زندگی رسم قشنگی است
تاریخ انتشار : شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۰۸:۰۴
Share/Save/Bookmark
 
وبلاگ كبله  نوشت :

باز ظــــهر آمد و ما سیب زمینی  داریم

 

بر بری با دو سه تا سیب زمینی  داریــم

 

ازهمان وقت که مرغ از سر این سفره پرید

 

جای آن تخم طلا سیب زمینی داریم

 

من که کلا کپـــــی  سیب زمیــنی شده ام

 

بس که هر روز غـذا  سیب زمینی داریم

 

می روم  دوش بگیـــرم که زنم می گوید

 

مصطفی زود در آ سیــــب زمینی داریم

 

از سر مِهــر دو تا مشت به در می کوبد

 

که کجایی دِ  بیا سیب زمیـــــــنی داریم

 

راه و بی راه، صـــدا می زند آیا مُردی

 

سفره را چیـــده ام آ سیب زمینی داریم

 

جیغ او در همه ی جمجمه ام می پیچد

 

که غدا یخ شده هان سیب زمینی داریم

 

جمعه یک سر به رفیقم زدم و وقتی که

 

پاشدم، گفت کجا سیب زمیـــــنی داریـم

 

خانه ی عمه  که بودیم  تعارف می کرد

 

که بمانــــید شما، سیـــب زمیــنی داریم

 

باجناقم افه می آمد و می گفت که ما

 

تخم مرغ و کره با سیب زمینی  داریم

 

دخترم گفت که من قیمه پلو می خواهم

 

علتش چیست ؟ چرا سیب زمینی داریم

 

گفتم  ای دخترکم برهه ی ما حساس است

 

تا چنین است لذا سیب زمینی داریم

 

حرف از آینده ی خوبی است ولی تا آن وقت

 

ما فقط اشکنه یا سیب زمینی داریم
کد مطلب: 10129