قطره ای برای رمضان
تاریخ انتشار : دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۳۱
Share/Save/Bookmark
 

وبلاگ اسرار نوشت :

اینها را که گفتم ساندویچ در گلویش ماند، نوشابه اش را به دستش دادم و گفتم : بفرما ،اما تعارف نکنی ها ! چون من هم از گرسنگان و تشنگان ماه رمضانم….

گازی به ساندویچ دستش زد و گفت: بیچاره شما رمضانی ها، توی این روزهای بلند تابستان و گرمای آن،باید تشنگی و گرسنگی را تحمل کنید.

گفتم:دیدی در عروسی ها یک اتاق برای بچه ها جدا می کنند و برای اینکه مزاحم برگزاری جشن نباشند، چند تا اسباب بازی و عروسک و ماشین کوکی میریزند جلوشان تا سرگرم باشند؟ بچه ها بازی می کنند و سرشب هم خوابشان میبرد و فردا که چشم باز می کنند، از اثار ریخت و پاش  می فهمند جشنی بوده و پایکوبی و غذاهای آنچنانی و آنها خواب بوده اند!!!

گاز دیگری به ساندویچش زد و با بی اعتنایی گفت: خوب ؟؟ که چی ؟ منظورت چیه؟؟

گفتم : رمضان که می شود یک جشن بزرگ در هستی آغاز می شود، چه غوغایی است، بین زمین و اسمان ترافیک ملائکه است یکی می اورد و یکی میبرد ، یکی ندا سر می دهد سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ،و یکی زمزمه می کند: هُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ یکی شراب ناب حقیت در پیمانه می ریزد و به میهمانان تعارف می کند ، یکی نغمه سرایی می کند:وَ الْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ سَلامٌ عَلَیْکُمْ به ما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ!

ودر صدر این میهمانی ، شهدا و علما و صلحا و پیامبرانند که دائم به میهمانان تعارف می کنند …چه هیاهویی!! چه شور و شعفی !چه بریز و بپاشی!و چه ناز و عشوه های عاشقانه ای: لا یَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً وَ لا تَأْثِیماً إِلَّا قِیلًا سَلاماً سَلاماً.

اما بعضی ها انقدر بچه بازی در می آورند(دنبال ثروت و مقام و شهوت و شکم هستند) که اتاقکی به نام دنیا برایشان جدا می کنند و یک مشت اسباب بازی دنیایی(پول و پست و ماشین و خانه و خوراکی و شهوت) می ریزند جلوشان ،تا سرگرم باشند، انوقت وقتی صبحِ صادقِ قیامت دمید و حقایق روشن شد، تازه می فهمند ،چه جشنی بوده وآنها خواب بودند، چه شنیدنیهایی بوده و نشنیدند،چه دیدنیهایی بوده و ندیده اند،چه نوشیدنیهایی بوده و ننوشیده اند…

اینها را که گفتم ساندویچ در گلویش ماند، نوشابه اش را به دستش دادم و گفتم : بفرما ،اما تعارف نکنی ها ! چون من هم از گرسنگان و تشنگان ماه رمضانم….

 
کد مطلب: 5168