عاشقان حسینی
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۰۷:۱۵
Share/Save/Bookmark
 
 

وبلاگ دختران تاسوعا نوشت :

 

اللًّهُـ‗__‗ـمَ صَـــلِ عَـ‗__‗ـلَى مُحَمَّـ‗__‗ـدٍ
                                      وَ آلِ مُحَمَّـ‗__‗ـَد و عَجِّـ‗__‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗__‗ـم

دو سال گذشت ..!!

هنوزم زمزمه یا حسین ، یا ابوالفضل مداح هیئت به گوش می رسد..

مطهره  وضو عشق گرفته بود و شب با لباس هیئت خوابیده بود و از سحر تا شروع مراسم دسته روی چشم انتظار شرکت در مراسم ابوالفضل بود..

نسترن با مادری که چندین سال از بیماری رنج می برد آمده بود...ولی همیشه پای به پای هیئت می آمد...

ثنا تنها شش ماهش شده بود و مادر او را برای شرکت در مراسم شیر خوارگان حسینی آماده کرده بود ، پیشانی ثنا با پارچه سبز علی اصغر مزین شده بود...

 سونا در حال نوشیدن شربت شهادت ابوالفضل بودند..

فریاد یا ابوالفضل همه جا را پر کرده بود. هیئت به انتهای دسته روی نزدیک می شد همه جمعیت یکصدا از ابوالفضل و مشک تیر خورده می گفتند ..

ناگاه صدایی برخاست ..!!

ترکش های ولگرد از هر سو به سوی عاشقان ابوالفضل روانه شد.

ناگاه از میان سیاهی دود کین و نفرت و بغض ابلیسان کبوترانی به آسمان پر گشودند..

 و همراه ابوالفضل به دیدار امام حسین (ع) شتافتند..

انتهای پیام/
کد مطلب: 1694