بلاگ
حقیقت محض نوشت:
حرف و حدیث پیرامون اجرای دور دوم طرح هدفمندی یارانهها بسیار است و در حال حاضر این طرح، کانون توجه بسیاری از دوستان و دشمنان انقلاب اسلامی است. اگرچه این طرح، یک طرح اساساً اقتصادی است، اما نگاه بسیاری از رسانهها به آن، یک نگاه عمیقاً سیاسی و سیاستزده است. علت این سیاستزدگی هم تا حدودی روشن است: بسیاری از انتقادهای مغرضانهای که به دولت نهم و دهم وارد شده بود، موضوعی اقتصادی داشته و تورم و بحرانهای ناشی از تحریمهای غرب را به گردن طرح هدفمندی یارانهها و نحوهی اجرای آن انداخته بود. حالا برخی از اصولگرایان گویا سعی دارند از اجرای مرحلهی دوم طرح هدفمندی یارانهها به عنوان ابزاری برای تلافیجویی استفاده کنند.
من البته خود را از این منتقدان مبرا میدانم و چنانکه بسیاری در تلاش برای عیبجویی از این طرح هستند، قصد زیر سوال بردن این طرح را ندارم. از نظر من، همان طور که مرحلهی اول طرح هدفمندی یارانهها یک ضرورت غیر قابل اجتناب بود، اجرای مرحلهی دوم آن نیز یک ضرورت است و همه باید به اجرای صحیح آن کمک کنند. البته به نحوهی اجرای این طرح در مرحلهی اول و دوم ایرادات و انتقاداتی وارد است که اگر برطرف میشد ثمرات این طرح بهتر مشاهده میشد و آسیبهای آن نیز تقلیل مییافت.
به هر طریق، در این متن قصد ندارم به بررسی این طرح و نحوهی اجرای آن بپردازم. بلکه صرفاً میخواهم برای کسانی که هنوز نمیدانند برای حمایت از کشورشان، و رسیدن به خیر و صلاح دنیا و آخرتشان آیا بهتر است از گرفتن یارانه انصراف دهند یا خیر، یک راهنمای اقتصادی تهیه کنم. در همین راستا، چند نکتهی ظریف را لازم میدانم گوشزد کنم.
اول این که من از تصمیم دولت مبنی بر کاهش تعداد یارانهبگیران قویاً حمایت میکنم. از آغاز هم نباید یارانه به همه داده میشد. دولت احمدینژاد هم اول قصد داشت یارانه را بین خوشههای مختلف درآمدی به صورت نابرابر توزیع کند تا کمک بیشتری به ایجاد عدالت شده باشد. اما از آنجا که امکانات کافی برای سنجش درآمدهای مردم وجود نداشت و رویهی دولت برای جمعآوری دادههای اقتصادی مردم از طریق خوداظهاری، راضیکننده نبود، مجلس از دولت خواست که یارانه را در مرحله اول به همهی مردم تخصیص دهد. این اقدام به همراه خود چند آسیب ضمنی ایجاد کرد. یکی این که برای اکثر مردم این توقع به وجود آمد که حتماً یارانهی نقدی به ایشان تعلق بگیرد. وقتی چنین توقعی را در مردم به وجود آوردیم، از بین بردن آن کار آسانی نیست. دوم این که خود دولتمردان هم نگاه متفاوتی به این یارانه پیدا کردند و از آن با تعابیری نظیر «حق مردم»، «پول نفت بر سر سفرهِی مردم» و «هدیه امام زمان به مردم» یاد کردند. حالا که دولت به حق از تعبیر «کمک دولت به نیازمندان» که معنای واقعی و درست هدفمندی یارانه است، یاد میکند، کمتر کسی میتواند این تغییر مفاهیم را به سادگی بپذیرد.
دوم این که من از این بابت که پس از چند سال، هنوز دولت این امکان را پیدا نکرده است که درآمدهای واقعی مردم را رصد کند و باز هم میخواهد یارانهها را بر اساس خوداظهاری تخصیص دهد عمیقاً متأسفم. در جهانی که تقریباً تمام کشورهای آن، نظام مالیاتی خود را چنان بر تمامی تراکنشهای بانکی و غیربانکی مردم مسلط کردهاند که هرگونه نقل و انتقال توجیهنشدهی وجوه، مورد بازرسی قرار میگیرد، هنوز نظام اطلاعات اقتصادی ما در تعیین میزان درآمدها و گردش مالی مردم ناتوان مانده، و هنوز برخی مدعی هستند، استقرار سامانهای که بر داراییها و گردش مالی افراد نظارت کند خلاف حقوق شهروندی و حریم خصوصی افراد است.
البته در گام دوم اجرای طرح هدفمندی یارانهها این ادعا مطرح شده است که از اطلاعات خوداظهاری شدهی افراد برای سامانهی اعتبارسنجی افراد در نظام بانکی (که قرار است مبنای استعلامی اخذ تسهیلات بانکی باشد) استفاده خواهد شد. این اقدام گام مبارکی خواهد بود اگر و فقط اگر، بانکها موظف به رعایت قواعد اعتبارسنجی باشند. نه آنکه علیرغم استقرار چنین سامانهای، هنوز بانکهای تجاری، تسهیلات خود را به کسانی بدهند که بدهکاریهای معوقهی میلیاردی به نظام بانکی دارند.
سوم این که حالا که مبنای تصمیمات در هدفمندی یارانهها، خوداظهاری افراد است، و حالا که مردم را به انصراف از گرفتن یارانه دعوت میکنیم، باید اطلاعات شفافی نیز در اختیار مردم قرار دهیم. به عنوان مثال اگر مبنای دولت بر این است که همهی جامعه را به غیر از سه دهک بالایی تحت پوشش یارانه قرار دهد، باید این را رسماً اعلام کند و در ضمن، این را نیز روشن کند که مرز درآمد سرانهی سه دهک بالایی چقدر است. به عنوان مثال اگر سه دهک بالایی درآمدی، افرادی هستند که درآمد سرانهی اعضای خانوادهشان بالای دو میلیون تومان است، به مردم باید گفته شود که بهتر است در صورت داشتن درآمد سرانهای بالای دو میلیون تومان، از اخذ یارانه انصراف دهند. به عنوان مثال، خود بنده در حال حاضر نمیدانم جزو کدام دهک درامدی جامعه هستم و آیا جزو قشر آسیبپذیر جامعه محسوب میشوم یا جزو قشر مرفه آن؟! پس بر چه اساسی باید به انصراف از اخذ یارانه اقدام کنم؟ نبود اطلاعات شفافی از این دست نهایتاً موجب خواهد شد که افرادی از قشر آسیبپذیرتر به خاطر مناعت طبعشان از یارانهای که شاید حقشان بوده انصراف دهند و افراد دیگری که شاید نباید از این امکانات بهرهمند باشند از آن منتفع گردند.
نکتهی چهارم این که، بر خلاف ادعای دولتمردان، به نظر نمیرسد انصراف از یارانه منجر به کمک بیشتر دولت به سایر بخشها بشود. از ظواهر امر این طور بر میآید که اولویت اول دولت در مرحله دوم یارانهها، کاهش بار مالی هدفمندی یارانههاست که متأسفانه بر دوش دولت سنگینی میکند. بگذارید کمی بیشتر توضیح بدهم:
در گام اول هدفمندی یارانهها، دولت مکلف شد قیمت حاملهای انرژی را به قیمت جهانی نزدیک کند. اما واقعیت این است که قیمتهای جهانی با توجه به نوسان نرخ ارز، دچار نوسان هستند و این در حالی است که قیمتهای حاملهای انرژی در مرحلهی اول هدفمندی یارانهها به صورت سیال در نظر گرفته نشدند. مثلاً در کشوری مثل ترکیه، قیمت سوخت تابع قیمت جهانی آن است و هر روز میتواند تغییر کند. اما قیمت بنزین در ایران علی رغم افزایش سه برابری قیمت ارز، تقریباً ثابت ماند. همین امر موجب شد که درامدهای پیشبینی شده از محل هدفمندی یارانهها محقق نشود و بار هزینهای ناشی از تأمین یارانهی مستقیم سوخت، در کنار بار مضاعف یارانههای ماهیانه، همچنان بر دوش دولت سنگینی کند. دولت صرفاً میخواهد این بار سنگین را از دوش خود بردارد. آن هم نه از طریق اصلاح خطای صورت گرفته و پیاده نمودن الگوی جدیدی از قیمتگذاری شناور. بلکه با روشی دم دستی که صرفاً از هزینههای دولت در حوزهی یارانههای نقدی بکاهد.
این هم که میگویند دولت این کاهش هزینهها را صرف بهداشت و درمان خواهد نمود حرف نادرستی است. کسانی که با نظام سلامت ایران آشنایی کافی دارند میدانند که نظام بهداشت و سلامت ایران چاه ویلی است که عمقش انتهایی ندارد. در حال حاضر درآمد یک پزشک متخصص از محل زیرمیزیهایش چند برابر درآمدهای اصلی و قانونی اوست و اختلاف فاحشی با درآمدهای متخصصین علوم غیرپزشکی همطراز با آن پزشک دارد. اصلاح نظام بهداشت و درمان، در واقع نیازمند توجهی ساختاری به اصلاح زیرساختهای اجتماعی، حقوقی و نظارتی است. به عنوان مثال، اعمال نظارت بر درآمدهای مردم نیز، میتواند جلوی معضل زیرمیزی را بگیرد. چرا که با رصد کلیهی مبادلات پولی مردم، مجاری تخلف شناسایی شده و توازن بهتری در درآمدهای بخشهای مختلف بهداشت و درمان حاصل میشود. پس تخصیص وجوهات بیشتر به بخش بهداشت و درمان الزاماً تغییر چشمگیری در وضعیت سلامت مردم و یا سهم مردم از هزینههای درمانی نخواهد داشت. چرا که در حال حاضر نیز هزینهی سرانهی خدمات درمانی در بخش دولتی کشورمان از بسیاری از کشورهای همطراز ما بیشتر است، اما با این وجود سهم مردم از هزینههای درمانی نیز از بیشتر کشورهای فوق الذکر بالاتر مانده است.
همچنین کمک دولت به سایر بخشها مثل بهزیستی و تأمین اجتماعی نیز به نظر نمیرسد چندان قابل قبول باشد. اطلاعات اقتصادی موجود نشان میدهد که سرمایههای تخصیص یافته به این دو سازمان طی سالهای اخیر افزایش قابل توجهی داشته ولی در عین حال پیشرفت خاصی در ارائه خدمات در آنها محقق نشده است. ضمناً دولتی که امروز از کسری بودجه ناشی از هدفمندی یارانهها مینالد، قطعاً قصد ندارد به جای کاستن از کسری بودجهی خود، مخارج جدیدی را متقبل شود. پس اگر میخواهید پول یارانهی شما به افراد نیازمند تخصیص یابد، بهتر است خودتان متکفل آن شوید. تجربه نشان داده است، مردم در شناسایی نیازمندان واقعی و کمک به آنها، کارامدتر از سیستمهای تأمین اجتماعی و بهزیستی عمل میکنند.
با توجه به آنچه گفته شد، پیشنهاد نهایی من برای شما به شرح زیر است: اگر شما هم مثل من مردد هستید که آیا یارانه واقعاً حق شما هست یا خیر، بهتر است از استفاده از آن و تکیه بر آن اجتناب کنید. یارانه حق عمومی همهی ما نیست. ما به ازای گران شدن کالاهای مصرفی ما نیز نیست. بلکه متعلق به افرادی است که بدون کمک دولت نمیتوانند امکانات اولیه زندگی خود را تأمین کنند. پس از یارانه خود دل بکنید و دل به خدای رئوف بسپارید.
اما اگر مانند من، به تخصیص یارانههای انصراف داده شدهی خود به اموری نظیر بهبود شبکه بهداشت و درمان، تأمین دارو برای بیماران، افزایش خدمات بهزیستی و تأمین اجتماعی و نظایر آن مشکوک هستید، بهتر است از گرفتن یارانه انصراف ندهید (چرا که انصراف از گرفتن یارانه متأسفانه قابل انصراف نیست)، در سامانه یارانه ثبت نام کنید، یارانهتان را بگیرید، و در حساب جداگانهای برای کمک به افراد نیازمندی که میشناسید، یا کمک به مؤسسات خیریهای نظیر محک، همت، شیرخوارگاه آمنه، آسایشگاه کهریزک و حتی خود کمیتهی امداد امام خمینی، مستقیماً از آن استفاده کنید.