۱
 
«کریم وکریمه بودن هم لیاقت می خواهد»
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۲ ساعت ۰۷:۳۹
Share/Save/Bookmark
 
وبلاگ چفیه های بهشتی نوشت :

چفیه نوشت:

به نام حضرت رضا(ع) وبه نام خواهرش معصومه(س)

ولادت باسعادت امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع)را پیشاپیش

خدمت همه ی شما دوستداران اهل بیت (ع)تبریک وتهنیت 

عرض می نماییم

وهمچنین دهه کرامت رابه نوبه ی 

خودمان اول خدمت امام رضا(ع)و

خواهر بزرگوارایشان

وبعد خدمت همه ی ائمه ی اطهار

الالخصوص خدمت سرورمان امام زمان(عج)

 ونایب برحقشان امام خامنه ای(مدظه العالی)

تبریک وتهنیت عرض میکنیم
دل نوشت چفیه:
 
کریم وکریمه بودن هم لیاقت میخوهد
 
چون موقعی که توصحن حضرت نشسته بودم
 
ازخیلی وقت پیش نمیگم
 
این خاطره ای که میخوام بگم از یه هفته
 
پیش روز سه شنبه،شب چهارشنبه هفته ی گذشته است
 
دیدم یک مردی تو صحن بابا الرضا نشسته
 
ای بی تابی میکنه
 
ای دستشو به زمین میزنه میشینه پاشو داراز میکنه
 
ای از این طرف به اون طرف خودشو
 
جابه جا میکنه
 
مردی که کنارش نشسته بود ازش پرسید
 
برادر مشکلی داری:
 
گفت بله من جانبازم والان درد پاهای منو فرا گرفته 
 
وتحملشو ندارم 
 
اومدم به این دهه کرامت ضامن آهو
 
قسم بدم بگم هرکی عین بنده 
 
چنین مشکلاتی داره مشکل شو رفع کن
 
من که پشت سر این آقا نشته بودم  
 
اومدم جلوتر
 
و حرفاشونو گوش میکردم مرد چند دقیقه ای با جانباز حرف زد
 
بعد قسمش داد بذار دستتو ببوسم 
 
وگرنه ناراحت میشم
 
بااصرار زیاد دست جانبازو بوسید
 
و رفت واسش.
 
منم که تو فکر فرو رفته بودم
 
حضرت قسم دادم 
 
به پهلوی شکسته ی مادرش 
 
که همه ی مریضا شفا بده
 
وبعد برای لحظه ای از خود بی خود شدم
 
 واصلا حواسم به خودم نبود
 
بعد که دوباره حالم سر جاش اومد دیدم 
 
دعای توسل شروع شده 
 
وحاج مهدی میر داماد داره میخونه
 
بعد ازدعا چند دقیقه ای مراسم بود بعد از مراسم
 
لحظه ی آخر دیدم مسول برگزاری مراسم اومدبالا
 
پشت تریبون وشروع کرد به سخنرانی
 
و گفت میخوام یه چیز بهتون بگم که
 
واقعا سوزناکه
 
وشروع کرد:
 
گفت امروز یک جوان اومد کنارم
 
وگفت ازت یه چیز میخوام آقای فلانی
 
بنده گفتم بفرمایید چی میخواهید
 
گفت من چند مدته سرطان خون دارم 
 
و پدرو مادرم هیچکس ازاین جریان نمیدونه
 
ومن اومدم شفامو
 
از حضرت بگیرم
 
گفت امشب موقعی که رفتی پشت تریبون
 
به همه ی کسایی که نشستن بگو
 
واسه ی شفای همه ی مریضا دعا کنن
 
ومنو از دعاشون محروم نکنن
 
 شاید شفامو از حضرت گرفتم.
 
 مردمی که در این صحن نشسته بودن 
 
زار زار گریه میکردن 
 
وهمه یک صدا میگفتن
 
أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ 




پی نوشت چفیه:
 
حالا ما هم یه چیز از 
 
حضرت وشهدا میخواهیم
 
یاامام رضا(ع) بحق این دهه کرامت وبحق آبروی
 
خواهرت معصومه(س)
 
جوانان الاالخصوص بنده وامثال بنده را
 
به راه راست هدایت بفرما.

یا حضرت معصومه(س)تو کریمی وبخشش ازان توست
 
درروز قیامت بر نامه ی اعمال همه ما
 
خط عفوخودت را بکش.
 
یا غریب الغربا تورا قسمت میدهیم به پسرت جوادالائمه
 
دشمن را نیست ونابود بگردان وسوریه را
 
ازشر همه ی دشمنان محفوظ بدار.
 
ودر آخر 
 
خدایا ظهور حجتت را نزدیکتر بگردان
 
آمین یارب العالمین
کد مطلب: 8554
 


 
آرمین
۱۳۹۲-۰۶-۲۵ ۰۷:۴۶:۰۵
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
خیلی مطلب خوبی بود تحت تاثیر قرار گرفتم (228)