هرجاخیال شه بود باغ وتماشاگه بود.....
تاریخ انتشار : جمعه ۲۲ فروردين ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۲۰
Share/Save/Bookmark
 
وبلاگ پیک اجتماعی نوشت:
تا من بدیدم روی تو ای ماه و شمع روشنم
هر جا نشینم خرمم هر جا روم در گلشنم

هر جا خیال شه بود باغ و تماشاگه بود
در هر مقامی که روم بر عشرتی بر می تنم

درها اگر بسته شود زین خانقاه شش دری
آن ماه رو از لامکان سر در کند در روزنم

من آفتاب انورم خوش پرده ها را بر درم
من نو بهارم آمدم تا خارها را بر کنم

هر کس که خواهد روز و شب عیش و تماشا و طرب
من قندها را لذتم بادام ها را روغنم

گویم سخن را باز گو مردی کرم ز آغاز گو
هین بی ملولی شرح کن من سخت کند و کودنم

گوید که آن گوش گران بهتر ز هوش دیگران
صد فضل دارد این بر آن کان جا هوا این جا منم
کد مطلب: 14604