وبلاگ
سلمان علی نوشت:برنامه مناظره این هفته شبکه یک سیما در خصوص طرح سامان بخشی تهران و انتقال پایتخت بود که بر مبنای این طرح دولت مکلف می شود طی 2 ساله برنامه ی خود را در خصوص اجرای این طرح تهیه نماید. جمعیت روز افزون تهران و مهاجرت به آن مدت هاست که به دغدغه مهم دولت ها تبدیل شده است و هر دولتی برای جلوگیری از این مسئله به روش هایی متوسل گردیده است، دولت نهم با توسعه امکانات در سایر شهرها و روستاها عملاً در تمرکز زدایی از تهران کوشید و این مسئله موجب شد تا آرای این مناطق در انتخابات دهم ریاست جمهوری به سمت آقای احمدی نژاد سرازیر گردد. دولت های نهم و دهم برنامه های دیگری نیز مانند طرح مهاجرت کارمندان را در دستور کار قرار دادند که البته آن طرح را در مطلبی با عنوان "
مهاجرت کارمندان از تهران به چه قیمتی!؟" مورد انتقاد قرار دادم و عملاً همان طوری که پیش بینی می شد، موفقیت چندانی نیز حاصل نگردید.
علی رغم تمام هزینه هایی که در راستای حل مشکلات تهران انجام شده است و اگر چه بهترین مدیران ملی کشور نیز در مدیریت تهران به کارگیری شده اند، اما همچنان مشکلات ترافیکی و آلودگی تهران روز به روز بیشتر گردیده و از کمیت وکیفیت زندگی ساکنان و شاغلان در تهران کاسته است تا به آن جا که برخی نمایندگان مجلس به فکر تهیه طرح جداسازی پایتخت سیاسی و اداری از تهران و سامان بخشی همزمان تهران بیفتند. اگر چه تشخیص مقصران و قصور ایشان در شرایط حاضر شاید چندان مفید به نظر نرسد، ولی برای حل هر مشکلی مقدمتاً باید ریشه ی مشکل را تشخیص داد و گرنه یا مشکل یا حل نمی شود و یا در جای دیگری تکرار می گردد که به همین لحاظ به صورت کوتاه و مختصر اشتباهات و کوتاهی های موثر در وضعیت تهران را برمی شمارم:
1- تمرکز امکانات درمانی و رفاهی و فرهنگی و ... در تهران در نتیجه ی عدم توزیع عادلانه سرمایه کشور
2- تمرکز ادارات، وزارتخانه ها، قوای سه گانه، مسئولان و مراکز حقیقی و حقوقی قدرت در کشور
3- عدم رسیدگی مطلوب به سایر مناطق کشور و محرومیت بسیاری از نقاط کشور
4- نظام بوروتراتیک اداری و عدم پیشرفت لازم در اجرای دولت الکترونیک
5- ناوگان نقلیه عمومی و شخصی آلاینده تهران به لحاظ زیست محیطی
در حالی که مدیران شهری تهران به صورت فعال به احداث اتوبان های متعدد، دو طبقه و تونل های طویل اقدام کرده اند لیکن همچنان مشکلات شهر تهران رو به وخیم تر شدن می رود و عملاً در سال جاری روزهای پاک هوای تهران بیش از روزهای آلوده آن بوده است و اکنون که نگاه می کنیم متوجه می شویم چه اقداماتی باید صورت می گرفته که انجام نشده است:
الف- توزیع عادلانه امکانات شهری و رفاهی در تمام کشور و تمرکز زدایی در این خصوص.
ب- رسیدگی به مردم استان ها و شهرستان های دیگر از کارمند تا حِرفِ دیگر با رفع تبعیض های موجود.
ج- عدم توسعه متقارن امکانات نقلیه عمومی به لحاظ کمیت و کیفیت در تهران و البته سایر شهرهای پرترافیک و آلوده.
د- افزایش محدودیت و هزینه های استفاده از وسایل نقلیه شخصی همزمان با تسهیل و ارزان سازی استفاده از ناوگان عمومی.
ذ- توسعه دولت الکترونیک به منظور کاهش نیاز به تردد ساکنان تهران و مهاجرت شهرستان های دیگر و آموزش عمومی
در این خصوص.
و- افزایش بهسازی و اصلاح ناوگان نقلیه عمومی و شخصی شهر تهران و کاهش هزینه های مربوطه.
ه- ارتقای سطح کیفی بنزین و گازوییل در جهت کاهش آلاینده های زیست محیطی.
به راستی اگر موارد پنجگانه فوق اجرایی می گردید چه بسا تاکنون مشکلات شهر تهران به این سطح نمی رسید و در هر صورت و حتی با فرض انتقال پایتخت سیاسی و اداری کشور، اجرای این بندها همچنان به عنوان یک الزام باید در دستور کار دولت و شهرداری تهران و هر شهر بزرگ و آلوده دیگر قرار داشته باشد. در خصوص انتقال پایتخت سیاسی و اداری تهران باید گفت که به غیر از مسائل فوق موارد دیگری نیز به عنوان الزامات مسئله معرفی می شوند که عبارتند از:
1- آسیب پذیری ایمنی شهر تهران با توجه به شدت بارگذاری و وسعت و تراکم ساختمان و جمعیت در آن به خصوص در برابر زلزله و سایر بلای طبیعی.
2- محدودیت های بزرگ در امداد رسانی و مدیریت بحران در صورت بروز هرگونه سوانح و مشکلات طبیعی و غیر طبیعی.
3- آسیب پذیری امنیتی شهر تهران با توجه به تمرکز قدرت سیاسی، اقتصادی، تجاری و ... کشور به لحاظ پدافند غیرعامل.
لازم به ذکر است که مهمترین دلیلی که از سوی مخالفان اجرای این طرح عنوان می شود در 3 بخش خلاصه می شود:
اول- این که هزینه های این جابجایی بالاست و دولت در حال حاضر تمکن مالی آن را ندارد.
دوم- این که هنوز اقدامات مدیریتی لازم اجرا نشده است و احتمال می رود تحقق آن امکانات کارگشا باشد.
سوم- این که ابعاد و مشخصات طرح هنوز مبهم است.
با تمام موارد فوق به نظر می رسد مسائل و مشکلات شهر تهران به شرایطی رسیده است که نمی توان گزینه ی اضطراری طرح انتقال پایتخت سیاسی و اداری کشور را از روی میز مجلس و دولت برداشت و حداقل به عنوان یک گزینه ی مهم و جایگزین باید به امکان سنجی و آماده سازی آن پرداخت، به همین منظور این طرح دولت را مکلف می کند که در طول 2 سال، مطالعات و برنامه ریزی های لازم در خصوص تبعات و نحوه ی اجرای آن را بررسی کند و البته دولت در طول این 2 سال نیز می تواند برنامه های خود را در جهت بکارگیری سایر تدابیر لازم عملیاتی کند و چه بسا در صورتی که این اقدامات صورت بگیرد، گزینه ی انتقال پایتخت به عنوان یک طرح آماده برای شرایط اضطراری باقی بماند و یا در ابعاد محدود اجرایی شود و البته باید توجه داشت که حدود 65 درصد از 500 هزارنفر شرکت کننده در نظرسنجی برنامه به طرح ساماندهی تهران و انتقال پایتخت سیاسی و اداری نظر مثبت داده اند و این که بسیاری از کارشناسان شرایط همین حال حاضر تهران را شرایط اضطراری معرفی می کنند.