فرزند آوری!/آدم را مجبور به مدیریت زمان میکند
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۰۸
وبلاگ
صادق آنلاین نوشت: حالا دوستانم یکی یکی پدر و مادر میشوند و جمعهای دو نفره، سه نفره!
پدر یا مادر شدن بسیار عجیب است، هر چه از عمر پدر یا مادر شدن میگذرد این عجیب بودن بیشتر نمایان میشود.
در این دو سال و چهار ماه و شش روز که پدرم، چیزهایی که به ذهنم رسیده که فرزند باعث آن است:
فرزند، آدم را به این دنیای لعنتی وابسته میکند
به نظرم ازدواج هم این قدر ریشههای آدم را در دنیا فرو نمیکند که فرزند! وابستگی نه به معنای دلبستگی! بیشتر به معنای عدم توانایی در خداحافظی راحت با دنیا! وقتی مجردی مُردن به نظرت راحتتر است، ازدواج که میکنی سختتر میشود و حالا اصلاً فکرش را هم نمیکنی که با مرگ روبرو شوی!
بماند گناهانی که باعث شده یک ترس وحشتناک از مرگ همیشه همراهم باشد!
فرزند، گذر عمر را ملموس میکند
روند بزرگ شدن یک کودک هم از آن چیزهای عجیب است. نمیشود قبل از به دنیا آمدنش را نوشت ولی همین که به دنیا میآید، رشد میکند، گردن میگیرد، مینشیند، میغلتد، گاگله میکند، در روروک میایستد، راه میرود، دندان در میآورد، حرف میزند، دستشوییاش را کنترل میکند و… آدم گذر عمر خودش را میبیند. آدم ثابت است و در سن پدر (مادر) بودن رشدی ندارد ولی رشد فرزند، بسیار ملموس و جالب توجه است.
فرزند، قدرت خدا را نمایانتر میکند
همین که یک قطره، حالا فرزندی شده که تو پدر (مادر) ش هستی، با تو حرف میزند، با تو بازی میکند، با تو میخندد، با تو گریه میکند و همان طور که نوشتم رشد میکند، جز قدرت خدا هیچ چیز دیگری نیست.
گاهی تعجب میکنم که چرا در مقابل عظمت خدا این قدر کاهل و سست هستم!؟
فرزند، آدم را مجبور به مدیریت زمان میکند
وقتی بچه نداری تقریباً هر کاری را هر زمانی میشود انجام داد!! اما وقتی او میآید باید یاد بگیری هر کاری را در وقتش و با سرعت بیشتری انجام دهی، خیلی بیرون از خانه نمانی، کارهای شخصی و بعضی از رفیق بازیهایت را تعطیل کنی و در مجموع، مجبوری یاد بگیری زمان را مدیریت کنی که اگر نکنی در زندگی ِ بی نظم، هضم میشوی و مثل یک کاغذ ِ مچاله میشوی توی کوهی از زباله!!