شهادت طلبي ، زندگي خواهي

31 شهريور 1392 ساعت 7:17


وبلاگ به سوی ظهور نوشت : پيش درآمد؛ فرهنگ ايثار و شهادت از ويژگي هاي اديان الهي، به ويژه دين مقدس اسلام است. اساسا ايثار و فداكاري و از خودگذشتگي فقط در منطق اديان الهي، معنا و مفهوم پيدا مي كند. مكتبي كه جهان را منحصر به عالم طبيعت مي داند و عالم غيب و حساب و كتاب و قيامت را انكار مي كند، دليلي براي فراخواندن پيروان خود به ايثار و از خودگذشگي ندارد.   هيچ مكتب مادي نمي تواند پيروان خود را - بدون هيچ گونه انتظار متقابل - به فداكاري دعوت كند؛ زيرا تنها معيار و ميزانش نفع خويش است و بس. اگر گذشتن از مال و بخشيدن آن به ديگران هم در اين بينش با تكلفاتي توجيه پذير باشد، از جان گذشتگي براي ديگري هيچ توجيه معقولي ندارد. ايثار و از جان گذشتگي تنها در مكاتبي قابل توجيه است كه فراتر از زندگي در اين دنيا، اعتقاد به زندگي جاويدان در آخرت نيز در آن مطرح باشد. كسي مي تواند اهل ايثار و فداكاري باشد كه به سعادتي براي خود، پس از مرگ، معتقد باشد و به منظور رسيدن به مقام قرب الهي از [جان و متعلقات ]خود بگذرد. استقبال از شهادت كه اوج ايثار و فداكاري و از جان گذشتن است تنها از انساني سرمي زند كه به عالم غيب و آخرت معتقد باشد؛ از اين رو، حضرت امام خميني (ره)، رهبر فقيد انقلاب اسلامي در سال هاي آغازين پس از پيروزي انقلاب، جوانان و نوجوانان پاك سرشت را پند مي دادند كه مبادا فريب شعارهاي دروغين مكاتب مادي را بخورند. ايشان شعارهاي ايثار و از جان گذشتگي رهبران كمونيسم را فريبكاري و بازيگري مي دانستند ك به منظور فريب دادن و بهر ه كشي از ساده لوحان سر داده مي شود. عمليات شهادت طلبانه در كربلا، امام حسين (ع) و ياران باوفايش با علم و آگاهي از اين كه در برابر دشمن تا دندان مسلح به شهادت خواهند رسيد، با هدف دفاع از دين و راه و روش رسول خدا (ص) و مبارزه با ظلم و بي عدالتي و تسلط افراد نالايقي كه صلاحيت رهبري جامعه اسلامي را نداشتند، ايستادند و جان خود را فدا كردند. نه تنها هيچ كس با هر عقيده و مسلكي آنان را به لحاظ اقدام شهادت طلبانه شان سرزنش نكرد، بلكه آنان در طول تاريخ، براي بشر الگو شدند. تا ملت هاي تحت ستم و مستضعف براي دفاع از موجوديت خود، در برابر متجاوزان جنايت پيشه، با عشق به لقاي الهي از مرگ و شهادت استقبال كنند، زيرا راهي موثر براي دفاع، جز فدا كردن جان ندارند. جايي كه تعداد اندكي مومن در برابر خيل عظيم دشمن قرار گرفته اند و براي ضربه زدن به دشمن راهي ندارند جز اينكه تن به شهادت دهند و با خون پاك خويش دشمن را رسوا سازند، چنين اقدامي تاسي به قيام اباعبدالله (ع) است. شهادت؛ تزريق حماسه به جامعه شهيد مطهري مي فرمايد: هيچ كس به اندازه شهيدان،[به تاريخ و جامعه بشري]خدمت نكرده است، چون آنها هستند كه راه را براي ديگران باز مي كنند و براي انسان ها آزادي را هديه مي آورندا تا هر كس كار خود را انجام بدهد، اوست كه محيط مناسب را براي ديگران فراهم مي آورد. شهادت يعني عاملي كه شهدا را به پيشگاه خالق بي همتا رهمنون مي سازد، و اين با انديشه و مرام، كساني كه فطرت خداجويشان را فراموش كرده و به پوچي رسيده اند و اينك به دنبال مرگي هستند كه آنها را از زندگي بي هدف و انگيزه شان دور مي كند، بيگانه است. سندهاي افتخار يا مشعل هاي فروزان با ژرف نگري در آنچه كه به عنوان وصيت از شهدا به ما رسيده، مي توان به انگيزه هاي عميق اين انسان ها در پي يافتن زندگي جاويد معنوي، دست يافت. آگاهي و شناخت اين سندهاي افتخار، مشعل هاي فروزان راه براي هر سالك الي الله است. با تحليل و بررسي وصاياي شهدا، درمي يابيم كه راه شهدا، راه اسلام و قرآن و انبياء (ع) و ارزش هاي آنان، همان ارزش هاي دين مبين اسلام است و از جامعه مي خواهند كه نگذارند ارزش هاي ديني و اسلامي كم رنگ شود، از نظام و رهبري و ولايت فقيه پشتيباني نموده، غفلت نكنند و مواظب باشند كه ضد انقلاب تمام تلاش خود را براي كمرنگ كردن ارزش ها و دلسردي مردم از مسئولين به كار مي گيرند و در نهايت به اين برمي خوريم كه تمام مطالب و اعمال و رفتار و كردار آنها در يك كلمه، براي خدا خلاصه مي شود و چيزي جز آن را در نظر نداشته اند و در سراسر وصيت نامه ها سخن از عشق است و عاشقي، پرواز به سوي ملكوت، پرواز از اين تن خاكي، پرواز از اين بند و قفس دست و پاگير، پرواز از همه وابستگي هاي مادي و زميني، پرواز به سوي تنها معشوق و تنها معبود، يگانه مقصد و مقصود؛ كه اگر نبود اجل معين الهي، چشم بر هم زدني، روحشان آرام نمي گرفت و پر مي كشيد و به سوي معشوقشان پرواز مي كرد. هر كس روح زنده دارد بايد انتخاب كند؛ يا با پيكر خونين به لقاي يار شتافتن و شهادت را و يا زنجير و تسليم و بندگي و ذلت را. هر كس مي خواهد زنده بماند، زندگي را از حسين (ع) بياموزد كه زندگي، جهاد در راه عقيده و شهادت در راه خداست. ما هرگز نخواهيم مرد، چون مكتب ما شهادت است. (امام خميني رحمت الله عليه) ترويج فرهنگ شهادت؛ نفي روحيه مرگ طلبي ترويج اين فرهنگ، مي تواند جامعه را از عطر و بوي دلنواز شهادت، معطر كند. در اين صورت نشانه هاي دنيا طلبي، رذائل اخلاقي، شهوت و قدرت پرستي به كنار مي روند و نور زيباي معنويت بر آحاد جامعه خواهد تابيد. عنصر شهادت، ثمره اوج فضيلت انساني است. در حقيقت، معرفت و تمدن و فكر مي بالد و برمي خيزد؛ يعني تمدن و عظمت ديني ما با معرفت، عنصر ايثار و اخلاص و فداكاري كه همان گذشتن صادقانه شهدا از همه هستي خود و حفظ روح جاودان انساني و اسلامي است، به دست آمده است. زندگي حقيقي در نظر شهدا، رسيدن به كمال مطلق و زندگي طلبي جاودانه است. آنان به دغدغه هميشگي انسان - مرگ - چون پلي مي نگرند كه همگان را به زندگي اي وراي اين دو روزه حيات دنيوي مي رساند. ديدگاه آنان رفيع است و شهادت طلبي شان از نوع پيوند عاشق به معشوق ازلي و ابدي؛ نه مرگ انديشي و مرگ طلبي. شهدا به حقيقت مرگ واقف شده اند و حالا ديگر هيچ دلهره و هراسي ندارند. شوقمندانه، راه هاي وصول را جستجو مي كنند. چون معتقدند در متن مرگ، وجود و زندگي تازه به دست خواهد آمد. فرهنگ شهادت فرهنگ شهادت يعني مجموعه نظام ارزشي و اعتقادي كه شدن و كمال را براي آدمي محقق مي سازد. پس اگر با نظام تربيتي و تعليمي بتوانيم به تعداد انسان هاي متكامل و موحد بيفزاييم، فرهنگ شهادت را تقويت كرده ايم. الگوي شهيد، فرمانده انقلاب خون، حضرت سيد الشهدا(ع) است. زيرا انگيزه امام (ع) نه جاه طلبي بود و نه خودخواهي، بلكه آن حضرت به اقتضاي فطرت الهي و تكليف ديني، مردم خواه بود و به اصلاح آنان مي انديشيد، چنان كه امام خميني (ره) نيز اين گونه بود. پس از شهيد، خون و حماسه او، بايد نسل اندر نسل جريان يابد، به جامعه حيات بخشد و صبر و استقامت را به آنها ارزاني دارد تا جامعه اي نمونه، مستقل و رشيد به وجود آيد. مجاهد في سبيل الله، كه در راه انجام وظيفه و پاسداري از دين خدا و ارزش هاي الهي گام برمي دارد، اگر در اين راه به فيض شهادت نايل گردد، بسي مايه سعادت و خوشبختي براي او فراهم گرديده است، چه، شهيد به سعادت ابدي و زندگي جاويد در محضر ربوبي حق رسيده است و با شهادت خويش به پيكر اجتماع، خون تزريق مي كند و زمينه رفاه و سعادت انسان ها را فراهم مي سازد؛ در نتيجه، شهيد در جامعه پرتو افشاني مي كند و حافظ و پاسدار ارزش هاي اصيل ديني مي شود. شهيد رهبر اجتماع بشري است. در همه زمان ها و همه مكان ها سوگواري و عزاداري براي شهيد، جامعه را شهيدشناس مي سازد و اشك بر شهيد از دل برمي خيزد و دل را به سوي راه شهيد رهبري مي كند.
  نوشته اي از شهيد كمال سفيد گران


کد مطلب: 8884

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdcj.oeofuqeoxsfzu.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir