ياد ياران آشنا
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۳۸
وبلاگ مهندسین نوشت:
شهيد نادعلي طلعتي
مهر ماه ۶۴ بود ،كه ناد علي ،به گردان حضرت علي اكبر (ع)اومد .ناد علي توي گروهان ما بود وشهيد كشميري مسوول دسته اش بود .
او آرپي جي زن بود و در عمليات ام الرصاص (جزيره اي روبروي خرمشهر كه در عمليات والفجر ۸لشكر ۱۰سيدالشهداء(ع)در آن عمليات انجام داد كه به عمليات ام الرصاص مشور شد )مردونه جنگيد و بعد هم گردان علي اكبر (ع)وارد فاو شد .
چند مرحله عمليات كرديم و بعد هم ماموريت خط پدافندي بين جاده البحار و كارخانه نمك به گردان داده شد .خط پدافندي چه عرض كنم ،هر دقيقه و ساعتش يك عمليات بود.توي همه اين در گيري ها ناد علي حضور داشت .
بعد از عيد قرار شد خط پدافندي رو تحويل يك گردان ديگه بدهيم و بچه هه كه چهار ماه مرخصي نرفته بودند به مرخصي برند .
۵اريبهشت بود كه از فاو عقب اومديم .مي دونستم ناد علي متاهله . قرار شده بود بعد از ظهر روز يازدهم ارديبهشت همه گردان مرخصي برند .برگه هاي مرخصي صادر شد .يك عده هم رفتند انديمشك به صورت گروهي براي گردان بليط قطار بگيرند و هماهنگ شده بود كه قطار توي پادگان دوكوهه بچه ها رو سوار كنه .بچه هاي گردان علي اكبر (ع)مقابل حسينيه لشكر سيدالشهداء (ع)جمع شده و منتظر اومدن قطار بودند .ديدم ناد علي خيلي ابراز خوشحالي ميكنه .گفت :خوب وقتي داريم ميريم مرخصي .
پرسيدم :نادعلي دلت براي خونه خيلي تنگ شده ؟ناد علي با خوشحالي سرش رو مقابل گوشم آورد مثل اينكه حيا ميكرد و مي خواست حرفش رو كسي نشنوه .گفت :برادر ،هفته ديگه خدا ميخواد به من يك فرزند عطا كنه .الان خانواده به من نياز دارند واز اين كه دارم ميرم كنارشون خوشحال هستم .با نادعلي مشغول صحبت بوديم كه مقابل حسينيه شلوغ شد و يكي صدا زد برادرها !مرخصي ها لغو و آماده باش اعلام شده .من دويدم وخبر گرفتم و خبر اين بود كه دشمن در جاده فكه پيشروي كرده و به سوي انديمشك در حركت است حضرت امام هم فرمودند به رزمنده ها سلام من روبرسونيد وبگوييد به دشمن امان ندهيد .
سريع بچه ها ساك ها رو تحويل دادند وتجهيزات گرفتند وبا اتوبوسهاي گل مالي شده آمدند .توي پادگان دوكوهه وبچه ها سوار شدند وچند ساعت بعد گردان ما و گردان حضرت علي اصغر (ع)به فرماندهي شهيد اسكندرلو توي مقر الوارثين (مقر تخريب لشگر ۱۰سيداشهداء(ع)در جاده فكه نرسيده به سايت )مستقر شدند .روز ۱۳ ارديبهشت ۶۵ گردان حضرت علي اكبر (ع) وارد عمليات شد و رفتيم به جنگ تيپ زرهي دشمن .بعثي ها آتش سنگيني توي منطقه ريخت ودر گيرودار آتشباري دشمن نادعلي به شهادت رسيد .پيكر شهيد ناد علي طلعتي چند روز بعد بي بي سكينه كرج مهمان خاك شد و پسرش دوم خرداد۱۳۶۵ به دنيا آمد .
انتهای پیام/
شهيد نادعلي طلعتي
مهر ماه ۶۴ بود ،كه ناد علي ،به گردان حضرت علي اكبر (ع)اومد .ناد علي توي گروهان ما بود وشهيد كشميري مسوول دسته اش بود .
او آرپي جي زن بود و در عمليات ام الرصاص (جزيره اي روبروي خرمشهر كه در عمليات والفجر ۸لشكر ۱۰سيدالشهداء(ع)در آن عمليات انجام داد كه به عمليات ام الرصاص مشور شد )مردونه جنگيد و بعد هم گردان علي اكبر (ع)وارد فاو شد .
چند مرحله عمليات كرديم و بعد هم ماموريت خط پدافندي بين جاده البحار و كارخانه نمك به گردان داده شد .خط پدافندي چه عرض كنم ،هر دقيقه و ساعتش يك عمليات بود.توي همه اين در گيري ها ناد علي حضور داشت .
بعد از عيد قرار شد خط پدافندي رو تحويل يك گردان ديگه بدهيم و بچه هه كه چهار ماه مرخصي نرفته بودند به مرخصي برند .
۵اريبهشت بود كه از فاو عقب اومديم .مي دونستم ناد علي متاهله . قرار شده بود بعد از ظهر روز يازدهم ارديبهشت همه گردان مرخصي برند .برگه هاي مرخصي صادر شد .يك عده هم رفتند انديمشك به صورت گروهي براي گردان بليط قطار بگيرند و هماهنگ شده بود كه قطار توي پادگان دوكوهه بچه ها رو سوار كنه .بچه هاي گردان علي اكبر (ع)مقابل حسينيه لشكر سيدالشهداء (ع)جمع شده و منتظر اومدن قطار بودند .ديدم ناد علي خيلي ابراز خوشحالي ميكنه .گفت :خوب وقتي داريم ميريم مرخصي .
پرسيدم :نادعلي دلت براي خونه خيلي تنگ شده ؟ناد علي با خوشحالي سرش رو مقابل گوشم آورد مثل اينكه حيا ميكرد و مي خواست حرفش رو كسي نشنوه .گفت :برادر ،هفته ديگه خدا ميخواد به من يك فرزند عطا كنه .الان خانواده به من نياز دارند واز اين كه دارم ميرم كنارشون خوشحال هستم .با نادعلي مشغول صحبت بوديم كه مقابل حسينيه شلوغ شد و يكي صدا زد برادرها !مرخصي ها لغو و آماده باش اعلام شده .من دويدم وخبر گرفتم و خبر اين بود كه دشمن در جاده فكه پيشروي كرده و به سوي انديمشك در حركت است حضرت امام هم فرمودند به رزمنده ها سلام من روبرسونيد وبگوييد به دشمن امان ندهيد .
سريع بچه ها ساك ها رو تحويل دادند وتجهيزات گرفتند وبا اتوبوسهاي گل مالي شده آمدند .توي پادگان دوكوهه وبچه ها سوار شدند وچند ساعت بعد گردان ما و گردان حضرت علي اصغر (ع)به فرماندهي شهيد اسكندرلو توي مقر الوارثين (مقر تخريب لشگر ۱۰سيداشهداء(ع)در جاده فكه نرسيده به سايت )مستقر شدند .روز ۱۳ ارديبهشت ۶۵ گردان حضرت علي اكبر (ع) وارد عمليات شد و رفتيم به جنگ تيپ زرهي دشمن .بعثي ها آتش سنگيني توي منطقه ريخت ودر گيرودار آتشباري دشمن نادعلي به شهادت رسيد .پيكر شهيد ناد علي طلعتي چند روز بعد بي بي سكينه كرج مهمان خاك شد و پسرش دوم خرداد۱۳۶۵ به دنيا آمد .
انتهای پیام/
