آدمی هم یک دمی دارد ،نمی دانم چرا؟
تاریخ انتشار : شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۱۹
Share/Save/Bookmark
 
وبلاگ ورزش سیستان نوشت : آدمی

زندگی ویرانگری دارد ،نمی دانم چرا؟

آدمی هم یک دمی دارد ،نمی دانم چرا؟

هر دمش را عالمی دارد نمی دانم چرا؟

در پس این روزگار پر فریب ، آدمی هم دم ،دمی دارد نمی دانم چرا؟

گه گریه و گه خنده ،گه روی دیگری دارد نمی دانم چرا؟

خالق هستی ،بگو مولا برما نظری دارد؟

تاریخ 11/11/1391     نوشته شده توسط دادخداغفاری (علی اقا) 

 

سکوت پرصدایت تازه گی داشت

و بغض چشمهایت تازه گی داشت

چو نبض دردهایت را گرفتم تب این درد هایت تازه گی داشت

درون حجم سینه ت اتشی بود که این اتش برایت تاز گی داشت

تمام فصل زخمت راسرودم ولی این شعرهایت تازگی داشت

تو عمری پا به پا با سنگ رفتی ولی این تاول به پایت تازگی داشت.

شعر از حسین نخعی.که در نشریه سیستان و سلامت بعد از شعر آدمی نوشته دادخدا غفاری چاپ شده است.

این دو عزیز ، آقایان دادخدا غفاری و حسین نخعی از فوتبالیست های بنام و بزرگ سیستان در دهه های 60 و 70 بودند و همچنین از مربیان زحمتکشی که بدون دریافت حق الزحمه ای از نوجوانان و جوانان عزیز سیستانی و یا از اداره و یا شخص خاصی ، تیمداری و مربیگری می کردند و بازیکنان بزرگی را هم از لحاظ اخلاقی و هم بازی به جامعه سیستان معرفی کردند. برای هر دوی این عزیزان آرزوی سلامتی و بهروزی دارم.

سراغت را از “قاصدک” که می گیرم

تابی خورده و در دل ابرها” گم می شود

غصه ام می گیرد می دانم!

شرم دارد از اینکه، خبر دهد، رفتنت” همیشگی بود”

شعر از خاموش شهر ،

از ابراز لطف شما سروران کمال تشکر و قدردانی را دارم ، امیدوارم همیشه موفق و پیروز و باعث افتخار سیستان و سیستانیان باشید.
کد مطلب: 17220