وبگاه "یک جرعه انتظار" نوشت:
«بسم رب المنتقم»
یک بار دیگر سریال مختارنامه تمام شد. این بار از شبکه آیفیلم.
این بار هم که قسمت آخر را دیدیم اشک و بغض امانمان نداد.
دلمان تنگ امام غریبمان شد که بیاید و انتقام خون سیّدالشّهدا را بگیرد. ما هم در رکابش جاننثاری کنیم.
ولی چقدر میتوان امید داشت که در رکابش باشیم؟ مگر یاران مختار که در رکاب او به خونخواهی کربلائیان شتافتند چند صباحی در رکاب ماندند؟! 7000 هزار نفری که در روز آخر همراهی مختار را نکردند مگر از جنس ما نبودند؟
قصهی جبر و اختیار را با خود نجوا میکنم. ما همیشه مجبوریم که مختار باشیم و چند تن از ما میتوانیم مطیعانه «مختار» باشیم؟ «مختار» مختار شد چون مطیع امر مولا بود. ما خودمان چقدر مختاروار مطیع امر مولایمان میدانیم؟
امان از اختیاری که ما را از رهروی مولایمان دور سازد.
مطیعِ کورکورانه منظور نیست ولی مطیعی که اگر گاهی متوجّه علّت اوامر مولایمان نشدیم، حجّتمان نزد خدا اعتمادی باشد که به مولایمان داریم.
شاید بزرگترین عبرت سریال مختارنامه تربیت خویشتنمان باشد به اطاعت از اوامر الهیِ مقتدایمان. مقتدایی که او را در زمان غیبت، ولیفقیه مینامیم و اگر نتوانیم در این برهههای حسّاس مطیع اوامرش باشیم، نمیتوانیم امیدی به آخرالزّمان و اوضاع سخت آن دوران داشته باشیم که در رکاب پسر فاطمه (سلاماللهعلیها) بمانیم و دست از یاریاش برنداریم. دشمن تمام تلاش خود را به کار بسته که ما را از 9 دیهایمان دور سازد ولی باید مراقب باشیم و گوشبهزنگ که اسیر بازی دشمن نشویم تا از فتنههای آخرالزّمان با سربلندی خارج شویم.
باید داوود میرباقری را برای ساخت این سریال ستود مثل تمام سریالهای دیگر تاریخیاش که نهتنها نگاه امروزمان را جهتدار و هدفمند میکند بلکه غربت ائمه را به خوبی به تصویر میکشد.
علّت اصلی اشکهای قسمت آخر سریال مختارنامه شهادت مختار و یارانش بود که گاهی ترسیمگر نحوهی شهادت امام حسین (علیهالسّلام) بود که بارها از مقاتل خوانده و شنیدهایم.
امید که سریالهایی اینچنین که مفاخر دین را به ما میشناساند در عینحال درس زندگی و سبک زندگی انقلابی را برایمان تذکّر میدهد بیشتر ساخته شوند.
پ. ن: ما را به جبر هم که شده سر به زیر کن / خیری ندیدهایم از این اختیارها
انتهای پیام