چهار کلید واژه اصلی شعار سال
تاریخ انتشار : سه شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۰۷:۵۶
Share/Save/Bookmark
 
وبلاگ فراتر از رویا نوشت :
چیستی شعار سال

در خصوص ماهیت و چیستی شعار «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملّی و مديريّت جهادی» چهار کلید واژه اصلی «اقتصاد»، «فرهنگ»، «عزم ملی» و «مدیریت جهادی» مورد توجه واقع شده که دو مقوله اول ناظر به دو مشکل اساسی کشور، یعنی «اقتصاد و فرهنگ» می باشد و دو واژه دیگر که به شکل ترکیبی «عزم ملی» و «مدیریت جهادی» آمده اند در واقع دو راهکار راهبردی جهت حل مشکلات اقتصادی و معضلات فرهنگی می باشند.

اول: مقاوم سازی اقتصاد

معنای اقتصاد از باب افتعال را «میانه روی» ذکر کرده و بنابه جهان بینی و ایدئولوژی های متفاوت تعریف متعددی از آن ارائه کرده اند. آنچه در اینجا اهمیت دارد پاسخ به چرایی طرح مکرر آن در شعارهای سال بویژه سال جاری است. در این رابطه می توان گفت طرح اقتصاد در شعار سال 93 در واقع معطوف به حماسه ناتمام سال گذشته و فراهم ساختن زمینه تحقق آن با توجه به ابلاغ سیاست های اقتصاد مقاومتی می باشد. عنایت مکرر به عرصه اقتصاد در شرایط کنونی به دو جهت کلی است: یکی اینکه طرح مجدد و موکد رهبر معظم انقلاب بیانگر توجه به وضع معیشت مردم و توجه دادن مسئولان و مدیران کشور به حل آن است. و دیگر اینکه میدان جنگ و رویارویی دشمنان انقلاب اسلامی با کشورمان «عرصه اقتصادی» است و تنها راه موفقیت  جمهوری اسلامی ایران در این عرصه با توجه به اتحاد و گستردگی جبهه مقابل، ایستادگی و مقاومت است که در قالب اقتصاد مقاومتی تعریف و تشریح شده است.



لذا رهبر معظم انقلاب اقتصاد مقاومتی را مقاوم ساختن پایه‌های اقتصاد کشور معنا فرموده و در بیان چیستی و خصلت های آن به موارد زیر اشاره کردند:

1-    فرا مکانی: اوّلاً یک الگوی علمی متناسب با نیازهای کشور ما است ــ این آن جنبه‌ی مثبت ــ امّا منحصر به کشور ما هم نیست؛ یعنی بسیاری از کشورها، امروز با توجّه به این تکانه‌های اجتماعی و زیروروشدن‌های اقتصادی‌ای که در این بیست سی سال گذشته اتّفاق افتاده است، متناسب با شرایط خودشان به فکر یک چنین کاری افتاده‌اند. پس مطلب اوّل اینکه این حرکتی که ما داریم انجام میدهیم، دغدغه‌ی دیگر کشورها هم هست؛ مخصوص ما نیست.

2-    درون زا: دوّم اینکه گفتیم این اقتصاد درون‌زا است. درون‌زا است یعنی چه؟ یعنی از دل ظرفیّت‌های خود کشور ما و خود مردم ما می‌جوشد؛ رشد این نهال و این درخت، متّکی است به امکانات کشور خودمان؛ درون‌زا به این معنا است. امّا درعین‌حال درون‌گرا نیست؛ یعنی این اقتصاد مقاومتی، به این معنا نیست که ما اقتصاد خودمان را محصور میکنیم و محدود میکنیم در خود کشور؛ نه، درون‌زا است، امّا برون‌گرا است؛ با اقتصادهای جهانی تعامل دارد، با اقتصادهای کشورهای دیگر با قدرت مواجه میشود. بنابراین درون‌زا است، امّا درون‌گرا نیست.

3-    مردم‌بنیاد: سوّم اینکه این اقتصادی که به عنوان اقتصاد مقاومتی مطرح میشود، مردم‌بنیاد است؛ یعنی بر محور دولت نیست و اقتصاد دولتی نیست، اقتصاد مردمی است؛ با اراده‌ی مردم، سرمایه‌ی مردم و حضور مردم تحقّق پیدا میکند. امّا «دولتی نیست» به این معنا نیست که دولت در قبال آن مسئولیّتی ندارد؛ چرا، دولت مسئولیّت برنامه‌ریزی، زمینه‌سازی، ظرفیّت‌سازی، هدایت و کمک دارد. کار اقتصادی و فعّالیّت اقتصادی دستِ مردم است، مال مردم است؛ امّا دولت ـ به‌عنوان یک مسئول عمومی ـ نظارت میکند، هدایت میکند، کمک میکند. آن جایی که کسانی بخواهند سوء‌استفاده کنند و دست به فساد اقتصادی بزنند، جلوی آنها را میگیرد؛ آنجایی که کسانی احتیاج به کمک دارند، به آنها کمک میکند. بنابراین آماده‌سازی شرایط، وظیفه‌ی دولت است؛ تسهیل میکند.

4-    دانش‌بنیان: چهارم، گفتیم این اقتصاد، اقتصاد دانش‌بنیان است یعنی از پیشرفتهای علمی استفاده میکند، به پیشرفتهای علمی تکیه میکند، اقتصاد را بر محور علم قرار میدهد؛ امّا معنای آن این نیست که این اقتصاد منحصر به دانشمندان است و فقط دانشمندان میتوانند نقش ایفا کنند در اقتصاد مقاومتی؛ نخیر، تجربه‌ها و مهارتها ـ تجربه‌های صاحبان صنعت، تجربه‌ها و مهارتهای کارگرانی که دارای تجربه و مهارتند ـ میتواند اثر بگذارد و میتواند در این اقتصاد نقش ایفا کند. اینکه گفته میشود دانش‌محور، معنای آن این نیست که عناصر با تجربه‌ی صنعتگر یا کشاورز که در طول سالهای متمادی کارهای بزرگی را بر اساس تجربه انجام داده‌اند، اینها نقش ایفا نکنند؛ نخیر، نقش بسیار مهمّی هم به عهده‌ی اینها است.

5-    عدالت‌محور: پنجم، این اقتصاد، عدالت‌محور است؛ یعنی تنها به شاخصهای اقتصاد سرمایه‌داری ـ [مثل] رشد ملّی، تولید ناخالص ملّی ــ اکتفا نمیکند؛ بحث اینها نیست که بگوییم رشد ملّی اینقدر زیاد شد، یا تولید ناخالص ملّی اینقدر زیاد شد؛ که در شاخصهای جهانی و در اقتصاد سرمایه‌داری مشاهده میکنید. در حالی که تولید ناخالص ملّی یک کشوری خیلی هم بالا میرود، امّا کسانی هم در آن کشور از گرسنگی میمیرند! این را ما قبول نداریم. بنابراین شاخص عدالت ـ عدالت اقتصادی و عدالت اجتماعی در جامعه ـ یکی از شاخصهای مهم در اقتصاد مقاومتی است، امّا معنای آن این نیست که به شاخصهای علمی موجود دنیا هم بی اعتنایی بشود؛ نخیر، به آن شاخصها هم توجّه میشود، امّا بر محور «عدالت» هم کار میشود. عدالت در این بیان و در این برنامه به معنای تقسیم فقر نیست، بلکه به معنای تولید ثروت و ثروت ملّی را افزایش دادن است.

6-    فرا زمانی: ششم، در اینکه گفتیم اقتصاد مقاومتی بهترین راه حلّ مشکلات اقتصادی کشور است شکّی نیست، امّا معنای آن این نیست که ناظر به مشکلات کنونی کشور است ـ که یک مقداری از آن مربوط به تحریم است، یک مقداری از آن مثلاً مربوط به غلط بودن فلان برنامه است ـ نه، این مال همیشه است. اقتصاد مقاومتی یعنی مقاوم‌سازی، محکم‌سازی پایه‌های اقتصاد؛ این چنین اقتصادی چه در شرایط تحریم، چه در شرایط غیر تحریم، بارور خواهد بود و به مردم کمک میکند.

دوم: مقاوم سازی فرهنگ

مقام معظم رهبری در خصوص چیستی فرهنگ و اهمیت آن فرمودند: «فرهنگ از اقتصاد هم مهم‌تر است. چرا؟ چون فرهنگ، به معنای هوایی است که ما تنفّس میکنیم؛ شما ناچار هوا را تنفّس میکنید، چه بخواهید، چه نخواهید؛ اگر این هوا تمیز باشد، آثاری دارد در بدن شما؛ اگر این هوا کثیف باشد، آثار دیگری دارد. فرهنگ یک کشور مثل هوا است؛ اگر درست باشد، آثاری دارد.»

لذا توجه به فرهنگ در شعار سال به منزله یادآوری زیربنایی بودن فرهنگ در نظام اسلامی و توجه به نسیان و غفلتی است که نسبت به نفوذ و رخنه فرهنگی دشمن در مبانی فکری، گرایشات اخلاقی و قواعد رفتاری جامعه اسلامی صورت می گیرد.

نکته مهم این است که اولا فرهنگ در یک انقلاب با ماهیت فرهنگی اولویت اول را در اهداف و آرمان ها به خود اختصاص داده و ثانیا رابطه مقوله فرهنگ با سایر عرصه هاست. از باب نمونه رابطه فرهنگ و اقتصاد در ایدئولوژی های جهان تا جایی مورد توجه قرار گرفته که تفاوت بر سر زیربنا یا روبنا بودن آن به وجه تمایز دو ایدئولوژی مطرح لیبرالیسم و مارکسیسم بدل شده و از نظر اندیشمندان غربی یکی از علل اصلی رشد سرمایه داری در غرب، رواج عقاید پروتستانتیسم و نگاه مثبت آن به کار و تلاش بوده است.

کارکرد دیگر فرهنگ را می توان در علل برتری کشورهای قدرتمند مشاهده کرد که برای حفظ هژمون گفتمانی و سلطه فرهنگی خود در جهان تلاش می کنند؛ چرا که سیطره سیاسی و اقتصادی آنها به سیطره فرهنگی آنها وابسته است. بدین ترتیب می توان گفت حل همه مشکلات کشور از جمله اقتصاد در گرو اصلاح فرهنگ است. به عبارت روشن تر، اقتصاد مقاومتی نیاز به پیوستی به نام فرهنگ مقاومتی دارد که کمتر مورد توجه قرار گرفته در حالی که الگوهای آن در اسلام من جمله فرهنگ فاطمی، فرهنگ علوی و ... به وفور مشاهده می شوند.

 لذا رهبر معظم انقلاب در توضیح نقش فرهنگ می فرمایند: اگر بخواهیم مصرف تولیدات داخلی به معنای واقعی کلمه تحقّق پیدا کند، باید فرهنگ [مصرف] تولید داخلی در ذهن مردم جا بیفتد؛ اگر بخواهیم مردم اسراف نکنند، بایستی این باور مردم بشود؛ این یعنی فرهنگ.

سوم: عزم ملی

 «عزم ملی» مرکب از دو کلمه «عزم» - به معنای اراده استوار و پایدار و سستی ناپذیر است که بر فکر و روح و جسم انسان اثر می گذارد- و «ملی» - به مفهوم آنچه که منسوب و مربوط به ملت است- عبارت است از اراده و خواست ملت برای رسیدن به هدفی یا انجام کاری که به تحقق خواست ملی کمک کند. نکته مهم این است که شکل گیری عزم ملی در خصوص امری نیاز به مقدمات و پیش نیازهایی دارد که از جمله آنها نیاز ملی و مطالبه عمومی است و این نیاز و مطالبه ایجاد نمی شود مگر آنکه فهم عمومی و درک مشترکی نسبت به آن صورت گیرد. از این رو، گفتمان سازی و اطلاع رسانی در پیدایی عزم ملی یک ضرورت و الزام مقدماتی است. اما اگر این اتفاق در راستای مقاصدی چون اقتصاد و فرهنگ صورت پذیرد، منشاء آثاری می گردد که به بخشی از آنها اشاره می گردد:

 الف) نتایج ورود عزم ملی به مباحث فرهنگی؛

1- درعرصه صنعت فرهنگ که به تولید محصولات فرهنگی برای مردم می پردازد، مصرف کننده صرف نخواهد بود.

2- در عرصه فرهنگ منتقد بوده و تلاش خواهد کرد تا خود نیز نقش آفرین و تولید کننده باشد.

3- مهمتر اینکه در بخش فرهنگ عامه بویژه نگاه به کار و تولید و روند مصرف گرایی تحول آفرین و اصلاحگر خواهد بود.

 ب) نتایج حداقلی شکل­گیری عزم ملی در اقتصاد؛

1- درک واقعی و فهم عمومی از عدم امکان حل کامل مشکلات معیشتی با کمک صرف اجانب بیگانگان و احتمال لغو تحریم ها در شرایطی که غرب عبور موفقیت آمیز تهران از چالش را حس کند.

2- همراهی و کمک مردم به تحقق و عملیاتی شدن اقتصاد مقاومتی به مفهوم مقاوم سازی و آسیب ناپذیر کردن کشور در حوزه اقتصاد با خود باوری و نوآوری، کار و صرفه جویی.

3- سرمایه گذاری تولیدی به جای فعالیت های خدماتی و دلال بازی و ترجیح منافع ملی و جمعی بر منافع گروهی و فردی. اشتغال زایی با کمک به تولید داخلی و تحریم جدی مصرف کالاهای خارجی.

  چهارم: مدیریت جهادی

مدیریت جهادی که وجه مشخصه آن کار برای خدا و تلاش فراتر از مسئولیت و امکانات موجود است، راهکار دیگری است که در کنار عزم ملی و خواست عمومی به منظور تحول در عرصه مدیریتی کشور جهت حل دو مشکل اقتصاد و فرهنگ در متن شعار سال مورد تاکید واقع شده است.

الف) پیامدهای مثبت ورود روحیه جهادی و اعمال آن بر مدیریت فرهنگی؛

1- تولید هنر ارزشی و متعهد با رویکرد رسالت محوری به جای منفعت محوری، رواج کانون های فرهنگی

2- شکل گیری کانون های فرهنگی و قرآنی و رواج فعالیت های گروهی هر چند کوچک در ابعاد فرهنگی و نقد رخدادها و محصولات فرهنگی.

3-  ترویج فرهنگ فاطمی با الگو سازی و تغییر فرهنگ عمومی در حوزه بینشی (باورها و عقاید)، گرایشی(اخلاق و منش) و کنشی(اراده و رفتار)

4- تحول و تغییر در باور به ثمرات دنیوی و اخروی کار و تلاش، و سنن الهی در فقدان برکت در عدم حرکت و خشنودی خالق در کسب روزی حلال و آبادانی دنیا و پاداش اخروی زهد و کم بهره بودن از دنیا.

5- تغییر رویکرد منفعت محور فردی به روحیه اخلاص‌گرای آخرت محور در انجام کارها و مدیریت امور خرد و کلان.

ب) تاثیر روحیه و اعمال مدیریت جهادی در اقتصاد مقاومتی؛

1- تقویت نگاه درون زای برون نگر و افزایش استحکام ساخت درونی قدرت اقتصادی.

2- تحقق اهداف برنامه چشم انداز 20 ساله و سایر اسناد بالا دستی بویژه اصل 44 قانون اساسی.

3- رونق بخش خصوصی و تعاونی ها، کاهش هزینه های عمرانی و سرعت در اجرای پروژه های دولتی، افزایش اشتغال، رونق تولید و افزایش ثروت ملی و... ..


کد مطلب: 16961