تاریخ انتشار : دوشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۰۷:۱۶
وبلاگ ن
جوای عشق نوشت:
شاید ستارگانت بشناسند ای شناسنامه ی کشورم که رقم زدی به همتت هویت سربلند مملکتت را .
اری انها تنها ناظران شبهای خلوتت بودند که غلغله ی نگاهت پراز خواستن بود. برای من برای ما برای با هم بودن این دانه های از هم گسیخته ی زنجیر معرفت.
شاید انها بشناسند تو را درکت کنند و شرح دهند برایم که ،که بودی چه خواستی چه کردی نه ! پروانه ها هم حدیث تو را چو ان سوخته شمع روشنایی بخش برای ما درس میدادند حدیث زیبای از خود گذشتگی ات که ققنوس بودی و کنون انچه دارم و انچه داریم زاییده ی محبت توست که خود سوختی و اما خود هایی بسیار را که مولود مبارک تلاش بی وقفه ی تو بود هدیه کردی.
صدایت را صدای نهر ها پاسخ میگویند زیرا انها یندکه زلالی کلام تو را یدک میکشند تو را لاله های عاشق و داغ دار می شناسند که سرخی خون تو را اب حیات خود میدانند ای که شین شجاعت و شهامت شهد همه زاییده ی حرف مبارک نام توست هیبت و شکوه رااز ان دو چشم های تو نام تو به عاریت گرفته اند.
دلیری و دلاوری را اسم تو تحفه گرفته است وشکسته کمرش حاصل تلاش الف قامت توست .
اری شهدا تنها زندگان همیشه جاوید دیارند کیست که بشناسدش جز انانی که خود رهروی این طریق پرفراز و نشیب سخت و طاقت فرسای زندگی اند قامتتان سبز ،یادتان خوش خاطرتان گرامی و شهادت مبارکتان ای صاحب کامهای به شهد اغشته شهادت مبارکتان .