فاز دوم نرمش قهرمانانه یا سازشی منفعلانه؟!
تاریخ انتشار : شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۴۹
Share/Save/Bookmark
 
وبگاه "حِذر" نوشت:
جهت مشاهده تصویر در اندازه اصلی ، اینجا کلیک کنید
 

مذاکرات وین 4 و بی نتیجه و امضا و کنفرانس خبری و عکس یادگاری ماندنِ آن ، بعدها ، در تاریخ ، می تواند بعنوان یک نقطه ی مهم از روند مذاکرات هسته ای ایران و شش کشور مورد اشاره قرار گیرد.

این اهمیت بخاطر قرار گرفتنِ این دور از مذاکرات و ادوار مشابه آن در مرز بین گام اولیه و گام نهایی مذاکرات و با نگاه از زاویه ی «نرمش قهرمانانه» ، بخاطر حساسیت لحظه ی انجام حرکتی خاص در اجرای فنّی سرنوشت ساز در میدان است!

 


اگر از زوایه ی تمثیل رهبر انقلاب (نرمش قهرمانانه و مثالِ کشتی گیر) و از موضع تماشاچیِ روی سکوی ورزشگاه به تشک کشتی مصاف دو طرف دعوا بنگریم ، می توانیم گام اول این دور از مذاکرات (در دولت جدید) را فاز اول نرمش قهرمانانه و در واقع «نرمش»ی بخوانیم که با قید و شرط هایی (که عرض خواهم کرد) می تواند تکمیل شده و «قهرمانانه» عنوان بگیرد و در غیر اینصورت ابتر مانده و دیگر نه تنها قهرمانانه نبوده که میتواند موجب سرافکندگی هم باشد!

آن چیزی که به نظر میرسد این است که هدف رهبر انقلاب از اذن دادن به ورود دولت به مذاکرات ( و نه ورود به جزئیات) ، رشد فکری ملی و کسب یک تجربه ی ارزشمند برای کشور ، مردم و مسئولین است.

نمایش چهره ی «خودبرتربین» ، «حق ناپذیر» و «غیرقابل اعتمادِ» دشمن برای اقشاری از مردم و مسئولین ، در آینه ی مذاکرات هسته ای ، می تواند دستاورد ارزشمند مذاکراتی باشد که حولِ تشک طلایی نرمش قهرمانانه شکل می گیرد.


چهره ای از دشمن که از روی تجارب گوناگون تاریخی و با یک واقع بینی منطقی از شرایط فعلی جهان ، برای رهبر انقلاب و همچنین اقشار دیگری از مردم و مسئولین روشن است ، اما نمایش آن به این وضوح برای دیگران ضرورت کلید زدنِ تاکتیک نرمش قهرمانانه را ایجاد کرده و زمینه را برای ورود این چنینی به مذاکرات فراهم میکند.

 

گام اول و نهایت آن ، یعنی توافقنامه ژنو ، یک نرمش از سوی ایران است.این مسئله از روز اول این توافق مورد انتقاد منتقدان بوده و حالا که چند ماه از امضای توافق و اجرای آن میگذرد ، بیش از پیش ابعاد این ملایمت و نرمش روشن شده است.

معامله ی دستاوردهای چندساله ی هسته ای در ازای گرفتن یک سری «قول» از جماعتی که «غیرقابل اعتماد» بودنشان باید ثابت شود ،  امید به پذیرش حق غنی سازی ایران از کسانی که «حق ناپذیر» بوده و این روحیه شان می بایست برای همگان روشن شود و انتظار رفتارِ منصفانه و برابر از کسانی که «خودبرتربین» بوده و به اگر به آنها مجال دهی ، با چشم تحقیر نگاهت میکنند.همه و همه در گام ابتدایی اتفاق افتاد.

حال امروز و در کش و وقوس های تدوین متن توافق گام نهایی ، رویکرد نرمش گونه ی طرف ایرانی در گام اولیه و همچنین متن ضعیفِ توافقنامه ژنو که در فضای نرمش شکل گرفته ، باعث شده که طرف مقابل انتظاراتی گستاخانه داشته باشد.

از تلاش برای تعطیل کردن حجم بالایی از سانتریفیوژ های ایران ، با تکیه بر قید «غنی سازی با توجه به نیازهای عملی ایران» که در توافقنامه امضا شده ی ژنو آمده ، یا حتی مطرح کردن بحث توان موشکی ایران ، با تکیه بر قید «پرداختن به قطعنامه های شورای امنیت».




امروز و نقطه ای که در آن قرار داریم ، مهم است چراکه از نظر حقیر ، امروز طرف ایرانیِ این پرونده بر سر یک دو راهی حیاتی قرار دارد.تیم مذاکره کننده و  در کل ، دولت ، پس از تجربه ی چندماهه ی توافقنامه ژنو و در جریان مذاکرات گام نهایی ، 2 رویکرد متفاوت میتواند پیش گیرد:

اول اینکه ؛ فاز دوم نرمش قهرمانانه را کلید زده و «نرمش» اولیه ی خود در ژنو را با لفظ «قهرمانانه» تکمیل نماید.

و این تکمیل هم چیزی جز تلاش و کمک برای نمایان شدنِ بیش از پیشِ چهره ی استکباری امریکا و متحدانش نیست!

تکمیل نرمش قهرمانانه آن جایی است که کسی که در میدان نرمشی انجام داده ، بعد از رفتارهای خلاف اخلاق و ناجوانمردانه طرف مقابل خود ، اولاً این رفتار را بازتاب دهد و افکار عمومی را بدرستی از آن آگاه کند ، ثانیاً پس از این در مواجهه ی با حریف خود ، واکنشی در خور توجه و متناسب با رفتار وی ، از خود نشان دهد.

فلذا جهت اجرایی شدن فاز دوم نرمش قهرمانانه و تکمیل آن به دو اقدام مهم نیاز است:

اولاً یک جو رسانه ای از سوی دولت و تیم مذاکره کننده جهت آگاه سازی افکار عمومی.چه مردم ایران و چه افکار عمومی مردم جهان.

فراهم کردن شرایطی برای نقد منصفانه توافقنامه ژنو و نشان دادن تصویری واقعی از آن و پایان دادن به سیاست فتح الفتوح جلوه دادنِ یک توافقنامه ی ضعیف.

بیان آنچه که در این چند ماه در جلسات محرمانه گذشته ، آنچه که طرف غربی قول داده و عمل نکرده ، آنچه که با پررویی و گستاخی از طرف ایرانی مطالبه کرده و در کل بازتاب هر آنچه که از خوی استکباری امریکا و دیگران ، در این مدت دیده و تجربه شده است می تواند موجبات رشد فکری مردم و تکمیل نرمش قهرمانانه را فراهم کند.


 

دوم ؛ برخورد قاطع و انقلابی با طرف مقابل و ایستادنِ تمام قد مقابل زیاده خواهی های آنها.

امریکایی ها با توجه به خوی استکباری شان ، از رفتار طرف مقابل خود در گام اولیه و امضای توافقنامه ژنو و موضع گیری ها و لبخندها و نرمش ها ، برداشت «ضعف» و «انفعال» کرده و با همین برداشت و شیبی نه چندان ملایم قصد پیشروی ناجوانمردانه ای در گام نهایی دارند.مقابل چنین رویکردی فقط و ققط باید ایستاد و به وی نه گفت و پس از نرمش صورت گرفته ، مقتدرانه فنّ نهایی را روی وی اجرا کرد.ایستادن محکم در برابر زیاده خواهی ها می تواند بهترین پایان بر نرمش و توافقنامه ی ضعیف ژنو باشد.


با این تدبیر با وجود امتیازاتی که در این مدت داده شد و هزینه هایی که صورت گرفت ، می توان گفت اگر تاکتیک نرمش قهرمانانه تکمیل شد و آن رشد فکری و تجربه ی ملی محقق شد ، مذاکرات به نتیجه رسیده و در ازای غنی سازی 20 درصد ، غنی سازی افکار و اندیشه ها صورت پذیرفته است!

 

اما رویکرد دیگر پیش روی دولت و تیم مذاکره کننده ادامه ی بی سرانجام نرمش فعلی است.از این منظر بیم آن می رود که همانند مذاکرات گام اولیه ، این عدم توافق اتفاق افتاده در این دور از مذاکرات ، چند روزی بیشتر دوام نیاورده و طرف ایرانی پس از چند روز پای همان برگه ای که ابتدا از پذیرفتن آن سر باز زده بود را امضا کند.اینجا و در گام نهایی و پس از این تجربه ی چند ماهه ، دیگر نمی توان این نرمش را توجیه کرد و آنرا در راستای تاکتیک نرمش قهرمانانه تفسیر کرد و متاسفانه مجبوریم آنرا سازشی منفعلانه بدانیم.


 

قرار گرفتن بر سر این دوراهی در شرایط حساس فعلی و تصمیمات و مواضع احتمالی دولت و تیم مذاکره کننده است که موجب «دلواپسی» دلسوزان کشور شده است.دلواپسی ای که از روی واقع بینی و محاسبه و تحلیل ایجاد شده و نشان از بیدار و هشیار بودن دارد.

دلواپسان خواهان پیروزی کشور در این نبرد حساس و نفس گیر هستند و امیدوارند دولت و مردم در کنار هم جشن پیروزی واقعی و نه تخیلی برگزار نمایند.

ان شاالله.


 

 
.....................................................................................................................

پ.ن :

رابطه ی رهبری و مذاکرات مشخص است.عده ای سعی نکنند آنرا طور دیگری جلوه دهند!

پدری را فرض کنید که به یکی از فرزندانش «اجازه» میدهد که از خانه بیرون رفته و معامله یا خریدی انجام دهد.پدر توصیه های لازم را میکند و به فرزند خود اعتماد کرده و او را راهی میکند!

آیا می شود گفت که دیگر فرزندان حق ندارند از نحوه ی بیرون رفتن و حرف زدن و معامله کردن این معامله گر ، جزئیات و چگونگی این معامله و... انتقاد کنند ، با این استدلال که پدر اجازه داده ؟!

اتفاقاً این نقد ها کمک به فرزند معامله گر ، معامله ، پدر و در کل ، کمک به خانواده است!
کد مطلب: 16827