اسیدپاشی و انتخابات‌های سال ۱۳۹۴!
سیاسی نوشت
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۵۱
Share/Save/Bookmark
 
اسیدپاشی و انتخابات‌های سال ۱۳۹۴!

وبگاه "نسیم توسعه" نوشت:

به نظر می‌آید برخی سیاسیون و جناح‌های سیاسی ایران به دنبال آنند تا از ماجرای اسیدپاشی در اصفهان، حداکثر بهره را برده و در واقع اسیدپاشی اصفهان برای آنان به اسیدبازی برای کسب برد در مقابل جناح مقابل تبدیل شده است!

در حالی که مسئولین دو قوه مقننه و قضائیه، واکنش شدیدی در مورد جریان اسیدپاشی داشته و اشد مجازات را برای مرتکبین این ماجرا در نظر گرفته‌اند، برخی از سیاسیون دوست دارند از این ماجرا سوءاستفاده نمایند.

آخرین نمونه از این سیاسیون را باید حجت‌الاسلام منتجب‌نیا قائم‌مقام حزب اعتماد ملی دانست که در سخنرانی خود در دانشگاه یاسوج، ضمن اشاره به ماجرای اسیدپاشی مدعی می‌شوند که:( وقتی طرفدار اسلام طالبانی باشیم یک عده به خود اجازه می‌دهند به اصفهان بروند و بگویند این دختر چون زلفش بیرون است روی صورتش اسید بپاشند).۱

آیا حجت‌الاسلام منتجب‌نیا از پشت‌پرده اسیدپاشی، خبر دارند؟

آیا حجت‌الاسلام منتجب‌نیا با آمران و مجریان اسیدپاشی، ارتباط خاصی دارند؟

چرا اسیدپاشی از سوی جناحی خاص به شدت مورد تبلیغ و برجسته‌سازی قرار می‌گیرد؟

یکی از ضعف‌های عمده در جامعه ایران را باید عدم تعامل برخی بخش‌های جامعه مدنی با دولت و در نهایت عدم تعامل دولت و جامعه مدنی در ایران دانست. این عدم تعامل را می‌توان در بسیاری حوادث و رویدادهای ایران طی چند دهه اخیر به خوبی مشاهده نمود.

بسیاری از رویدادها و اتفاقات با ماهیت اجتماعی و حتی بزه‌های اجتماعی نیز به اهرم و ابزاری برای قدرت‌نمایی و غوغاسالاری برخی بخش‌های جامعه مدنی و به خصوص احزاب و جناح‌های سیاسی تبدیل می‌شوند.

رویدادهایی که بعضاً موجب ایجاد تنش‌های اجتماعی در کشور و حتی بحران‌های امنیتی در داخل و خارج برای نظام جمهوری اسلامی ایران نیز شده‌اند. رویدادهایی مانند: قتل‌های زنجیره‌ای ۱۳۷۷ ، اسیدپاشی در اصفهان و … که موجب ایجاد موج‌های تنش و بحران برای جمهوری اسلامی ایران شده‌اند.

ادامه روند تقویت موج رسانه‌ای ماجرای اسیدپاشی از سوی برخی مدعیان حمایت از دولت اعتدال‌گرای دکتر روحانی، با ماهیت و راهبرد تبلیغاتی دولت یازدهم و شخص دکتر روحانی در تعارض کامل قرار دارد.

یکی از نقاط قابل توجه در مورد اسیدپاشی و فرآیند رسانه‌ای آن را باید ایجاد یا ظهور چنین رویدادهایی در سال اول دولت‌های با رویکرد اصلاح‌طلبی دانست!

یکی از مهم‌ترین و مشابه‌ترین نمونه حوادث چند دهه اخیر با جریان اسید پاشی ۱۳۹۳ را باید ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای در سال ۱۳۷۷ دانست. قتل‌های زنجیره‌ای و محفلی در آغاز دولت اصلاحات نیز موجب ایجاد تنش‌های عمده در سطح جامعه گردیده و علاوه بر تشدید حملات به نهادهای امنیتی ایران، موجب خسارات عمده‌ای به پرستیژ بین‌المللی کشور گردید.

قتل‌های زنجیره‌‌ای موجب گردید تا حملات گسترده‌ای از سوی برخی محافل داخلی و سیاسیون مدعی حمایت از دولت اصلاحات به وزارت اطلاعات و دیگر نهادهای امنیتی ایران صورت گیرد، واقعیت جناحی و سیاسی برنامه‌ریزان، مجریان و عاملان این جنایت هنوز هم در پرده‌ای از ابهام قرار دارد و هر دو جناح سیاسی کشور به ایراد اتهام برنامه‌ریزی قتل‌ها به جریان مقابل پرداختند.

آنگونه که اصلاح‌طلبان و حامیان افراطی دولت به حملات شدید به بنیان و اساس وزارت اطلاعات پرداخته و جناح راست و حتی نیروهای طرفدار آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را عامل قتل‌های زنجیره‌ای دانسته و در مقابل این هجمه بزرگ به وزارت اطلاعات و جناح راست بود که حجت‌الاسلام حسینیان که از حامیان اولیه حجت‌الاسلام سیدمحمد خاتمی بودند، به صراحت از سیاستگذاری برخی حامیان افراطی دولت اصلاحات برای این قتل‌ها پرده برداشته و در این مورد می‌گویند: ( آقای موسوی[اصلاح‌طلب حامی دولت در وزارت اطلاعات] علت و انگیزه قتل‏ها را چنین بیان می‏کند، عین عبارت است که من حفظ کرده ‏ام، ایشان می‏گویند که: ‏تحلیل ما از اوضاع جاری روز این بود که آقای خامنه‌‏ای غیر از امام است و آقای خاتمی هم به دلیل این که ۲۰ میلیون رای ‏آورده و بیست میلیون پشتیبان دارد، قدرتش بیشتر از بنی‏ صدر است و ما این قتل‏ها را مرتکب می‏شویم و به گردن آقای ‏خامنه‌‏ای می‌‏اندازیم و جنگ بین این دو منجر به شکست آقای خامنه‏‌ای در مقابل خاتمی خواهد شد).۲

حملات گسترده و برنامه‌ریزی شده به وزارت اطلاعات در سال ۱۳۷۷ را می‌توان آغازی بر فرآیند تضعیف جایگاه امنیتی وزارت اطلاعات و تسلط یک جناح خاص بر این وزارت برای کسب قدرت در آینده ایران دانست.

همین حملات گسترده به وزارت اطلاعات و دیگر نهادهای امنیتی و انتظامی کشور بود که موجب ایجاد مشکلاتی برای نهادهای امنیتی و انتظامی شده و این حملات که هدف آن تضعیف وزارت اطلاعات بود، در رویدادهایی مانند حوادث دانشگاه تهران در تیر ۱۳۷۸ و سرانجام در حوادث انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، ظهور یافته و موجب ایجاد فضای بدبینی و تقابل برخی جناح‌های سیاسی و سیاسیون با وزارت اطلاعات و دیگر نهادهای امنیتی و انتظامی کشور گردید.

اکنون نیز برخی سیاسیون و به خصوص مدعیان اصلاح‌طلبی و حمایت از دولت، به شدت به دنبال برجسته‌سازی سیاسی و جناحی ماجرای اسیدپاشی اصفهان هستند.در حالی که مردم اصفهان و دیگر شهرهای کشور به دنبال امنیت، آسایش و فراموشی رویدادهای دل‌آزاری مانند اسیدپاشی هستند، برخی از شکست‌خوردگان سیاسی که از گردونه قدرت دور مانده و به شدت در پی کسب قدرت هستند، همچنان به دنبال نمک پاشیدن بر زخم اسیدپاشی هستند.

آقای منتجب‌نیا چنان سخن می‌گویند که انگار از اصل ماجرای اسیدپاشی و پشت‌پرده این حادثه و به خصوص مجریان و مرتکبان این جنایت خبر داشته و اطلاعات کاملی از آنان دارند!

ایشان برای گرم نگه داشتن تنور اسیدپاشی برای خود و جناح سیاسی‌اش، جناح رقیب را به پشتیبانی از اسیدپاشی متهم می‌کنند.

همانگونه که در سال ۱۳۷۶ و بعد از ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای، فعالیت گسترده‌ای برای بایکوت جناح راست و به ویژه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از سپهر سیاست ایران صورت گرفته و اصلاح‌طلبان با تمسک به ماجرای قتل‌ها توانستند مجلس ششم را به دست بگیرند. برخی سیاسیون در حال حاضر نیز در فکر اتخاذ همان تاکتیک سال ۱۳۷۶ در قالب ماجرای اسیدپاشی هستند تا بر مجلس دهم تسلط یافته و برای انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی و حتی مجلس خبرگان رهبری به تبلیغ و کسب رأی بپردازند.

به نظر می‌آید این مدعیان حمایت از دولت یازدهم را باید دوستان “خاله خرسه‌ای” دانست که در ظاهر به حمایت از دولت دکتر روحانی می‌پردازند، اما در واقع به دنبال بهره‌برداری از شرایط کنونی به نفع خود و کسب قدرت هستند. این دوستان خاله خرسه‌ای را باید بدترین سم و زهر برای دولت امید و تدبیر دانست که همچنان به اسیدبازی ادامه می‌دهند.

منابع:

۱ – خبرگزاری فارس. ۲۲/۰۸/۱۳۹۳، به آدرس:

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930822000053

2 – پایگاه خبری تحلیلی دولت بهار. ۰۱/۰۸/۱۳۹۳، به آدرس:

http://www.dolatebahar.com/view/20993

 

انتهای پیام

کد مطلب: 19211