روستای لوتک   دخترم هوس گوسفند سواری کرده!!     شبو خونه عموم خوابیدیم و فردا صبح، بعد از صبحانه رفتیم زیارت اهل قبور     بعضی ها هم اعتقادهایی داشتند     بعضی از قبرها هم انقدر قدیمی بود که به این روز درآمده بود     خدا ان شاءالله عاقبتمان را ختم به خیر بفرماید   الهی آمین   بعد از زیارت اهل قبور حرکت کردیم و آمدیم به سمت زاهدان و به سلامتی رسیدیم ما که از این سفر لذت بردیم امیدوارم شما هم لذت برده باشید التماس دعا  


کد مطلب: 14059

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdci3uaz.t1a5w2bcct.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir