تعارض ایدئولوژی و منافع ملّی
تاریخ انتشار : جمعه ۱ فروردين ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۵۶
Share/Save/Bookmark
 
وبگاه "محتسب" نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم
منافع ملی چیست ؟ اساسی ترین ، حیاتی ترین و ضروری ترین اولویت ها و ارزش ها و آرمانهای ملی یک حکومت و یک ملت که به کارهای حکومت شکل میدهد .
ایدئولوژی چیست ؟ باور و فکرهایی که به رفتار حکومت شکل میدهد ، یا در تعریفی دیگر ، تصویر ساده شده ی واقعیت و راه حل برای برون رفت از مشکلات .
نگاه کنید میبینید این دو تا تعریف خیلی به هم شبیه همند و شاید هم یکی باشند اما یکی از سوالهایی که همیشه مطرح میشه اینه که اگه جمهوری اسلامی بخواد بین منافع ملی خودش و دستوراتی که ایدئولوژی اش بهش میده یکی رو انتخاب کنه ، کدام رو انتخاب میکنه ؟ فرض کنید مثلا ایدئولوژی جمهوری اسلامی (که همون دین اسلامه) بهش میگه که شما نباید جزایر سه گانه رو از دست بدی ، اما منافع ملی اش اقتضا میکنه که اون سه تا جزیره رو از دست بده . حالا حکومت به حرف ایدئولوژی اش عمل بکنه یا به حرف منافع ملی اش ؟
جواب داده میشه : کم اتفاق افتاده که ایران صراحتا دست از ایدئولوژی اش برداره ، پس یا از منافع ملی اش دست برداشته یا با استفاده از واژه ی مصلحت ، دست به انتخاب گزینشی زده و یک جا به حرف ایدئولوژی اش گوش داده و یک جا به حرف منافع ملی اش .
حالا بحثی که پیش میاد اینه که چرا وقتی تعاریف منافع ملی و ایدئولوژی خیلی شبیه همند ، این سوال بوجود اومده که «در درگیری بین منافع ملی و ایدئوژی چه باید کرد ؟» . این سوال چند پیش فرض داره . اول اینکه این سوال وقتی بوجود میاد که ما قبول کنیم هیچ ایدئولوژی ای درست نیست و همه غلطند . دوم اینکه همه ی مردم یک کشور که ایدئولوژی حاکم بر اون کشور رو که قبول ندارن . سوم اینکه منافع ملت هم عموما در اقتصاد معنی پیدا میکنه و کمی هم در تاریخ و هویت ملی . اما اصل با اقتصاده . چهارم اینکه وقتی هیچ ایدئولوژی درست نباشه نباید منافع ملت رو بخاطر هیچ و پوچ فنا کرد
مثلا :
هیتلر حکومتی برقرار کرد که یک حکومت ایدئولوژیک بود . ایدوئولوژی اش اقتضا میکرد که حمله کنه دنیا رو بگیره . اما منافع ملی در این بود که هیتلر به جایی حمله نکنه و اون همه خرابی و کشته برای آلمان به بار نیاره . پس اگه به منافع ملی توجه داشت ، به حرف ایدئولوژی اش گوش نمیداد و الان ملت آلمان این همه ضرر نکرده بودند .
مثلا :
ایران نباید با رژیم اشغالگر قدس این همه مشکل داشته باشه . وقتی آمریکای ابر قدرت داره از رژیم اشغالگر قدس حمایت میکنه ، منافع ملی ایران اقتضا میکنه که فعلا ساکت باشه .اما
اول اینکه قائلین به درست نبودن هیچ نوع ایدئولوژی ، به بهانه ی علمی بودن ، عقایدِ پُست مدرنی رو بیان میکنن و در واقع به نفی هرگونه حقیقتی میپردازن . پس باید تک تک ایدئولوژی ها رو بررسی کرد و به آراء اون ایدئولوژی رای به درستی و اشتباه بودن داد ، نه اینکه تا اسم ایدئولوژی میاد همه بدون تحقیق و یکصدا بگن که ایدئولوژی ها همه اشتباهن ! شناخت سطحی از مفاهیم اسلام هم به این روند کمک کرده . دوم اینکه منافع ملی نه فقط در اقتصاد و نه فقط در این دنیا ، خلاصه نمیشه . منافع یک ملت هم در دنیا و هم در آخرت معنی داره . نمیشه به بهانه ی اقتصاد و دنیا ، آخرت یک ملت رو به باد داد . سوم اینکه منافع ملی ذیل ایدئولوژی اسلامی معنایی نه به معنی غربی اون ، بلکه معنایی فراتر از اون رو دارند و این منافع نه تنها با ایدئولوژی تضاد ندارند بلکه بلکه ایدئولوژی به دنبال تامین اونها هم هست .
پس در ایدئولوژی حکومت جمهوری اسلامی نه تنها منافع ملی ضایع نمیشن بلکه منافع ملی به معنی اَتَمّ کلمه به دست میان و این سوال که «در تضاد منافع ملی و ایدئولوژِی چه باید کرد ؟» سالبه به انتفاء موضوعه . اصلا موضوعیت نداره که بخواد مطرح بشه . حکومت جمهوری اسلامی هم اگه در قالب ایدئولوژی اسلامی اش عمل کنه به دنبال منافع ملی اش رفته و اگه از اون خط خارج بشه منافع ملی اش رو بخطر انداخته . پس منافع ملی نه تنها مخالف با ایدئولوژی اسلامی نیستند بلکه هر جا نظام اسلامی پا گذاشت ، ناسیونالیستهایی هم که با ایدئولوژی حکومت مخالفت دارن باید به میدان بیان و از اون حمایت کنن چون منافع ملی اونجاست ...

حالا چطور میشه که ایران بک جا از مسلمانان فلسطین با این شدت حمایت میکنه و یک جای دیگه در مقابل کشتار مسلمانان چین و میانمار و چچن ساکت میمونه ؟ دو تا جواب داره . اول اینکه یا به ایدئولوژی اش عمل نمیکنه و این هم نه ضعف از ولی فقیه ، بلکه ضعف از سیاست خارجی جمهوری اسلامیه . سیاست خارجی که فقط ولی فقیه در اون موثر نیست و عوامل زیادی که در اون موثرن . این سیاست خارجی از ایدئولوژی تبعیت نمیکنه و کوتاهی در اونجاست ، نه از ایدئولوژی و نه از ولی فقیه . دوم اینکه همون ایدئولوژی این رو اقتضا میکنه که در مواجهه با مسلمانان دوگانگی رفتار داشته باشیم و این نه به این معنیه که از منافع ملی تبعیت شده و نه به این معنی که ایدئولوژی کنار گذاشته شده ، چون اصلا این دو مفهوم با هم تضادی ندارند و منافع ملی در قالب ایدئولوژی معنا پیدا میکنن ...

و این یک نمونه از تسلط مفاهیم غربی بر علوم انسانیه که اگه اینطور نبود ما هیچ کتاب و مقاله ای در مورد بررسی عملکرد جمهوری اسلامی در مورد تزاحم ایدئولوژی و منافع ملی نداشتیم ... . تازمانی که متفکران ما در پارادایم فکری غربیون سیر میکنن وضعیت علوم انسانی بهتر نخواهد شد و همین باعث میشه که ...

پ.ن:حکومت ایران یک حکومت ایدئولوژیک هست یا نه ؟ کاری با این حرف نداریم و جواب رو در جای دیگه باید جست و جو کرد ... این نوشتار با این پیش فرض بود که ایران دارای یک ایدئولوژیه و این ربطی به ایدئولوژیک بودن یا نبودن ایران نداره ...

والسلام



 

انتهای پیام
کد مطلب: 13668