رسانه و سبک زندگی

اجتماع نوشت

29 مرداد 1393 ساعت 12:30


وبلاگ(تا هنوز..) نوشت:

به گزارش سایت"حرف تو "، مقام معظم رهبری در بیانات اخیر خوددر خراسان شمالی در مورد سبک زندگی فرمودند:«یکی از ابعاد پیشرفت با مفهوم اسلامی عبارت است از سبک زندگی کردن،رفتار اجتماعی،شیوه زیستن.ما اگر از منظر معنویت نگاه کنیم که هدف انسان رستگاری و فلاح و نجاح است، باید به سبک زندگی اهمیت بدهیم؛ اگر به معنویت و رستگاری معنوی هم اعتقادی نداشته باشیم، برای زندگی راحت،زندگی برخوردار از امنیت روانی و اخلاقی،باز پرداختن به سبک زندگی مهم است.بخش حقیقی و اصلی تمدن سبک زندگی است،مثل مسئله ی خانواده،سبک ازدواج، نوع مسکن،نوع لباس،الگوی مصرف، نوع خوراک،نوع آشپزی،تفریحات...»

با این مقدمه از بعد رسانه به مقوله ی سبک زندگی پرداخته می شود.

ابتدا تعریفی از سبک زندگی ارائه می شود:سبک زندگی را می توان در تمامی کنش ها و رفتارهای فرد و در تعاملات و ارتباطات وی با دیگران،طبیعت و به طور کلی محیط اجتماعی اطراف وی ملاحظه و مشاهده کرد که معمولا قابل مشاهده، توصیف و اندازه گیری است.سبک زندگی جنبه های عینی،مشهود و ملموس فرهنگ و نظام ارزشی در یک جامعه است و گویای بخش قابل رویت هویت جمعی و هویت فرهنگی در یک جامعه می باشد.سبک زندگی را می توان در اوقات فراغت،تفریح،رفتارهای جنسیتی،علایق حرفه ای و شغلی،پوشش،علایق هنری و ادبی و ورزشی، زبان و غیره مورد بررسی قرار داد.

نکته ی قابل تامل در مفهوم سبک زندگی،عینیت و قابل مشاهده بودن آن است.این وجه عینی بودن مفهوم سبک زندگی که تمامی جنبه های زندگی افراد را در برمی گیرد با رسانه ارتباط معناداری دارد و رسانه و سبک زندگی هر دو به طور کلان با مردم و ملت یک جامعه سروکار دارند ونوع ارتباط سبک زندگی و رسانه به «تغییر نگرش» مردم می رسد.بنابراین معادله ی امروزی نمایش سبک زندگی برای ملت یک جامعه در سطح خرد و برای مردم جهان در سطح کلان، با رسانه تکمیل می شود.اگرچه در حال حاضر نظریه ی مخاطب منفعل تا حدودی رد شده و نظر بر این است که مخاطب فعال است و خود انتخاب می کند که چه چیزی را چگونه و در چه زمانی ببیند،اما در مسئله ی سبک زندگی و با توجه به مسئله بودن این مفهوم برای مقام معظم رهبری،به نوعی با انفعال مخاطبین و مردم در رابطه با سبک زندگی مواجه هستیم.به این معنا که رسانه ها بسته به قدرت و ایدئولوژی وبه معنای کل بسته به قدرتی که بر آنها حاکم است به تولید معنا،تولید نیاز و تولید «مصرف» برای تغییر نگرش مخاطب می پردازندجهان ما در حال حاضر جهانیست که 24 ساعت زمانی آن بدون استفاده از حتی یکی از رسانه هاجمعی شامل تلفن همراه (بلوتوث،اس ام اس،ام ام اس و..)،تلویزیون،ماهواره، سینما،فضای مجازی و شبکه های اجتماعی مجازی و... برای انسان نمی گذرد . انسان در جهان کنونی در هرسطح و طبقه و قشرو موقعیتی ، رسانه مدار به زندگیش ادامه می دهد و رسانه جزء ملزومات زندگی در جهان کنونی شده است. بنابراین می توان این نتیجه را نیز گرفت که انسان و در کلام ارتباطی مخاطب توانایی و فرصت اینکه در مقابل تمامی اطلاعات و داده های تصویری،صوتی ارتباطی دریافت شده از محیطش فعال باشد را ندارد و خود این مسئله قدرت رسانه ها را بر اثر گذاری روی مخاطبین و همگرایی و یکدست کردن آنها در مقوله ی سبک زندگی بیشتر می کند.

پیشتر گفته شد رسانه ها بسته به قدرت حامیان خود به تولید معنا می پردازند، رسانه ها این قدرت را دارند که بدون دستکاری اعتقادات مخاطب و نزدیک شدن به خط قرمزهای هویتی فردی جمعی مخاطب،تغییر ذائقه را در زمان های میان مدت چندماهه در مخاطب ایجاد کنند؛ بدون اینکه مخاطب خود متوجه تغییر معنایی این مسئله شود آن را می پذیرد و در مواردی نسبت به این ظهور معنای جدید تعصب نشان می دهد و این فعال شدن مخاطب را در جهت میزان اختیار خود به فعال شدن مخاطب در جهتی که رسانه می خواهد می کشاند. می توان تولید معنای شبکه ی «من و تو» در برنامه ی محوری «بفرمایید شام»را مثال زد که از یک طرف بدون دستکاری اعتقادات مخاطب او را مثلا به استفاده از یک نوشیدنی خاص در مصارف غذایی روزانه آشنا کرده و تشویق می کند و از طرف دیگر دین در زندگی مخاطب را به حاشیه و فردیت کشانده و درحین اشاره به دین اسلام(چون شبکه بیشتر برای فارسی زبان هاست) آن را زندگی فردی (یعنی همان سکولاریسم و شخصی و فردی کردن دین در زندگی) عقب می راند. می توان به بازنمایی جدیدی از سبک زندگی ایرانی (بدون پس زدن زندگی دینی ولی تغییر معنایی آن) در نحوه ی ارتباطات و تغذیه و پوشش و امکانات رفاهی و غیره نیز اشاره کرد.

مسئله ی دیگر تولید نیاز از سوی رسانه هاست؛ بیشتر وسایل و لوازم در زندگی امروزه بدون توجه به طبقات مختلف فقیر،متوسط،ثروتمند متاثر از رسانه ها است.رسانه ها بیشتر محصولات مصرفی رفاهی را که برای مردم شناخته شده نیست و احساس نیازی هم به شناخته شدن ندارند،می شناساند و با تکنیک های تبلیغاتی و فریب های تصویری و سوء استفاده از احساس مخاطب آن محصولات را مهم تلقی کرده و به نوعی مخاطب احساس می کند که بدون حضور این محصولات و تولیدات در زندگی خود به خسران بزرگی در ادامه ی زندگیش خواهد رسید. مثلا معرفی تولیداتی مثل مبلمان های ماساژ در فیلم ها و سریال ها و تبلیغات تولید شده در خصوص معرفی،تبلیغ و تثبیت این نیاز.

«تولید مصرف» یا همان مصرف گرایی از سوی رسانه ها شکل پررنگ تری به خود گرفته و به واقع رسانه ها، مصرف گرایی در سطح کلان جهانی را به تمامی مردم جهان معرفی کرده است.غول های رسانه ای بزرگ که در زیرمجموعه ی خود بزرگترین انتشارات،بزرگترین تولید کنندگان محصولات صوتی تصویری و بزرگترین شرکت های موسیقی را دارند در این مسئله بسیار موثرند. از سویی به پلورالیسم رسانه ای اشاره می شود و با این مفهوم تنوع و انتخاب مخاطب در گزینش رسانه ها،برنامه ها و محصولات را بالا می برد، اما مسئله این است که تمامی این تکثر رسانه ای در دست چندشرکت رسانه ای بزرگ است.مخاطب پیش از اینکه به این مسئله فکر کند که چه می خواهد، خواسته و نیازهای تعریف شده (که ممکن است حتی به ذهن مخاطب هم نرسیده باشد) در رسانه در اختیار او قرار می گیرد.نکته اینجاست درست است که مخاطب،خود از بین این همه ی تنوع و تکثر رسانه ای انتخاب می کند؛اما انتخاب از میان گزینه هایی است که تولیدکنندگان آن تنها 3-4 شرکت بزرگ رسانه ای با هدف های مشترک سودآور برای خود بوده اند.بنابراین رسانه ها ریز ترین مسائل زندگی مثل رنگ لباس ونحوه ی پوشش و انتخاب ماشین وغیره تا وسیع ترین مسائل مثل انتخابات و نحوه ی مشارکت اجتماعی مردم در مسائل اجتماعی را جهت دهی کرده و به طور کلی فکر مخاطب را از اصل خود و هویت فردی و جمعی خود به آنچه که رسانه می خواهد می کشاند.

به طور کلی می توان گفت قابلیت مشاهده ی سبک زندگی و به تصویر درآمدن آن در رسانه ها ،تمایل افراد و تقلید ناآگاهانه ی افراد(اثرگذاری روی نگرش در لایه های زیرینی رفتاری) از آنچه که رسانه هابه خورد کشورها می دهند را بیشتر کرده است.مفهوم تقلید در سبک زندگی برگرفته از همین قابل مشاهده و عینیت آن (مسئله ی چشم وهم چشمی) در زندگی ایرانی، قابل تامل است.به این معنا که بیشتر مخاطبین و افراد مصرف گرا که به امر تقلید در سبک زندگی نشان داده شده ازهمان چند غول رسانه ای جهان مبادرت می ورزند ،به سختی با مفهوم اینکه دارند از یک فرهنگ دیگر تقلید می کنند و به نوعی خود را در اختیار آن فرهنگ قرار داده اند مقابله کرده و این نوع تقلید را نوعی فخر ومباهات برای خود می دانند،در صورتیکه امر اختیار و آزادی را از فطرت انسانی خود دریغ می کنند.( مثلا در مواجه افراد با رنگ ها و مدل های پوشش ، به این صورت که رنگ و پوششی را که خود آگاهند به آن تمایل ندارند،اما به خاطر یکسان سازی و فرهنگ غلط فخر فروشی با تقلید از فرهنگ های تولید شده رسانه ها از این نوع پوشش ها و رنگ ها استفاده می کنند و این به تغییر نگرش که در نهایت هدف رسانه هاست می رسد).

از آنجایی که مفهوم سبک زندگی در قالب فرهنگ جامعه می گنجد بنابراین وارد عمل شدن در آن نیازمند زمان و هوشمندی بالای اصحاب رسانه کشور در نحوه ی ارائه سبک زندگی اسلامی ایرانی است.اصحاب رسانه می بایست با اثرسنجی و مخاطب پژوهی از یک سو به دنبال شناخت مخاطب ایرانی- اسلامی از ابعاد مختلف فرهنگی،اقتصادی،سیاسی،اجتماعی بوده و از سوی دیگر برای همین مخاطبی که به شناخت آن رسیده اند دست به تولید معنا بزنند. از یک طرف دیگر رسانه ی ملی به عنوان یک خدمت عمومی می بایست در سیاستگذاری ها و تدوین استراتژی های خود از یک سو به تربیت و آموزش و اطلاع رسانی درست مخاطبان بپردازد و از طرف دیگر نیروهای متخصص متعهد به فرهنگ ایرانی- اسلامی در زمینه تحقیق پژوهش، و تحلیل رسانه را در بخش پیش تولید،تولید و پس از تولید برنامه ها به کار گیرد.

(بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جوانان خراسان شمالی23/7/91)

حاجیانی.ا.(1386) .سبک زندگی و مطالعات راهبردی.پژوهشنامه سبک زندگی


کد مطلب: 18893

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdcipvaz.t1av32bcct.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir