نکاتی پیرامون اهانت دیوید کامرون
سیاسی نوشت
9 مهر 1393 ساعت 10:37
به گزارش کردستان وب:
انگلیس در جبهه ای قرار گرفته که اختلافات بنیادی با ایران و محور مقاومت دارد و اختلافات ظاهری یا سلیقه ای نیست که بتوان با یک دیدار یا نشست آن را برطرف کرد.
مجمع عمومی سازمان ملل به عنوان پارلمان جهانی یکی از مکانهایی است که می توان صدای جریانهای آزادی خواه و مستقل از جریان سلطه را به گوش جهانیان رساند.دیپلماسی تعامل محور و انعطاف و نرمش های دیپلماتیک و سیاسی در رابطه با کشورهای مختلف، یک اصل مورد پذیرش عموم افراد جامعه و سیاستمداران است، اما گاهی این واقعیت مسلم با حقیقت همراه نیست و نتایج و خروجی های دلخواه را به دنبال ندارد. روابط دیپلماتیک بین ایران و بریتانیا دارای یک سابقه سیصد ساله با فرازوفرودهای بسیاری است. در طول بیش از دو سال اخیر، روابط دیپلماتیک و کنسولی بین دو کشور به دلیل حمله برخی دانشجویان به سفارتخانه انگلیس و اشغال آن، تقریباً بهطور کامل قطع بوده و دیگر مناسبات نیز به حداقل کاهش یافته است.سیاست نظام جمهوری اسلامی طی ۳۶ سال گذشته، داشتن رابطه با تمامی کشورها براساس منافع مشترک و احترام متقابل مبتنی بر سه اصل حکمت، عزت و مصلحت بوده و تنها در اینخصوص، کشورهایی چون رژیم صهیونیستی مستثنی شدهاند. آمریکاییها خود در سال ۱۳۵۸ به قطع رابطه با جمهوری اسلامی اقدام کردند و اکنون جمهوری اسلامی، برقراری هر نوع رابطه با دولت این کشور را مشروط به تغییر سیاستهای خصمانه ایالات متحده در قبال ملت ایران میداند. انگلیسیها نیز خود بهدنبال حوادث پیشآمده برای سفارت این کشور در تهران، روابطشان را با تهران قطع کردند.
در حالی که اقدام کسانی که به سفارت انگلیس وارد شدند، هیچگاه مورد تأیید و حمایت مسئولان و دولتمردان نظام جمهوری اسلامی قرار نگرفت. البته حرکت کسانی که سفارت انگلیس در تهران را مورد هجوم قرار دادند، در واقع واکنشی بود به سیاستها و اقدامات خصمانه دولت انگلیس در قبال ملت ایران در موضوعات مختلف که به صورت نسنجیده انجام شده بود و برخی نیز در مورد پارهای از مسائل رخ داده در ماجرای سفارت، مشکوک هستند و برای نگاه مبنی بر دست داشتن انگلیسیها در آنچه اتفاق افتاد، دلایلی دارند. سیاست نظام از مقطع وقوع این حادثه تا به امروز، برقراری رابطه مجدد با رعایت منافع ملی و براساس اصول سهگانه حکمت، عزت و مصلحت بوده است. اما طی این مدت، این انگلیسیها بودند که با شرطگذاریهایی برخلاف اصول سهگانه، خواهان نوعی رابطه از موضع برتر بودهاند!
متأسفانه در ایران، کسانی هستند که عمدتاً با ترجیح منافع شخصی، گروهی و جریانی بر منافع ملی، خواهان برقراری رابطه با انگلیس تحت هر شرایط هستند، همانطور که چنین نگاهی را در برقراری رابطه با آمریکا دارند. با روی کار آمدن دولت یازدهم، این نگاه در ایران پررنگتر شد تا جایی که برای اولین بار، مقدمات دیدار مقامات دو کشور در عالیترین سطح در حاشیه اجلاس سران سازمان ملل در نیویورک تدارک دیده شد. با انجام دیدار بین دکتر حسن روحانی، رئیسجمهور ایران و دیوید کامرون، نخستوزیر انگلیس، یک ذوقزدگی عجیبی در عدهای پدید آمد و آنان، رفتارهایی داشتند که گویا در پی این دیدار، به شکل معجزهآسایی بسیاری از مشکلات ایران حل خواهد شد. نشانههای زیادی از این نوع رفتار مبتنی بر ذوقزدگی را میتوان در تصاویر و تحلیلهای ارائهشده در برخی از شبکههای اجتماعی و وبگاهها دید. اما نکته قابل توجه، بروز و ظهور همین نوع رفتارهای مبتنی بر ذوقزدگی در روزنامههای مدعیان اصلاحات و طرفداران دولت و از جمله روزنامه دولتی ایران در روز پنجشنبه سوم مهر ۹۳ است.
تأمل در تیترهای صفحه اول چند روزنامه، این ذوقزدگی را نشان میدهد:
الف ـ روزنامه ایران: پایان ۳۵ سال رابطه سرد
ب ـ روزنامه آرمان: دیدار تاریخی در پرونده ایران و انگلیس
ج ـ روزنامه آفتاب: تحول تاریخی در دیپلماسی
د ـ روزنامه اعتماد: روحانی ـ کامرون دیدار پس از ۳۶ سال
هـ ـ روزنامه ابتکار: نیویورک پلی در مسیر تهران ـ لندن
و ـ روزنامه مردمسالاری: بهار روابط تهران ـ لندن
برخی از این روزنامهها در قالب سرمقاله و یادداشت، آنچنان با ذوقزدگی از این دیدار به عنوان یک دستاورد بزرگ یاد کردند که گویا، دولت کنونی ایران موفق شده نگاههای خصمانه در غرب نسبت به جمهوری اسلامی را تغییر دهد. از میان این تحلیلها، تحلیل روزنامه دولتی ایران بسیار قابل تأمل است.این روزنامه در بخشی از مطلب خود ذیل تیتر اصلی با عنوان «پایان ۳۵ سال رابطه سرد» در صفحه اول، چنین آورده است: «تصویب قطعنامه «جهان علیه خشونت و افراط» در مجمع عمومی سازمان ملل که سال گذشته و در جریان نخستین سفر روحانی به نیویورک صورت گرفت، به تنهایی میتوانست نشاندهنده ظرفیتهای دیپلماسی دولت اعتدال باشد.
اما دیدارهای پرحجم و در سطح بالای رئیسجمهوری با مقامهای مطرح خارجی در دومین سفر رئیسجمهور به مقر سازمان ملل، هم آن ظرفیتها را تثبیت کرد و هم دریچههای تازهای را به روی دیپلماسی فعال ایران گشود. تعداد دیدارهای دیپلماتیک روحانی در نیویورک تا روز گذشته یعنی دوم مهرماه به ۸ رسید.... اما خبرسازترین آنها، دیدار روحانی با دیوید کامرون، نخستوزیر انگلستان بود که در صدر اخبار جهان قرار گرفت، زیرا این نخستین دیدار مقامهای دو کشور در این سطح، پس از انقلاب اسلامی است. در اغلب این دیدارها، مذاکرات هستهای به همراه فعالیت گروههای تروریستی، اصلیترین موضوعی بود که درباره آن، میان روحانی و روسای کشورها بحث و گفتوگو شد و در ادامه نیز به ظرفیتهای دوجانبه روابط ایران با این کشورها پرداخته شد. به هر روی، این دیدارهای پر حجم و نیز سطح و اندازه آنها در این سفر نشاندهنده رویکرد تازه جهان به ایران و تثبیت پیامدهای مثبت دیپلماسی فعال دولت یازدهم است. این درحالی است که تا پس از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، برخی کشورها در جهت انزوای سیاسی ایران در جهان حرکت کرده بودند، امری که تکانههای انتخابات خرداد ۹۲ خلاف آن را عملی کرد.»
اما برخلاف این نوع رفتارها و اظهارات مبتنی بر ذوقزدگی که میپنداشتند به تعبیر روزنامه ایران با دیدار روحانی و کامرون، ۳۵ سال رابطه سرد ایران و انگلیس پایان یافته و به تعبیر روزنامه مردمسالاری، بهار روابط تهران و لندن شروع شده است، دیوید کامرون با سخنان اهانتآمیز و نشئتگرفته از همان ذات خبیث کفتار پیر علیه ایران، اثبات کرد که این ذوقزدگیها، تا چه اندازه سستبنیان و غیرواقعبینانه بوده است.کامرون تنها چند ساعت پس از این دیدار و در مجمع عمومی سازمان ملل در سخنان خود، با اشاره به اختلافات جدی با ایران، جمهوری اسلامی را به حمایت از تروریسم، تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای و برخورد نامناسب با مردمش متهم کرد و روابط با ایران را مشروط به تغییر رفتار ایران در این حوزهها کرد!نخستوزیر انگلیس در اظهارات خود با دخالت آشکار در امور ایران، فهرستی از بایدها و نبایدها را برای جمهوری اسلامی ردیف کرد و بهبود روابط تهران ـ لندن را به اقدامات ایران براساس این فهرست مشروط کرد!
اظهارات دیوید کامرون به گونهای بود که برخلاف آنان که میپنداشتند دیدار بین رئیسجمهور ایران و نخستوزیر انگلیس، ذوب شدن یخهای بین تهران ـ لندن را به دنبال خواهد داشت، نه تنها چنین اتفاقی رخ نخواهد داد، بلکه این اظهارات بر سردی روابط و منجمدتر شدن آن میافزاید. البته تمام کسانی که واقعبین هستند و در سیاست خارجی معتقد به رعایت منافع ملی و حفظ عزت ایرانیان هستند، از اظهارات دیوید کامرون علیه ایران در مجمع عمومی سازمان ملل، به هیچ عنوان شگفتزده نشدند؛ زیرا نخستوزیر انگلیس براساس ماهیت خبیث استعمار پیر سخن گفته است و تعجب و شگفتی از برخی افراد و گروهها و مسئولان دولتی در ایران است که با نادیده انگاشتن تجارب گذشته، با ذوقزدگی، بهدنبال سراب میدوند. ملت ایران باید با چشمانی باز، مراقب این ذوقزدگیها باشد و بیهوده به سراب، دل خوش نکند تا اولاً شرمنده تاریخ نشویم و ثانیاً به استقلال کشورمان و عزت ملی آسیبی وارد نشود.برخی سوال میکردند که چرا دکتر روحانی با کامرون دیدار کرده است؟ و برخی هم شگفت زده میپرسیدند چرا کامرون چنین حرفهایی درباره ایران زده است؟ نمیشود در این مجال کوتاه به طور مفصل به این موضوعات پرداخت اما درباره این اتفاق میتوان ۲ نکته زیر را برشمرد:
۱-اجازه بدهید بخشی از این سوالات را با این سوال پاسخ بدهم که مگر از انگلیسیها با آن سابقه تاریخی که در ایران دارند جز این انتظار داشتیم؟ نقش انگلیسیها در قتل امیرکبیر، تحولات مربوط به ملی شدن صنعت نفت، صحنه گردانی «رابرت چارلز زنر» عضو سابق سازمانهای اطلاعاتی بریتانیا درکودتای ۲۸ مرداد و بازگشت مجدد محمدرضا شاه به قدرت، حمایت از صدام در جنگ تحمیلی ۸ ساله، میدان داری در تحریمها علیه ایران به بهانه موضوع هسته ای همگام با آمریکاییها و … جزو موارد دم دستی از توطئهها و اقدام علیه مردم ایران توسط انگلیسیهاست و کمتر ایرانی است که وقتی درباره انگلیس حرف میزند این کشور را به سبب سیاستهای استعماری و فریبکارانه اش، «روباه پیر» یا «انگلیس خبیث» خطاب نکند. این که دیوید کامرون چنان اظهارات گستاخانه ای را علیه ایران طرح کند نه تنها جای تعجب ندارد بلکه بسیار قابل انتظار هم هست و باید از کسانی که انتظاری غیر از این از انگلیسیها داشته اند دلیل و منطق شان را پرسید.
۲-اما درباره نشستن و مذاکره کردن با کامرون که بسیاری از روزنامههای روز پنج شنبه به استقبال آن رفته بودند و برخی از عنوان «تاریخی» برای آن استفاده کردند، با توجه به این نکته که بالاخره باید بپذیریم حوزه دیپلماسی حوزه نشست و برخاست با افراد و کشورهای مختلف است و باید از تریبونهای مختلف برای بیان استدلالها و منطق خود مقابل دشمنان استفاده کرد و دیدار با کامرون نیز میتواند چنین تحلیلی داشته باشد، باید یک ملاحظه مهم را هم مدنظر داشت و آن این که سال گذشته در اتفاقی که آن هم از قضا «تاریخی» بود روسای جمهور ایران و آمریکا به صورت تلفنی با هم گفت و گو کردند. برخی همان زمان چنین استدلال میکردند که این اتفاق میتواند گره مذاکرات را بازکند. یک سال از آن تلفن تاریخی گذشته و به نظر میرسد اتفاقات یک سال اخیر فقط به واقعی تر شدن برداشتها از طرف مقابل و آشکار شدن رویکردهای آمریکا و متحدانش در مذاکرات کمک کرده است.
اکنون سوال این است که آیا قبل از برنامه ریزی برای دیدار با کامرون، ملاحظه مربوط به نتایج مذاکرات مستقیم یک سال اخیر با آمریکا و نیز آن تلفن تاریخی درنظر گرفته شده است و آیا این مراودات دستاورد قابل قبولی داشته که حالا از دیدار با نخست وزیر انگلیس به دنبال باز شدن گرههای خاصی باشیم؟ صد البته دیدار دکتر روحانی با کامرون، تابویی نبود که شکسته شود اما از قِبَل نتایجی که در محاسبات طرف مقابل دارد میتواند برای ما محل تامل باشد. شاید هم میشد با در نظر گرفتن این ملاحظات و تاملها لااقل زمان دیدار را به بعد از سخنرانی او در نیویورک موکول کرد که بتوان درباره انجام شدن یا نشدن آن جدی تر تصمیم گرفت یا حداقل دربرابر ژستهای جدی و همراه با تبختر کامرون، کمتر ذوق زدگی در لبخندهای مان دیده میشد تا دکتر عراقچی دیپلمات ارشد ما مجبور نباشد بگوید: « در جاهای دیگر هم پاسخ لازم داده خواهد شد.» اصولا دیپلماتها بهتر از هرکسی میدانند که نشست و برخاست با طرف مقابل ملاحظات و اصول جدی سیاسی و دیپلماتیک دارد به خصوص اگر طرف مقابل دشمن باشد.
آن هم نه دشمن یک یا ۲ ساله بلکه دشمنی که لااقل چندین دهه سابقه استعمارش برای تک تک مردم ایران آشکار است. گفتیم که باید بپذیریم در حوزه دیپلماسی باید با طرف مقابل مذاکره کرد اما با چه شرایط و ملاحظاتی؟ امیرالمومنین در نامه ۵۳ نهج البلاغه آنجا که درباره رفتار با دشمن برای مالک اشتر توصیههایی مینویسند، راه روشنی مقابل ما ترسیم کرده اند: «هرگز پیشنهاد صلح از طرف دشمن را که خشنودى خدا در آن است رد مکن، که آسایش رزمندگان، و آرامش فکرى تو، و امنیت کشور در صلح تأمین مى شود. لکن زنهار! زنهار! از دشمن خود پس از آشتى کردن، زیرا گاهى دشمن نزدیک مى شود تا غافلگیر کند، پس دور اندیش باش، و خوشبینى خود را متّهم کن.»
نخستوزیر انگلیس که ظاهرا در این سخنرانی نقش «سخنگویی تل آویو»را بر عهده داشت پا را از این فراتر نهاده و ضمن متهم کردن ایران به دخالت از تروریسم، با دخالت آشکار در امور داخلی ایران خواستار تغییر رفتار نظام با مردم شد!کامرون هنوز به خیال خود از سیاست نخ نما شده چماق و هویج استفاده کرده.
چند نکته مهم در مورد این اظهارات قابل تامل است:
نکته اول مربوط به سکوت قابل تامل دولت محترم است. بعد از اهانت های تند دیوید کامرون انتظار می رفت که شخص رئیس جمهور در اقدامی متقابل به منطقی ترین شیوه ممکن حداقل در سطح رسانه ای به اظهارات کامرون واکنش نشان دهد. اما تاکنون این مهم تحقق نیافته است و در این مورد علامت سوال های زیادی وجود دارد. از جمله اینکه چه ملاحظه مهمی وجود دارد که باعث شده است شخص رئیس جمهور (که به صراحت لهجه مشهور است و هیچ حمله ای را در داخل کشور بدون پاسخ نمی گذارد ) از موضع ضعف سکوت قابل تامل پیشه کند؟!
نکته دوم در رابطه با حضور انگلیس در مذاکرات 1+5 است. برخی کارشناسان معتقدند در شرایط کنونی که ایران از لحاظ هسته ای در جایگاهی مناسب قرار گرفته و کشورهای غربی طی یک سال گذشته به دنبال توافق با ایران در زمینه هسته ای هستند و بر این کار اصرار دارند، مقامات وزارت خارجه کشورمان می توانند ابتکار عمل را در این مورد به دست بگیرند و با حضور انگلیس به دلیل نسبت دادن اتهامات بی پایه و اساس به ایران، در مذاکرات هسته ای مخالفت کنند. این گزینه مورد توافق نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز بوده و آن ها حذف انگلیس از مذاکرات را کمترین درخواست ملت از دولت عنوان کرده اند. انگلیس در این مورد سوابق بسیار سیاه و غیر قابل دفاعی دارد و در مورد ایران بیشترین خیانت ها را مرتکب شده و لقب«روباه پیر» را گرفته است.
نکته سوم مربوط به اقدامات اخیر دولت یازدهم در مورد بازگشایی سفارت انگلیس در تهران است. سفارتخانه انگلیس در جریان حوادث سال88 با حمایت از برخی از مخالفان در مسائل داخلی ایران، نقشی مخرب را ایفا کرد بنابراین از طرف دانشجویان مورد حمله قرار گرفت و تعطیل شد. با روی کار آمدن دولت دکتر روحانی تلاش هایی برای بازگشایی این سفارتخانه صورت گرفته است. حال با توجه به این اظهارات نخست وزیر انگلیس علیه ایران، دولت محترم باید در این مورد با دقت بیشتری این موضوع را بررسی کند. چرا که در صورت کوتاه آمدن در برابر اقدامات مداخله جویانه انگلیس باید تبعات و پیامدهای آن را پرداخت.
بنابر آنچه که در این مورد بیان شد می توان نتیجه گرفت که دلیل اینکه انگلیس بلافاصله پس از دیدار با رئیس جمهور ایران (که نخستین دیدار در این سطح پس از انقلاب اسلامی در سال 1357 می باشد) اقدام به متهم نمودن کشورمان داشته است به نقش این کشور در عرصه بین الملل بر می گردد. در واقع انگلیس که روزی خود را بریتانیای کبیر می دانست و با غرور اعلام می کرد که در امپراطوری بریتانیا خورشید غروب نمی کند از نظر سیاسی و اقتصادی به حدی افول کرده است که برخی از کارشناسان عنوان «بریتانیای صغیر» را برای آن به کار می برند. این کشور پس از جنگ جهانی دوم دنباله رو سیاست های آمریکا و رژم صهیونیستی شده است.سال گذشته دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس ضمن اعلام حمایت قوی از رژیم اسرائیل گفت: در صورت شکست گفت و گوهای بین رژیم تلاویو و تشکیلات خودگردان فلسطین، با تلاشها برای تحریم کالاهای اسرائیلی مقابله میکند.
طي سه قرن اخير، چند کشور استعمارگر و در راس آنها انگليس، منابع و ثروت بسياري از کشورها و ملتهاي جهان را غارت کرده و کشورهاي کوچک را مستعمره خود قرار دادهاند. در تاريخ اکثر کشورهاي مستقل و آزاديخواه ميتوان رد پاي جنايات سران حکومت استعمارگر انگليس را ديد و به همين دليل ملتها به اين کشور لقب روباه پير و مکار دادهاند اينکه سران کشورهاي زورگو و استعمارگر و منفور چه قضاوتي درباره ملت بزرگ و متمدن جمهوري اسلامي ايران دارند، موضوع مهمي نيست مهم اين است که ما در حوزه سياست خارجي بدانيم که با چه قدرتهاي زورگويي مواجه بوده و با تمام توان و هوشياري و درايت از منافع ملت و عزت و اقتدار جمهوري اسلامي دفاع کنيم.
بنابراین نباید انتظار اتخاذ سیاستی جز این از سوی انگلیس را داشت. جای تعجب اینجا است که مقامات رسمی کشورمان چگونه با آگاهی از این دنباله روی انگلیس باز حاضر به دیدار در سطح سران شده اند؟! چرا که انگلیس در جبهه ای قرار گرفته که اختلافات بنیادی با ایران و محور مقاومت دارد و اختلافات ظاهری یا سلیقه ای نیست که بتوان با یک دیدار یا نشست آن را برطرف کرد.دست های آغشته به خون انگلیس که امروز از آستین گروه های تروریستی و افراطی سازمان یافته مانند داعش بیرون آمده، آن قدر آلوده و مشمئز کننده شده اند که حتی بخش عمده ای از خود مردم انگلستان سیاست های تنش آفرین و تروریست پرور کشور خود را پنهان نمی کنند.
آقای کامرو.ن ایرانی را با عنوان حامی تروریست ها مورد خطاب قرار می دهد که به تنهایی از ۱۷ هزار شهید ترور در میان اقشار مختلف مردم و غیر نظامیان و بیش از ۴ هزار شهید مبارزه با مواد مخدر را به عنوان سند معتبر “قربانی تروریسم” با خود دارد.چه خوب بود اگر آقای کامرون تاریخ سیاست های ننگین استعمارگر پیر در سال های نه چندان دور و اخیر را حداقل در ذهن خود مرور می کرد تا امروز بهتر بتواند رد پای تروریست های سازمانیافته مانند داعش، طالبان و القاعده را تا رسیدن به طراحی های سیاستمداران کشورهایی همچون انگلیسی پیدا کند.شاید آقای کامرون نمی داند و یا نمی خواهد بداند که دیگر افکار عمومی جهان با حیله ورزی ها و نیرنگ هایی مانند تشکیل ائتلاف مبارزه با داعش، کشورهای جنگ افروز و سلطه جو مانند آمریکا و انگلیس را تبرئه نمی کنند.اکنون ملت ایران منتظرند تا مسوولان بلند پایه سیاسی کشور پاسخ در خور شان این گونه لفاظی های گستاخانه را طوری بدهند که استعمارگر پیر با فرافکنی و فرار رو به جلو، یکی از بزرگترین کشورهای قربانی ترورسیم را حامی تروریست ها معرفی نکند.
کد مطلب: 18911
آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdcjvhev.uqeovzsffu.html