خستگیا باشه تا با شهدا در کنیم
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۰۷:۳۰
Share/Save/Bookmark
 
خستگیا باشه تا با شهدا در کنیم

وبلاگ یادداشت های من نوشت:
 

روزگاری این کوچه ها را نامی دیگر بود و این محله ‏ها را رنگی دیگر.تابلوی کوچه‏ ها هیچ کدام سرخ نبود؛ هیچ کس گلی به نام لاله نمی‏ خرید.اینجا محله کودکی من است. من با جوی آب سر کوچه خاطره‏ ها دارم با هم‏بازی‏ هایم. از وقتی هم‏بازی‏ هایم رفتند، نام محله عوض شد و تابلوها و من از خجالت پاکی آنها سرخ شدم. حالا از آن همه هم‏بازی، فقط چند شاخه گل لاله باقی است که عیدها بر تابلوی کوچه‏ ها می‏نشیند. حالا همه کوچه‏ ها نام شهید دارند، ولی کوچه دل من هنوز سرخ نشده و من از عاقبت محله افکارم می‏ترسم.



بر سر کوچه دلم، نام کسی نقش زده است؛ یادی از اصالت باران، حرفی از حضور گل‏های بنفشه در هوای جماران. بوی خمینی، بر سر کوچه دلم قدم می‏زند، واژه‏ای سرخ، نگهبان ناموس کوچه تنهایی ‏ام شده است. نکند غربت، چون سالوس ریا، بر این کوچه بگذرد! نکند گناه، بر دامن دختران کوچه دلم بنشیند! نکند موسیقی نیاز، صبح‏ها خواب ناز غفلتم را بر هم نزند و اهالی کوچه نماز، عشقشان قضا شود!نامی سرخ، بر سر کوچه، نگهبان ناموس کوچه است.
کد مطلب: 20038