رسیده اند به این معادله: تحریم، بی ثبات سازی، مذاکره!!
سیاسی نوشت
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۴۵
Share/Save/Bookmark
 
رسیده اند به این معادله: تحریم، بی ثبات سازی، مذاکره!!
وبلاگ مبارز33 نوشت:

شاید شما هم با این قضیه شرطی ریاضی کمی آشنا باشید! حداقل همه آنهایی که تا پایان تحصیلات متوسطه می توانند خود را بکشند این معادله را خوانده اند که: p آنگاه q! یعنی اگر pاتفاق بیافتد؛ آنگاه q محقق می شود. خب این رابطه­ در ریاضیات البته درست است!

مثلا اگر x برابر 1 باشد توان 2ی x هم می شود1. پس شرط لازم برای آنکه x با توان دوم خودش برابر باشد این است که آن عدد یک باشد! قصه­ی دو دو تا می شود چهار تا هم اینگونه است! در ریاضیات اگر 2 در 2 ضرب شود باید 4 بدست بیاید. این یک معادله منطقیست در ریاضی! البته تاکید می­کنم تنها در ریاضیات! حالا بیایید به حال و روز این جناب آمریکا نگاهی بیاندازیم! به نظرم آمریکایی ها همیشه سعی کرده اند با معادلات ریاضی با ملت ما مقابله کنند.

مثلا قصه جنگ را ببینید! شرط آن است کهp ، یعنی صدام تجهیز شود. او که آدم بلند پروازیست؛ دیگر همه­ی کارها را خود به خود انجام می دهد؛ ماهم از او همه جوره حمایت میکنیم، آنگاهq خود به خود اتفاق میافتد یعنی ایران شکست میخورد! آخر این یک معادله منطقی ریاضیست! شرط لازم برای فروپاشی ایران آن­است که صدام تجهیز شود. به اوکمک شود، ایران هم که نه لشکر دارد، نه سلاح درست حسابی، نه فرمانده­ای باقی مانده پس شکست می خورد.

می بینید! امریکایی ها اینگونه ما را در معادلات شرطی خود قرار می دهند و خاک­برسرها همیشه هم شکست می­خورند! نمی­دانند با ملت ایران نمی شود شرطی رفتار کرد. این ملت همیشه معادلات منطقی شما را به هم زده است. نادانها آخر درسی بگیرید!

باورکنید گاهی 2 در 2 هم چهارتا نمی­شود! باور نمی­کنید! بار دیگر همان داستان جنگ را مرور کنید! مثلا ماهرعبدالرشید را در نظر بگیرید! او هم آموزش دیده، هم کارکشته است و هم همه چیز در اختیارش است! آن­طرف میدان مهدی زین الدین، نه آموزش آن­چنانی دیده، نه سلاح درست حسابی دارد، نه تجربه ماهرخان را! اما وقتی در مقابل هم قرار می گیرند این مهدی زین الدین است که ماهرعبدالرشید را به زانو درمی آورد!

پس میبینید گاهی 2 در 2 چهار نمی­شود! امکان دارد 8 شود! یعنی با آنهمه سلاح و تجهیزات و آن همه پشتیبانی، جنگ باید 4 روزه به گفته جناب صدام تمام شود اما 8 سال طول میکشد! خم به ابروی این ملت هم نمی آید.

قصه فتنه 88 را هم اینگونه میتوان محاسبه کرد! آن همه تجهیز، آن همه متفکر! همه به میدان آمده اند! جین شارپ، جورج سروس، اوباما، خانم عزیزش! هیلاری، سروش، کدیور، آن پیرزن صدا قشنگ(گوگوش)، همسر دل بند شاه و پسرک دل شکسته اش، مسعود خان و مریم خانم متوهم و همه و همه ! خب باید هم یک اتفاقی بیافتد ! یعنی حالا که p رخ داد پس qیعنی فروپاشی هم باید رخ دهد. اما این ملت عادت کرده به معادله برهم زدن! حالا آمریکایی ها گیج می زنند! همه گزینه ها را روز میز گذاشته اند ولی نمیدانند کدام لامصب را انتخاب کنند!

رسیده اند به این معادله: فشار(تحریم) ، بی ثبات سازی، مذاکره!!

عجب نادان هایی هستید شما! باز هم که شد همان معادله قبلی! خنگ های بی عقل، ایران صفحه ریاضی نیست! چرا نمی فهمید! معلوم است هنوز این ملت را نشناخته اید! قصه این مردم و رهبرشان با همه جاهای دیگر فرق دارد. شاید فشار اقتصادی مثلا شوروی سابق را به هم بریزد! شاید خود شما را هم متلاشی کند! اما این مردم که برای شکمشان انقلاب نکرده اند که حالا برای نانشان مقابل این انقلاب بیاستند! بروید مشاورهای خود را عوض کنید! دل سوزانه بهتان می گویم! آخر آن مشاوری که به عشق حوش گذرانی و چشم چرانی و دیدن خانم های بزک کرده و عریان امریکایی سالهاست در کنار شما آمده اند، معلوم است ایران را نمی شناسند!

جان من بروید یک مشاور دل سوز انتخاب کنید تا به شما حالی کند که این ملت، هر سال منتظر است تا محرم گردد! تا با ارباب خود عهد ببندند که اگر یک مو سر سر علی کم گردد دودمانتان را به آتش بکشند! به شما بفهماند که اینان الگویی دارند چون عباس! اصلا حضرت اباالفضل را می شناسید! دهمین است دیگر! وقتی آن پهلوان ایرانی بر روی سکوی المپیک قرار میگیرد و نام او را می برد، لااقل یک بار از خود بپرسید این ابوالفضل کیست؟ ابوالفضل همان اربابیست که تا آخرین لحظه گوش به فرمان رهبرش بود! آنقدر با ادب بود که او را مولا صدا می زند تا نکند دشمن از لفظ برادر گفتنش بهره برداری سوئی بکند! عباس همان آقاییست که در شب عاشورا حتی پای میز مذاکره هم نمی نشیند! یعنی خدا می داند که شمر و یزید هم از همه بهتر میدانند که ابوالفضل امان نامه را نمی پذیرد اما میخواهند اورا پای میز مذاکره بکشانند! می دانند که ابوالفضل خوش قلب مهربان است! قویست، پهلوان است اما خوش قلب است! می آیند آب را تحریم می کنند! به او فشار می آورند تا پای میز مذاکره بنشیند! اما ابوالفضل باهوش است! حتی با دشمن رو برو هم نمی شود! تا نکند دشمن از همین چند لحظه صحبت هم چیزی دستگیرش شود! او ابوالفضل است و این ملت مرید همان مرام ابوالفضل هستند! این ملت قصه ابن عباس را هم شنیده اند! ابن عباس ستون خیمه امام حسن بود! مثل مالک اشتر که ستون خیمه علی بود. اما مالک کجا و ابن عباس کجا؟! ابوالفضل کجا و ابن عباس کجا؟! مردم ما تاریخ را خوب بلدند، وقتی امام شان صلاح نداند که پای میز مذاکره بنشینند خب نمی نشینند دیگر! اما ابن عباس آن کرد که نباید می کرد! نشست پای میز مذاکره با معاویه و آن شد که نباید می شد! لشکر به هم ریخت و معاویه بدون جنگ به آن رسید که نباید می رسید!

حالا شما هی بیایید و معادله چینی کنید! p و q طراحی کنید! خداوکیلی شما برای هر کسی ابرقدرت باشید برای این ملت نیستید! اگر بودید کسی جرات نباید بکند به شما مرگ بگوید! ولی این ملت می گوید! رهبرشان هم بدون هیچ واهمه ای می گوید: شما هیچ غلطی نمی توانید بکنید! می بینید این ملت و رهبرشان با همه فرق دارند! اینها عاشورایی هستند و شما هم آنها را فهم نمی کنید! باز هم دلسوزانه میگویم بروید مشاورهایتان را عوض کنید! دست از شیطنت بردارید! آن وقت به گزینه مطلوب خواهید رسید: "از ملت ایران و راهبرشان باید عذرخواهی کرد"! چاره ای جز این ندارید!
کد مطلب: 20136