دغدغه ی جوانان تحصیل كرده ی بلوچ
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۲۶
Share/Save/Bookmark
 
وبلاگ شهریار زاهدان نوشت : دیدگاه های متعادل تحصیل كردگان ونخبگان دانشگاهی بلوچستان نقطه امیدكشورمان دراین خطه هستند كه دربرابراقدامات تندروانه ی گروهكهای به اصطلاح تكفیری وتوطئه های دشمنان خارجی تاكنون ایستادگی وازهومیت ملی وایرانی قوم بلوچ دفاع كردند.

اگرچه ضرب آهنگ صدای نخبگان دانشگاهی دربرابردارندگان تریبونهای حوزوی بلوچ بسیاركم رمق تراست ولی وجوداعتدال دراین ضرب آهنگ گوش نوازی گسترده تری داشته است، وبه مصداق "هرآنچه ازدل برآید لاجرم بردل نشیند.."عمل كرده است

دغدغه ی جوانان تحصیل كرده ی بلوچ برای دفاع ازروحیات جوانمردی ، میهمان نوازی وحق استادشاگردی درفزهنگ بلوچ حكایتی است كه این روزها درگفتارونوشتارجوانان بلوچ دررسانه ها وفضای مجازی بسیاردیده وشنیده میشود. یكی ازاین جوانان سلمان اربابی است كه دیجورنامه ی غمگینی راقلم فرسایی كرده تابرای جوانان قوم بلوچ نصب العین قرارگیرد.

سلمان اربابی می نویسد:

 – واقعا سخت است بگویم امروز میخواهیم قومی را به چالش بکشیم که بقول دوستان و بزرگان در طول تاریخ به غیوری ، دلیری ، مهمان نوازی و … مشهور بوده و هست ،گرچه شاید طرف مورد اشاره اندک و انگشت شمار است اما از روایات اسلامی و آیات قرآن برداشت می شود که هلاکت یک قوم همیشه بخاطر خطا و اشتباه تمام قوم نبوده بلکه به واسطه اشتباه اندکی از افراد و عدم ممانعت و برخورد سایرین ، قوم ها به نابودی کشیده شده اند پس من نیز در جلوی کل اتفاقات قوم و طایفه ام مسئولم..
 
در گذشته وقتی که با خانواده در روستا زندگی می کردیم همیشه برایمان جای سوال بود که چرا در هر روستا و ده و حتی روستای خودمان یک مسافرخانه یا همان اتاق پذیرایی از بقیه خانه ها فاصله دارد و همیشه تمیزتر است ، این اتاق در تمامی خانه ها و روستاها وجود داشته و دلیل دور بودن آن از بقیه خانه ها این بود که مهمان بلوچ از پیش خوانده شده ، آشنا و همیشگی نبود و کسانی هم بودند که شاید در عمرشان اولین بار بود گذرشان به این روستا افتاده بود و یا کسی بود که به هر دلیل به مردم آن روستا پناه آورده بود ، درب این مهمان خانه برای همه باز بود و فرقی نمی کرد چه کسی مهمان است و چه مدت می ماند و از چه قوم و طایفه ای است و در صورت صلاح مردم روستا به بحث با آن مهمانان می نشستند و مثل یک برادر و آشنا با آنها رفتار می کردند.

در گذشته چیزی بعنوان میار جلی در بلوچستان وجود داشت که هرگاه کسی به قوم و طایفه بلوچ پناه می برد طرف مقابلش به احترام این حرکت حتی از قاتل هم می گذشت چه برسد به خطای دیگر.

عزیزان هرگاه یک غیر بلوچ که در بلوچستان به شهادت برسد یا اتفاقی برایشان بیافتد یک برگ سیاه برای ما در تاریخ ثبت می شود تا زمانی که قاتل را بسزای اعمالش برسانیم چرا که بلوچ تنها قومی بوده که میار جلی قبول کرده و می کند و این مهمانان میار ( امانت) ما هستند.

بلوچ به باغیرت بودن ، خونگرمی و مهمان نوازی مشهور و معروف است این را تاریخ گواه می کند از مسافرخانه های موجود در روستاها که هنوز هم وجود دارند میتوان به صدق این موضوع پی برد.

اما گذشته درخشانمان را اندک سیاهی که چند صباحی است دامن گیر ما شده را نمی تواند پاک نماید ، شاید بعضی ها بگویند که چرا تمام قوم را زیرسوال برده ای و مخاطبتان خاص نیست باید واقع بین بود چرا با وجود این همه تحصیلکرده و روشن فکر که درهر روستا می توان به جرات گفت حداقل یک لیسانس و فوق لیسانس و ده ها دیپلم وجود دارد و بازهم شاهد این همه حوادث تلخ و ناگواری باشیم که هیچگاه در قوم بلوچ سابقه نداشته است و این بیشتر یادآور بی ثباتی و ناامنی های کشور همسایه مان هستند که به صورت مریضی هر از چندگاهی به ماهم سرایت می کند.

چرا باید یکی از برادران عزیز سیستانی که فقط برای آموختن علم به فرزندانمان به اینجا آمده است اینطور ناجوانمردانه به شهادت برسد؟

چرا باید برای یک قطعه زمین یک خانواده ۵ نفری آنگونه وحشیانه قتل عام شوند؟

چرا باید خدمت به بلوچستان بعنوان خط قرمز بسیاری از شرکت های بزرگ و کارخانه های معدن کشور باشد؟

براستی چرا؟

آیا بخاطر یک لقمه نانی است که فکر می کنیم حقمان است و از ما گرفته شده است؟

ما که همیشه شعار هوالرزاق سر میدهیم و زمانی که بدخواهان نظام شعار فرزند کمتر زندگی بهتر سر می دادند ما با ایمانمان این شعار را زیرسوال بردیم و هر خانواده بلوچ با جمعیت چند فرزندی ثابت کردیم که حرف خدا و پیامبر صحت دارد نه کسی دیگر و اوست تنها رازق ، پس به خود بیاییم و نگوییم که حقی از ما ضایع شده و اگر هم شده به یقینا خودمان بی تقصیر نیستیم.

دوستان و عزیزان و قوم عزیز بلوچ ، بلوچستان مهد فرهنگی بوده و است و بلوچ به ثبات فرهنگ و هنر معروف است.

آیا وجود ناامنی که هر چند سال بصورت غباری ملک ما را غبارآلود می کند بنفع ما می باشد؟

آیا کسی که به این ناامنی ها دامن می زند واقعا بلوچ است؟

اندکی تامل کنیم به خود بیاییم چه شرکت ها و کارخانه هایی که بخاطر ناامنی حاضر به فعالیت در اینجا نشده اند و چه معادن دست نخورده و بکر که حاصل این ناامنی ها هستند ، کسی را هم مقصر جلوه ندهیم هر وقت حاضر شدیم خود و خانواده مان و اقوام خود را که خواسته و ناخواسته در این ناامنی ها شریک هستند حالا به هر عنوان و دلیلی بازخواست کنیم آنوقت اولین قدم را برای ایجاد امنیت برداشته ایم ، سعی کنیم قبل از منافع شخصی به منافع کل استان و بلوچستان فکر کنیم.

انتقام شخصی ، کدورت ها و اختلافات قومی و قبیله ای همه باعث می شوند دشمنان و بدخواهان همانگونه که قبلا ثابت کرده اند از آب گل آلود ماهی گرفته و تیشه به ریشه قوم بلوچ و سیستانی بزنند ، به حرف رهبر عزیزمان باشیم به حرف علمای بزرگمان باشیم که یگانه محور وحدت هستند و در دولتی که عشق را به ما بازگرداند نگذاریم عده ای سودجو باز هم استان پهناور سیستان و بلوچستان را بن بست رشد و ترقی قرار دهند تا ما هر روز شاهد فقر و بیکاری بیشتر باشیم.

بدون کوچکترین تردیدی می گوییم که این افراد اندک و سیاه دل افراد مطرود قوم بلوچ هستند که هیچ جایگاه اجتماعی ، خانوادگی و اصالتی در قوم بلوچ ندارند و فقط ظاهر بلوچ دارند اما اینکه از کجای کار تمام قوم بلوچ مقصر است فقط می توان گفت که در گذشته اگر یک داس یا چیزی کمتر ، از یک نفر گم می شد تمامی ریش سفیدان و مردان بزرگ قوم بسیج می شدند که دزد پیدا شود و او را رسوا کنند تا که خطایی برتر انجام ندهد اما امروز می بینیم در خیلی از موارد که صدالبته بدور از چشم بزرگان و از سر نادانی بعضی از افراد می باشد فاجعه ای به این بزرگی اتفاق می افتد پس همه ی مردم باید بسیج شویم و نگذاریم چنین حوادثی تکرار شود.

خودمان جلوی برادر ، پدر ، همسایه ، دوست یا آشنایی که خبر از نیت شومش داریم بگیریم و نگوییم به ما چه ، این اتفاق فردا برای خودمان هم پیش میاید و همین به ما چه را کس دیگری گفته ، بلوچستان ارزش و مقامش خیلی بیشتر و بالاتر از وضعیت فعلی می باشد پس از همین الان برای فردایی بهتر دست بکار شویم و این امر محقق نمی شود الی با ایجاد امنیت ، اتحاد ، برادری و …

بزرگان تعریف می کنند که در زمان های قدیم دزدها گروهی را می گرفتند اگر در آن گروه یک معلم حضور داشت آن معلم را آزاد می کردند و در صورت امکان کمک می کردند تا صحیح و سالم به مقصدش برسد ولی متاسفانه حالا هدف خود معلم است تا شخصی دیگر، نگذاریم بدخواهان بلوچ و سیستانی با سردادن طبل ناامنی در استان سیستان و بلوچستان مانع از رشد و پیشرفت ما شوند بگذاریم به مرحله ای از امنیت برسیم که بگویند جوان بلوچ سپر تیری شد که به طرف یک معلم و یک فرد غیربلوچ شلیک شده است.

و بازهم من بلوچ ، من جوان بلوچ آرزو دارم و داشتم که ای کاش بجای صیادی و نوروزی من کشته می شدم که نامی از بلوچ به بدی در جای دیگر درز نکند و دشمنان بدانند که بلوچ و سیستانی برادر و یاور همدیگر می باشند.

در آستانه صلح و سازش دو طایفه بزرگ در شهرستان سرباز هستیم ، صلحی که زودتر از این ها هم میتوانست انجام شود چرا که در طی چندین سال اختلاف بین دو طایفه ایراندوست و حسین زهی در شهرستان سرباز ۱۶ نفر از جوانان بی گناه دو طایفه به قتل رسیده اند ، جوانانی که تنها آرزویشان تحصیل و ادامه تحصیل بود ، جوانانی که تنها آرزویشان ریشه کن کردن این اختلافات قومی و طایفه ای بود ، جوانانی که خود هم از این اختلافات خسته شده بودند ولی بازهم طعمه شوم این اختلافات شدند. واقعا چرا ؟ دوست نداریم به گذشته این اختلافات بین دو طایفه سیر کنیم قبلا هم گفته بودیم این اندک سیاهی که چند صباحی هست دامن گیر ما شده است نمیتواند گذشته درخشانمان را پاک کند.

ان شاء الله هر صباح شاهد یک صلح و سازش در استان سیستان و بلوچستان باشیم چرا که ادامه این اختلافات نتیجه ای جز بدنامی قوم بلوچ و سیستانی و سواستفاده دشمنان از این موضوع ندارد.

به امید استانی آرام ، امن با حفظ برادری و ریشه کن کردن اختلافات قومی و قبیله ای ، ان شاءالله
کد مطلب: 16519