شیوه های قضاوت مردمی درسیستان
اجتماع نوشت
تاریخ انتشار : شنبه ۲۱ تير ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۴۸
Share/Save/Bookmark
 
شیوه های قضاوت مردمی درسیستان
وبلاگ شهریار زاهدان نوشت : قضاوت و حل و فصل ِ منازعات بین مردم از زمانی که بشر پا به عرصه ی این زمین خاکی گذاشته ، به عنوان لازمه زندگی بشر به وجود آمده است. و این نیاز زمانی پررنگ تر و مهم تر شد که زندگی بشر جنبه ی اجتماعی تری به خود گرفت و به تدریج با بالیدن بشر و رشد آن ، قضاوت و حل و فصل منازعات به دلیل پیچیدگی مشکلات انسان ها ، پیشرفته تر شد.

در گذشته ساختارهای نظامند برای قضاوت به شکل امروز وجود نداشته و مردم به صورت کدخدامنشی مشکلات خودشون رو حل می کردند .

قضاوت هم با توجه به فرهنگ و بوم هر منطقه متفاوت است و بسته به آدب و هنجارهای هر اجتماع شکل می گیرد بهتر است بگوییم هر قوم و ملتی به شیوه هایی که مورد پذیرش خودشان است اقدام به حل منازعات می کنند.

مردم سیستان هم روش خودشون را داشتند که هنوز هم با وجود ساختار های نظامندی مثل دادگستری ، حل و فصل دعاوی به شیوه های گذشته در آن مرسوم است.
نمونه هایی از آن را آقای مزارگلستانه در کتاب خودشون ذکر کردند.


شال shal))

«سَر شال ما اُومدَه»
«سَر شال ما نَیُومدَه»

ایالت سیستان در حدود 30 هجری به وسیله سپاه اسلام فتح گردید ،اما سیستان به سادگی اسلام را نپذیرفت،زیرا یک کانون جامع زردشتی بود ومعبد کرکویه وامروز خرابه آن در میانکنگی یادگار افتخارات آن دوران است.

بعد از چند روز جنگ برای اسلام پیغام فرستادند که ما نه اینکه نتوانیم با شما بجنگیم،ما قادریم با شما بجنگیم اما در کتابهایمان(منظور کتب زردشتی است)خوانده ایم که شما سپاه خدائید وما با سپاه خدا نمی جنگیم وحاضر به صلح هستیم به شهادت تاریخ،فرشی بر روی گشتگان دو طرف پهن شد و روی آن نشستند تا صلح کنند وصلح برقرار گردید،که امیر هر سال هزار هزار درم بدهد امیرالمؤمنین را واز این تاریخ خونبندی ها،شکست وبست هاوحل وفصل آن را در سیستان «شال» می گفتند:«شال خونبندی،شال عزا،شال شادی،شال مردم داری و...»و در تاریخ سیستان آمده است:«بر روی جسد کشتگان جامه ای پهن کردند»


خون بندی(صلح)

هنگامی که جنگ ودعوا راه می افتاد وکار به خونبندی ومردم داری وانتخاب قاضی وداور محلی می انجامید؛
جلسات متعددی از ریش سفیدان و واسطه ها تشکیل می شد وگاه پای داورانی با سابقه و بی طرف که در منطقه به «شکسته بند» معروف هستند برای پیشرفت وپیشبرد کار وجوش خوردن قضیه به میان کشیده می شد در چنین مجالسی از تیپ جوان که به لحاظ سن وسال غرور جوانی خشن تر هستند کمتر یا اصلادعوت نمیگردید.کلیه گفتار،کلمات،اصطلاحات وسخنانی که مطرح می شود باید کاملاً سنجیده وحساب شده باشد وگرنه چه بسا مسأله حل نشده هیچ،بلکه ممکن است به بیراهه کشیده و گره کوری ایجاد شود و به گونه دیگری جریان یابد.

در مجلس،موضوع طرح میشود تا قضاوت کنندگان بشنوند وبعد داوری کنند،قتل عمد یا غیر عمد بودنش باید مشخص گردد،ضرب وجرح،استفاده از نوع آلت ضرب مانند چوب،چماق،کارد،داس،اره،شمشیر وتفنگ واین که آیا به قصد نمایش و تهدید بوده ویا عمدی در کار بوده است،آغاز کننده چه کسی بوده است وخلاصه همه جوانب مسأله بررسی میشود وچه بسا که طرفین وهم داوران به قصد شور،چندین بار مجلس را ترک ودر گوشه ای دیگر تصمیم بگیرند ومجدداً به مجلس برگردند.وبالاخره حکم عرفی ومردمی صادر گرئئ،چند شتر زرد مو،تفنگ،یک یا دو...طلا یا پول از 20 هزار تومان تا میلیون ها تومان و2 تا 4 دختر(زَن ِ سَرخُون) که با انتخاب طرف مقابل ِ ضارب انجام می شد وامروز حدود......هزار تومان و2 دختر که بیشر بخشیده می شود ودر گذشته این ازدواج های بی منطق واجباری انجام وبخششی هم در کار نبود که امروزه بیشتر سعی می شود مسئله با مادیات حل وفصل گردد.

در اینگونه مجالس دو جنبه یا موضوع باید بررسی شود اول)شَرَف) که جنبه معنوی قضیه است و دوم جنبه مادی آن،شرَف که 2یا4 دختر وشتر زردموی واسلحه و...است که امروز سعی میشود بخشیده شود.وبُعد ِ مادی،که خسارت بیمارستانی،تعداد روزهای بستری وعضوی که احیاناً معیوب یا از کار افتاده وچند روز یا ماه بیکار بوده،نوع معلولیت موقتی بوده یا دائمی،همه اینها بررسی ومحاسبه میگردد.

دو طرف دعوا بعد از این صلح به دید وبازدید هم می پردازند.
وگاهی یک سوم یا نصف یا تمام مبلغ پس داده میشود وبعنوان یک قرض ودین نزد آن طایفه می ماند.
اگر طرفین وضع مادی خوبی داشتند یک وعده ناهار نیز برای همدیگر تدارک خواهند دید،که جهت استحکام صلح و رفع شبهه و کدورات انجام می گیرد.

اگر در گیری یا تهاجم چندین بار اتفاق افتاده وصلحی صورت نپذیرفته باشد،آخرین فرد مورد حمله،مشخص وملاک قرار می گیرد که اصطلاحاً(گرجنگ(gor-jang)بعضاً کدجنگ(kod-jang)می گویند.شکسته بندها (داوران)،بابت این کار پول دریافت نمی کنند وبرای رضای خدا واستحکام صلح و اتحاد بین قبایل به این کار می پردازند،البته گاهی به رسم هدیه چیزی نظیر گوسفند یا اسب و...برای آنها می فرستادند که اولی را «کبابی»می گویند.ولی بهترین مزدی که آنها دریافت می دارند احترامی است که جامعه و قبیله برای آنها قائل است.


حرمت چادر زن در سیستان

از گذشته های دور وآنچه سینه به سینه نقل شده،این است که هرگاه بین دو نفر یا دو تیره ویا دو فامیل در گیری شدید می شود وبه تعبیر دیگر کار به جای باریک می کشد،خانمی پادر میانی کرده ودر میان دو صف می نشیند ومی گوید به حرمت چادرم بگذرید و آن ها هم شرمنده شده وعقب می نشینند.اگر این زن خودش در وسط معرکه نمی نشست چادری از آن خود را وسط دو گروه می گذاشت وباز هم می گفت به حرمت چادرم جنگ و دعوا دا ترک کنید واین اتفاق می افتاد.

زنان سادات زنان بزرگان مانند:سر داران،خوانین،بیک ها وبعضی از کد خدایان ومحترمین عنوان بی بی داشتند.

بی بی ها زنان محترم،مورد اعتماد ومشاور شوهران وفرزندان وافراد فک وفامیل خود بوده اند.این بی بی ها بعضی اوقات بسیاری از کارها ومشکلات سخت را آسان نموده اند.
کد مطلب: 18177