به گزارش
کردستان وب:
«قیام» که در لغت به معنای بیداری، خیزش، تلاش پایدار و مداوم، عبرت و استقامت و… آمده است، در اصطلاح «فلسفه سیاسی» و «دانش سیاست» بیانگر حرکتی انقلابی با هدف معین و عملی ارادی، آگاهانه و مبتنی بر انتخاب و آزادی است که تحققبخش شناخت حق و عدل و برکندن لباس باطل از وجود آن است.
از دیدگاه قرآن کریم و سنت و سیرت معصومین(ع) «قیام» دارای مفهومی بس گسترده است؛ اما آنگاه که امر به قیام برای خدا (قیام لله) میشود، بیانگر دو معنای عقیدتی ـ عاطفی یا معرفتشناسانه و سیاسی ـ اجتماعی است و نشانگر حرکتی تکاملی و مبتنی بر اعتدال فکری و عملی و لذا حرکتی الهی ـ انسانی است.
جالب آن است که تاریخیترین سند مبارزاتی که از حضرت امام خمینی(ره) به جای مانده است (۱۵/۲/۱۳۲۳)، نیز با آیه شریفه ۴۶ سوره سبأ آغاز میشود که به قیام لله اختصاص دارد و سراسر پیام نیز که خطاب به علما و روحانیون و دانشمندان جهان اسلام است، توجه به همین مفهوم متعالی است.
کلیدواژه «قیام لله» از جمله واژههایی است که بهطور مستمر و گسترده توسط حضرت امام(ره) به کار گرفته شده است. نگرش امام خمینی(ره) به قیام در دو بعد مرتبط و منسجم عرفانی و سیاسی ـ در آثار و مشی سیاسی ـ عرفانی او قابل تأمل و بررسی است. بر این اساس برداشت سیاسی امام خمینی از قیام، از سویی با دید و نگرش عرفانی آن حضرت از انسان و حرکتش در مسیر سیر و سلوک ارتباط مییابد و از دیگر سوی، با بینش سیاسی و همچنین نگرش فقهی و دید فلسفی ایشان دارای ارتباط است؛ زیرا ایشان سیاست را تحقق عملی حکمت، اخلاق و عرفان در جامعه و آخرین سیر از سیرهای چهارگانه سلوک و نیز عین دیانت میداند. سیاست طریقت است و قیام، حرکت در میدان طریقت برای تحقق حقیقت و رسیدن به سعادت.
در اندیشه امامخمینی(ره)، قیام الهی یا قیام لله بیانگر حرکت صحیح انسان در بستر انسانیت برای یافتن خود و شأن وجودی و حقیقی خود ـ در درون جامعه و در ارتباط با دیگران است. لذا چنین قیامی سود محض است و هیچگونه زیان یا خسرانی در بر ندارد. در حالی که قیام برای نفس و قیام طاغوتی، قیامی است برای تحقق خودِ مادی یا بعد نفسانی انسان و در جهت منافع شخصی صورت میگیرد و لذا عامل انحطاط جوامع اسلامی است. چنین قیامی اگرچه منافعی کوتاهمدت را برای فرد به دنبال دارد، اما در بنیان و بهویژه به لحاظ مصالح عمومی زیانآور و خسرانبار است.
از دیدگاه امام خمینی(ره) ماهیت و حقیقت قیام را اموری چند؛ چون دفاعی و عاری بودن از تجاوز و سلطهطلبی، کمال و برتری «فوز عظیم» قداست و معنویت و آرمانی بودن، بیانتهایی و بیمرزی ـ که در جهت هدفی مطلق و لایتناهی یعنی «الله» صورت میگیرد ـ و مهمتر از همه، الهی و خداگونه بودن و… تشکیل میدهد. بنابراین قیام، حرکتی است دارای ماهیت الهی ـ انسانی؛ و عملی است برای خداگونه شدن انسان، گذشتن از خود مادی و رسیدن به جانان.
پیام مذکور همانطور که گفته شد، یکی از تاریخیترین اسناد مبارزاتی امام خمینی به شمار میآید و اصل نسخه خطی آن در کتابخانه وزیری یزد نگهداری میشود. بخشی از این پیام جاودان بدین شرح است:
«بسمالله الرحمنالرحیم / قال الله تعالی: قُلْ انَما اعِظُکُم بِواحِدَهٍ أنْ تَقُومُوا لِلهِ مَثنی وَ فُرادی. (سبأ: ۴۶)
خدای تعالی در این کلام شریف، از سرمنزل تاریک طبیعت تا منتهای سیر انسانیت را بیان کرده و بهترین موعظههایی است که خدای عالم از میانه تمام مواعظ انتخاب فرموده و این یک کلمه را پیشنهاد بشر فرموده. این کلمه تنها راه اصلاح دو جهان است. قیام برای خداست که ابراهیم خلیلالرحمن را به منزل خلت رسانده و از جلوههای گوناگون عالم طبیعت رهانده.
خلیلآسا درِ علم الیقین زن / ندای «لااحبُ الآفلین (انعام: ۷۳)» زن
قیام لله است که موسی کلیم را با یک عصا به فرعونیان چیره کرد و تمام تخت و تاج آنها را به باد فنا داد و نیز او را به میقات محبوب رساند و به مقام صَعْق و صَحْو کشاند. قیام برای خداست که خاتم النبیین ـ صلیالله علیه وآله ـ را یکتنه بر تمام عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد و بتها را از خانه خدا برانداخت و به جای آن توحید و تقوا را گذاشت و نیز آن ذات مقدس را به مقام قابَ قوسین أو أدنی(نجم: ۹) رساند.
خودخواهی و ترک قیام برای خدا، ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران درآورده. قیام برای منافع شخصی است که روح وحدت و برادری را در ملت اسلامی خفه کرده. قیام برای نفس است که بیش از ده میلیون جمعیت شیعه را به طوری از هم متفرق و جدا کرده که طعمه مشتی شهوتپرست پشت میزنشین شدند… قیام برای نفع شخصی است که الآن هم چند نفر کودک خیابانگرد را در تمام کشور بر اموال و نفوس و اعراض مسلمانان حکومت داده. قیام برای نفس اماره است که مدارس علم و دانش را تسلیم مشتی کودک ساده کرده و مراکز علم قرآن را مرکز فحشا کرده. قیام برای خود است که موقوفات مدارس و محافل دینی را به رایگان تسلیم مشتی هرزهگرد بیشرف کرده و نَفَس از هیچ کس در نمیآید. قیام برای نفس است که چادر عفت را از سر زنهای عفیف مسلمان برداشت و الآن هم این امر خلاف دین و قانون در مملکت جاری است و کسی علیه آن سخنی نمیگوید. قیام برای نفعهای شخصی است که روزنامهها که کالای پخش فساد اخلاق است، امروز هم همان نقشهها را که از مغز خشک رضاخان بیشرف تراوش کرده، تعقیب میکنند و در میان توده پخش میکنند. قیام برای خود است که مجال به بعضی از این وکلای قاچاق داده که در پارلمان علیه دین و روحانیت هرچه میخواهد بگوید و کسی نفس نکشد.
هان ای روحانیین اسلامی! ای علمای ربانی! ای دانشمندان دیندار! ای گویندگان آیین دوست! ای دینداران خداخواه! ای خداخواهان حقپرست! ای حقپرستان شرافتمند! ای شرافتمندان وطنخواه! ای وطنخواهان باناموس! موعظت خدای جهان را بخوانید و یگانه راه اصلاحی را که پیشنهاد فرموده، بپذیرید و ترک نفعهای شخصی کرده تا به همه سعادتهای دو جهان نایل شوید و با زندگانی شرافتمندانه دو عالم دست در آغوش شوید.
ان للَه فی ایام دهرکم نفحاتٌ ألا فتعرضوا لها؛ امروز روزی است که نسیم روحانی الهی وزیدن گرفته و برای قیام اصلاحی بهترین روز است، اگر مجال را از دست بدهید و قیام برای خدا نکنید و مراسم دینی را عودت ندهید، فرداست که مشتی هرزهگرد شهوتران بر شما چیره شوند و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند. امروز شماها در پیشگاه خدای عالم چه عذری دارید؟ همه دیدید کتابهای یک نفر… بیسروپا را که تمام آیین شماها را دستخوش ناسزا کرد و در مرکز تشیع به امام صادق و امام غایب ـ روحی لهالفداء ـ آن همه جسارتها کرد و هیچ کلمه از شماها صادر نشد. امروز چه عذری در محکمه خدا دارید؟ این چه ضعف و بیچارگی است که شماها را فرا گرفته؟ ای آقای محترم که این صفحات را جمعآوری نمودید و به نظر علمای بلاد و گویندگان رساندید! خوب است یک کتابی هم فراهم آورید که جمع تفرقه آنان را کند و همه آنان را در مقاصد اسلامی همراه کرده از همه امضا میگرفتید که اگر در یک گوشه مملکت به دین جسارتی میشد، همه یکدل و جهت از تمام کشور قیام میکردند. خوب است دینداری را دستکم از بهائیان یاد بگیرید که اگر یک نفر آنها در یک دیه زندگی کند، از مراکز حساس آنها با او رابطه دارند و اگر جزئی تعدی به او شود برای او قیام کنند. شماها که به حق مشروع خود قیام نکردید، خیرهسران بیدین از جای برخاستند و در هر گوشه زمزمه بیدینی را آغاز کردند و به همین زودی بر شما تفرقهزدهها چنان چیره شوند که از زمان رضاخان روزگارتان سختتر شود. وَ مَنْ یخْرُجْ مِنْ بَیتِهِ مُهاجِراً الَی اللهِ وَ رَسولِهِ ثُمَ یدرِکْهُ الْمَوتُ فَقَد وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللهِ
۱۱ شهر جمادی الاولی ۱۳۶۳ ه. ق (۱۵/۲/۱۳۲۳ ه.ش) / سیدروحالله خمینی