از طلبه تا آیت الله
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۱۹
Share/Save/Bookmark
 
وبلاگ شراره ها تا ایت الله نوشت :


عناوین و القاب اگر نشانگر حقیقت و حرمت و توجه به جایگاه ارزشمند و تلاشهای واقعی افراد باشد خوب و نیکوست وگرنه شهرت تراشی و زبان بازی و شخصیت سازی کاذب و باد کردن بی دلیل افراد توخالی است . البته علاوه بر دقت و حرمت و رعایت تقوا در کاربرد عناوین ، حس و حال گویندگان عناوین و القاب هم بسیار مهم است و گاهی این القاب به طور وارونه و یا با لحنی خنده دار و نامناسب به کار می رود که قصد افراد از این تعابیر تملق و درخواست ویژه یا مغرضانه و توهین آمیز است . چنان چه گاهی برای افرادی که چنان پایه و مایه مقبولی ندارند ، قطاری از القاب و تعابیر علمی و معنوی و عرفانی و ... به کار می برند تا با اینها او را برای اهداف خاص خود باد نموده و بعدا که نیازشان رفع شد ضایع کرده و مثل بادکنک تهی شده از باد گوشه ای بیفکنند .

 کسانی هم که بدون ملاحظه القاب علمی و معنوی و انقلابی را به این و آن می چسبانند ، به تعبیر آیت الله جوادی آملی و نقل از صاحب جواهر الکلام رشوه دهنده محسوب می شوند. ایشان می فرماید : «صاحب جواهر فتوا می دهد احترام و تجلیل کردن های بی خود حساب و کتاب دارد. اگر کسی که بیخودی با او احترام می کنند با بی اعتنایی او را رد کرد مرتشی نیست اما اگر خوشش آمد، او که این لقب را واجد نیست بار او کرده اند و بپذیرد مرتشی شده است»

بسیاری از مردم درک درستی از  عناوین و القاب و تعابیری که در باره روحانیون  به کار می رود ندارند و همان طور که تا آخر عمر از سرکار و ستوان و سرگرد و سرهنگ سردر نمی آورند ، عناوین روحانیون را هم هیچ وقت درست درک نمی کنند و درست به کار نمی برند .

 طلبه در حوزه علمیه معادل همان دانشجوست در دانشگاه . گاهی مراتب روحانیون در حوزه بر اساس سه سطح آموزشی حوزوی است مثل طلبه مبتدی ، طلبه دوره سطح ، طلبه درس خارج رو . گاهی بر اساس کتاب های مهم هر دوره مثل طلبه مقدمات خوان ، طلبه لمعه خوان ، طلبه کفایه خوان و ... علمای بزرگ هم از باب تواضع خودشان را طلبه می دانند یعنی همچنان مشتاق و جویای علم و درس و بحث اند .

روحانی ربطی به روحانی و جسمانی ندارد و اسم عامی است که بر اساس پوشیدن لباس خاص روحانیت به آنان گفته می شود . به همین جهت شخص ممکن است جزء نویسندگان بزرگ حوزه علمیه یا علامه حوزه علمیه باشد ولی تا زمانی که لباس روحانیت را به تن نکند روحانی خوانده نمی شود .

عالم دینی و روحانی مثل گرد و گردوست . علمای دین روحانی اند ولی هر روحانی ای جزء علما و فضلا نیست و  ممکن است واعظ یا پیشنماز یا روضه خوانی معمولی باشد و نه فقیه و مفسر قرآن و متکلم و رجالی یا اصولی . روحانی ممکن است با سواد و عالم و فاضل و متقی باشد و یا بی سواد باشد و به تعبیر آیت الله حسینی طهرانی(ره) روحانیونی که بی سواد باشند غالبا به ظواهر سر و وضع و تیپ و قیافه و اسم و عنوان شان توجه زیادی دارند و مقدس مآب و وسواسی هستند . روحانی بی سواد گاهی کسی را گویند که دروس حوزوی مرتب و منظمی نداشته یا اصلا در حوزه علمیه درس نخوانده یا جزء فراریان حوزه بوده ولی عامه مردم روحانیونی را که مطالعات علمی و دینی و بیان عالمانه و حاکی از مطالعه ندارند و به روز نیستند بی سواد می دانند ؛ حتی اگر بسیار بزرگ و مشهورباشند .

  امروزه کلمات ملا و آخوند کلمات پیش پا افتاده ای شده و گاهی برای تحقیر و توهین به کار می رود ولی در گذشته ملا و آخوند کسی را می گفتند که بسیار پرمایه و اهل فضل و جزء بزرگان علما بود . مثل آخوند خراسانی و ملا علی کنی یا ملاحسینقلی همدانی یا ملاصدرا و ملای رومی .

حاج آقا اسم عامیانه کوچه بازاری است که هم به روحانیون و هم به ریش سفیدان و بعد از انقلاب به اکثر رؤسای حراست ادارات و مدیران و مسئولان و ... و نیز دست اندر کاران امور مذهبی ، اطلاق شده و به شوخی می گویند در ایران مردم یا دکترند یا مهندس یا حاج آقا ! یعنی اگر دکتر و مهندس نباشند حتما حاج آقا هستند . البته خیلی از این حاج آقاها اصلا مکه مشرف نشده اند و ربطی هم به علما و روحانیون ندارند ولی با این تعبیر آنها را پنجاه درصد عالم و روحانی و صد درصد بزرگوار و مقدس قلمداد می کنند . در حالی که در اکثر این موارد  محترمانه همان اسم خاص افراد را بگویند خیلی به صداقت و عدالت و تقوا نزدیک تر است .

« آیت الله »، علمای بزرگ فرهیخته و متخصص برجسته و جامع حوزوی را گویند که دارای رساله احکام بوده و سطوح عالی دروس حوزه را سالهای متمادی تدریس کرده و از طرف مراجع بزرگ فقهی اجازه یعنی گواهی نامه استنباط و افتا در مسائل جدید فقهی را کسب کرده اند .  ممکن است کسی سی یا چهل سال در حوزه علمیه درس بخواند یا تدریس بکند یا دهها کتاب مهم مذهبی بنویسد ، ولی هنوز « آیت الله » یعنی فقیه و مجتهد جامع الشرایط و مرجع بزرگ فقهی به معنای اصیل و سنتی نشود .

 هر دانشجویی که هفت هشت سال دانشگاه برود و به هر ترتیبی از هر دانشگاهی که شده مدرک دکترا بگیرد نهایتا دکتر نامیده می شود ولی با طلاب و روحانیون و علمای حوزه این فرق را دارد که هیچ وقت با هفت یا هشت سال درس خواندن در حوزه کسی « آیت الله »یا مدرس و محقق حوزوی نمی شود . البته اگر کسی حداقل حدود چهارده پانزده سال مرتباً در حوزه علمیه درس بخواند و دروس خود را با هم بحثانش مباحثه کند و امتحان کتبی و شفاهی بدهد و نمرات قابل قبولی بیاورد و پایان نامه سطح چهار مقبولی بنویسد ،طبق قوانین موجود رسمی کشور ، دکتر محسوب می شود و از لحاظ علمی یا استخدامی با دارندگان مدارک دکترا در سایر رشته ها هیچ تفاوتی ندارد . در حالی که دست کم حدود دو برابر هر دکتر عادی وقت شبانه روزی و انرژی بی دریغ در حوزه علمیه صرف کرده است .

بر همین اساس ، بزرگانی مانند  آیت الله حسینی طهرانی (ره) معتقد بودند که همان تعابیر رایج حوزوی برای علما و فضلا مثل حجت الاسلام و ... خیلی برتر و بالاتر از دکتر و مهندس است و کاربرد کلمه دکتر را خلاف شوؤن روحانیت و مایه حقارت نفس روحانیون یا تحقیر آنان می دانند . چنان که از مقام معظم رهبری هم نقل است که سالها قبل از طرف دانشگاهی تصمیم گرفته بودند به ایشان دکترای افتخاری بدهند که ایشان فرموده بود : همین عناوین حوزوی کافی است و نیازی به این عناوین نیست .

 اما تعبیر « آیت الله » غالبا برای مدرسان عالی رتبه و مجتهدان و مراجع بزرگ فقهی و علمی حوزوی که علاوه بر رساله فقهیه عملیه ، ضمنا از نفوذ طولانی مدت علمی و معنوی و زهد و تقوای بسیار بالایی چه در حوزه ها و چه در میان عامه مردم برخوردارند و معمولا مقلدان فراوانی دارند ، گفته می شود و عنوان بسیار عمیق تر و ریشه دارتری است و تا حدودی با دانشمندان برجسته و نوابغ بزرگ و دکترهای بسیار شاخص در سطح جهانی و مثلا چند جراح بسیار برجسته در کشور یا جهان ، قابل قیاس است . همان طور که هر دکتری نمی تواند دانشمند و نابغه باشد ، هر روحانی بسیار باسابقه حوزه علمیه هم نمی تواند « آیت الله » باشد .



بعضی ها هم از بس بی اطلاع و ظاهر بین هستند که خیال می کنند که اگر به یک روحانی حجت الاسلام خالی بگویند یا والمسلمین  هم به آن اضافه یا کم کنند ، یا تنها حاج آقا خطاب کنند ،  درجات علمی و معنوی و اجتماعی روحانیون زیر و رو می شود . یا خیال می کنند که اگر لفظاً و اسماً به کسی که عالم و فاضل و روحانی لایقی نیست ، حجت الاسلام یا آیت الله بگویند او معناً و در واقع هم همین طور می شود . این مثل آن است که کسی روی قله دماوند بنویسد تپه دماوند یا بالعکس روی ورودی غاری بنویسند سرچشمه روشنایی . خود ما سالها قبل دوستی داشتیم که نام کوچک وی « آیت الله » بود  و در کنار نام فامیلی اش برای برخی مرتب جای سؤال بود که ایشان چگونه و از کی آیت الله شده اند . در حالی که این عنوان از همان نوزادی اسم ایشان بوده و ربطی به تحصیلات و مقامات علمی یا معنوی اش نداشت .

یکی از این افراد ساده دل جایی در یک برنامه رسمی مهم ، مرتباً به یک روحانی عالم و فاضل حجت الاسلام خطاب می کرد و به آن دیگری  حجت الاسلام و المسلمین می گفت و معلوم شد که قصدش این بوده که اولی را پایین تر ببرد و بگوید دومی خیلی عالم تر و معنوی تر و بزرگ تر است ؛ در حالی که اگر کسی حجت اسلام باشد چطور ممکن است حجت مسلمین قلمداد نشود ؛ مگر این که خیال کنند حجت اسلام بودن با حجت مسلمانی تناقض دارد . در حالی که مبنای حجت مسلمین بودن همان حجت اسلام بودن  است ؛ تازه همه این بحثها حاشیه ای و بی مورد است و غرض عنوان ساده ای است که با مخاطبان ارتباط برقرار شود و در این مصطلحات عرفی نباید این گونه مته به خشخاش گذاشت ( لا مشاحه فی الاصطلاح ) و به قول معروف تعارف کم کن و برمبلغ افزای و به جای عناوین و القابت بگو ببینم خودت کی هستی چی هستی و کارایی ات چیست ؟

نام فروردین نیارد گل به بار      شب نگردد روشن از اسم چراق

اسم خواندی رو مسما را بجوی     مه به بالا دان نه اندر در آب جوی



هیچ اسمی بی مسما دیده ای    یا ز کاف و لام گل، گل چیده ای
کد مطلب: 11622