به یاد مادران شهدا
20 تير 1392 ساعت 9:03
وبلاگ هم پیمان نوشت:
مادرم یادت هست ... / به یاد مادران شهدا
مادرم!
اولین بار که در چشمانم نگاه کردی یادت هست؟
چقدر ذوق داشتی که پسر دار شده ای !
که همین پسرکوچک عصای دستت می شود ، در جوانی و روزگار سپید مویی
پیش خودت فکر می کردی عجب پسری بزرگ کنم ، بهتر از همه پسرها
شیر می خورم و می ترسیدی در گلویم بپرد ، راه رفتن یاد گرفتم و دل تو دلت نبود که اگر
زمین بخورد؟زمین خوردم و بلندم کردی
و گفتی:مرد که گریه نمی کند ، راست می گفتی گریه مال چشم های مهربان توست
و رفتن کار پاهای من ...
روز آخر وقت رفتن ، توی چشم هایم مردانه نگاه کردی که عزیزیم برو سفر سلامت
و در بسته نشده، صدای اشک هایت را شنیدم که می گفتند:نرو، برگرد.
تنها وقتی که حرف دل و چشمت یکی نبود ، همان بار آخر بود.
دلت می گفت : برو و چشمت می گفت : بمان
دلت راضی شد که رفتم .
حالا تو را به نام آن که مادر من هستی ، تقدیر می کنند ، اما کار تو بزرگ تر است .
تو دل کندی از همه آنچه زندگی ات بود و من رفتم سراغ دلم ..
آری ای مادر شهیدان تو پیوسته ی به فرزندان شهیدت تا دیگر دل تنگشان نباشی..
مادرم ! آسوده باش.
انتهای پیام/
کد مطلب: 4013
آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdcj.vexfuqeytsfzu.html