وبگاه "
دوم شخص" نوشت:
نیم نگاهی به غائله 22 بهمن 91 و تبعات آن
22 بهمن سال گذشته تمام استانها و شهرها به مانند سنوات قبل، حضور گسترده مردم و خیل عظیمی از راهپیمایان را در خود شاهد بودند؛ حضوری که بیش از اینکه مسئولین و کارگزاران نظام و ملت را شادمان و دلگرم نماید، سرافکندگی و غضب دشمنان و معاندان کشور و مردم را سبب گردید. با این وجود مسئلهای تاسفبرانگیز شیرینی این پیروزی را به کام مردم تلخ کرد؛ مسئلهای که به سهم خود توانست اخبار و ابعاد مهم حضور عظیم مردم را تحتالشعاع خویش قرار دهد.
22 بهمن 91 یک اشکال بزرگ داشت؛ و آن این بود که چندی پیش از آن، واقعه تلخ استیضاح وزیر کار و جدال بین دولت و مجلس که از آن به یکشنبه سیاه یاد میکنند، روی داده و بهانهای مناسب بود برای عدهای خودسرِ جاهل تا حساب خویش را با رئیس مجلس تسویه کنند؛ آن هم در روز 22 بهمن. علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، سخنران ویژه شهر مقدس قم در حرم حضرت معصومه مشغول سخنرانی از روی متن از پیش تهیه شده خویش بود. شبستان حرم جایی بود که لاریجانی در آن در حال سخنرانی در جمع مردم از راهپیمایی بازگشته بود. ناگهان از چند نقطه از شبستان عدهای با دادن شعار و کوشش در جهت بر هم زدن نظم جلسه به طرف تریبون سخنرانی حرکت کردند و با پرتاب اشیایی نظیر مهر (و شاید هم کفش) از نماینده شهر خودشان اعلام انزجار و نفرت نمودند. حادثهای که 6 روز بعد در جمع مردم آذربایجان رهبری را به واکنش واداشت. پس از خطا دانستن اقدام دولت و مجلس در روز یکشنبه یادشده، رهبری این بار نیز مخالفت خود را با این حرکت اعلام نمودند: «من مخالف هستم کسانی راه بیافتند، افراد را ضد ولایت فقیه، بی بصیرت معرفی کنند و علیه او صحبت کنند. من با اقدامی که در قم صورت گرفت مخالفم...»
پس از این واقعه بود که رسانههای مختلف داخلی و خارجی به تکاپو افتادند و هر یک سعی نمود ماهی خویش را از این آب گلآلود بگیرد. گمانهزنیها آغاز گردید. جریان غالب رسانهای در این موضوع، با شانتاژهای رسانهای و بزرگنماییهای متعدد و نشانهیابیهای مختلف، افکار عمومی را متوجه نقاطی کرد که سود خویش را در آن میدید تا بلکه از این رهگذر بتواند به مقاصد سیاسی و منافع جناحی و حزبی خویش دست یازد. شایان ذکر است که مراد از جریان رسانهای، یک جناح یا یک تفکر خاص نیست بلکه بحث فراتر از اینهاست. رسانههای نزدیک به شهردار تهران، سایت منسوب به محسن رضایی، سایتهای نزدیک به رئیس مجلس و حامیان وی، سایتها و نشریات جناح اصلاحطلب و اقربا و در یک کلام جریان غالب رسانهای کشور همه دستبهدست هم دادند تا با وسیلهای یکسان به اهداف بعضاً متفاوت خویش واصل گردند.
جریان رسانهای مذکور از ابتدا روی دو نقطه دست گذاشتند و سعی نمودند تا اذهان و افکار عمومی را بدان سمت متمایل گردانند و آنان را مقصر و عامل اصلی جلوه دهند:
1-حامیان رئیس جمهور وقت، محمود احمدینژاد؛ پلاکاردهای با مضمونهای بهاری در دست برخی از شرکتکنندگان و نیز مقاربت واقعهای مانند یکشنبه سیاه با این ایام، دستاویزی گردید برای مقصر جلوه دادن این طیف.
2-شاگردان آیتالله مصباح یزدی و به طور خاص نشریه پرتو؛ ادعای اینکه یکی از اعضای نشریه پرتو در صف اول سخنرانی لاریجانی قرار گرفته بود و نیز کینه و عداوتی که از شاگردان آیت الله مصباح یزدی و از خود ایشان در دل این جریان به واسطه اقدامات ایشان و حامیانشان در گذشته ایجاد شده بود (مانند عدم وحدت جبهه پایداری در انتخابات مجلس یا روشنگریهای علامه در دوران هشتساله اصلاحات و نیز بعد از آن و ...) باعث گردید هر کدام از این تفکرات که به نوعی از علامه و یارانش زخم خوردهبودند اینک به تسویهحساب شخصی یا حزبی خود بپردازند. و این چنین شد که نشریه پرتو و در راس آن، قاسم روانبخش نماینده مردم تهران در مجلس و دبیر سیاسی این نشریه، به طور شدید مورد حمله جریان رسانهای مذکور و در مظان شدیدترین اتهامات قرار گرفت.
کمیته تحقیق و تفحص مجلس که انتخاب اعضای آن به صورت بسیار بحث برانگیز و سؤال خیز به انجام رسید در روز 16 مرداد 92 در روزهایی که نمایندگان درگیر انتخاب وزرای پیشنهادی رئیسجمهور بودند، گزارشی جنجالی را در صحن علنی مجلس قرائت نمود؛ گزارش غائله 22 بهمن. گزارشی که بعد از قرائت توسط سید حسین نقوی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، سؤالات بسیاری را در اذهان به وجود آورد. چرایی و چگونگی جواز برای قرائت چنین گزارشی در صحن علنی مجلس از آن دست سؤالات بزرگی بود که شخص ریاست مجلس را مورد خطاب قرار میداد. علی لاریجانی، رئیس مجلس، در پاسخ به این شائبه، بعد از رد شخصی بودن ماجرای تحقیق و تفحص برای پاسخ تنها به یک مورد اکتفا نمود؛ توهین به حرم حضرت معصومه. لاریجانی در توضیح این مورد گفت تاکنون دوبار حرمت حرم حضرت معصومه (س) شکسته شده است؛ یکبار در عصر رضاشاه و بار دیگر در 22 بهمن...
اکنون لازم است کمی به عقب بازگردیم:
1- سال 88 حرم حضرت معصومه، شاهد واقعهای مشابه با 22 بهمن 91 بود. عدهای با دادن شعار و بر هم زدن نظم جلسه مخالفت خود را با نطق سید حسن خمینی اعلام نمودند و موجب لغو سخنرانی ایشان شدند؛ اقدامی که واکنش صریح رهبری را نیز به همراه داشت. آن روزها نیز مجلس نهم روی کار بود اما کمیته تحقیق و تفحصی شکل نگرفت تا چه رسد به قرائت گزارش در صحن مجلس.
2- سخنرانی ناطق نوری در شب 21 ماه مبارک رمضان سال گذشته در حرم مطهر امام رضا (ع) واکنش عدهای از حاضران را برانگیخت تا جایی که شعارهای این جمعیت سخنرانی ناطق را ناتمام گذاشت و موجب برهم زدن مراسم گردید. مجلس این بار نیز شکسته شدن قداست حرم را ندید و کمیتهای تشکیل نشد.
3- 30 آذر 1388 آیتالله منتظری به دلیل کهولت سن درگذشت. مراسم تشییع پیکر او در قم برگزار گردید. حامیان موسوی، نامزد شکستخورده انتخابات، فرصت پیشآمده را غنیمت شمرده و با سردادن شعارهایی ساختارشکن بر ضد نظام جمهوری اسلامی و حتی حضرت امام (ره) قداست و حرمت حرم حضرت معصومه (س) را شکستند. این بار نیز خبری از کمیته تحقیق نبود.
4- ....
با تمام این احوالات گزارش کمیته تحقیق در مجلس قرائت شد. متن این گزارش اندکی با متن گزارشِ در اختیار نمایندگان و نشریات تفاوت داشت؛ اسامی به طور زیرکانهای حذف گردیدهبود و واژههایی همچون فعال سیاسی یا برخی افراد بر جای آنها نشستهشدهبود. این عمل یک دلیل اصلی میتواند داشتهباشد؛ ایجاد نشدن حقی برای افراد جهت پاسخگویی از تریبون مجلس. گزارش به نحوی تنظیم گردیدهبود که اقدامات دیگر افراد و گروهها نیز در نهایت به پای نشریه پرتو یا به اصطلاح آنها حلقه پرتو نوشتهشود. (اول بار نام حلقه پرتو را یکی از نشریات اصلاحطلب در سال 84 پس از پیروزی دکتر احمدینژاد، به این نشریه نسبت داد) بر طبق این گزارش بسیاری از افراد و نهادها یا متهم به کمکاری در جلوگیری از وقوع این حادثه یا متهم به دست داشتن در آن شدهاند. از افراد مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و لشکر علی بن ابیطالب و نیروی انتظامی گرفته تا شورای هماهنگی تبلیغات و استانداری. اما این بار نیز نوک تیز اتهامات، شدیدتر از سایرین متوجه نشریه پرتو بود؛ به طوریکه در این گزارش بخشی جداگانه به نام اقدامات حلقه پرتو در نظر گرفته شدهبود و پرتو را عامل اصلی این حادثه جلوه میداد.
حسین نقوی پیش از قرائت گزارش در مجلس، در سخنان کوتاهی گزارش جامع هیئت را حاصل کاری فنی و دقیق و با حدود 2000 ساعت نفر وقت گذاری عنوان نمود، تا بلکه بتواند آن را گزارشی جامع و دقیق و متقن جلوه دهد. اما نکته تلخ ماجرا آن است که با وجود تاکید کمیته تحقیق مبنی بر دقیق و محققانه بودن این گزارش و تشکیل جلسه با افراد ذیربط و شاهدان عینی و شخصیتها، قاسم روانبخش در وبلاگ شخصی خویش اظهار داشت حتی یک تماس تلفنی برای شنیدن سخنان وی از جانب این کمیته حاصل نگردیدهاست؛ و اینها همه در حالی بود که این نشریه و شخص روانبخش به نحوی به عنوان متهم اصلی این حادثه جلوه داده شده بودند.
در ابتدای این متن به تلاش جریانی رسانهای برای مجرم تراشی و جهتدهی افکار عمومی به سوی هدفی مشترک، اشاره شد. روز بعد از قرائت این گزارش (16 مرداد) رسانههای این جریان، سرمست از این گزارش، تیتر یکِ خود را به «هدف مشترک» خویش اختصاص دادند؛ حلقه پرتو. «حلقه پرتو متهم حمله به رئیس جمهور»، «پرده برداری از نقش حلقه پرتو در غائله قم»، «ردپای یاران مصباح در غائله قم»، «نقش حلقه پرتو در حادثه قم»، «حلقه پرتو عامل غائله»، «نقش حلقه پرتو در عملیات اغتشاش» اینها تیترهای درشت تعدادی از روزنامههای این جریان و نه تمام رسانههای آنان در روز 16 مرداد درست یک روز بعد از ارائه گزارش مجلس است و به خوبی بیانگر بسیاری از مسائل است.
***
اکنون ماهها از آن ایام میگذرد...
چند روز پیش رأی دادگاه ویژه روحانیت در خصوص پرونده حجه الاسلام و المسلمین قاسم روانبخش دبیر سیاسی هفتهنامه پرتو و دو تن دیگر از متهمین صادر گردید. بر طبق این حکم این سه تن از هرگونه اتهامی در خصوص این حادثه تبرئه گردیدند و بیگناهی آنان ثابت گردید. روانبخش درپاسخ به سوال خبرگزاری فارس که آیا شما در این باره قصد پیگرد قضایی برای اعاده حیثیت را دارید گفت: ما برای انقلاب کارهای زیادی داریم و فرصت دامن زدن به این مسائل را نداریم، از سوی دیگر تهیه کنندگان گزارش را فرزندان انقلاب میدانیم و از حق خود در این قضیه میگذریم، امیدواریم که در قضایای مشابه دقت بیشتری در تهیه گزارش به خرج دهند.
رسانههایی که آن زمان با آب و تاب این وقایع و اتفاقات را گزارش میدادند و در دادگاهی خودساخته حکم صادر میکردند اکنون سکوت خبری را به بیان واقعیات آشکار شده ترجیح میدهند و در سکوت مطلق در قبال این قضیه به سر میبرند.. «بودریار» معتقد است رسانهها آنچنان تصویری از واقعیت میسازند که از خود واقعیت، واقعیتر است در حالی که هیچ ارجاعی به جهان خارج ندارد و «خودبنیان» است. مصداق این سخن بودریار را میتوان در رفتار رسانههای مذکور در جریان این حادثه به سادگی ملاحظه کرد و متوجه شد که چطور از مسائلی که در جهان خارج وجود ندارد توسط این جریان واقعیتها ساخته و پرداخته شد. متاسفانه سایه سنگین بیاخلاقی فضای غالب رسانهای کشور را دربرگرفته است که در مقاطع و زمانهای مختلف به منصه ظهور میرسد.
آب رفته به جوی باز نمیگردد؛ آبروی رفته نیز.
در انتها همه را به خواندن احادیث معصومین در باب ریختن آبروی مؤمن و حرمت آن سفارش میکنم.
یاحقــــــــــ