از چ تا چمران (شخصی یا واقعی؟)
تاریخ انتشار : جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۰۹:۱۶
Share/Save/Bookmark
 
وبگاه "استاد مسعود فراستی" نوشت:

 


«چ» فيلم نزديك به خوبي است. فيلمي تحقيق شده و كار شده. نه سرهم بندي شده. فيلم بي مساله يي نيست. مفهوم زده هم نيست. خوشبختانه مساله دارد. مساله ديروز و مهم تر مساله امروز. فيلم كهنه و ديروزي هم نيست. فيلم سخت و آبرومند و سرپايي است كه نه ملودرام سطحي مي شود نه جنگي دِمُده. فيلمي است كه مي تواند مخاطب امروز را جلب كند حتي مخاطب ناآشنا با چمران و بيگانه با پاوه آن زمان. فيلم جنگ زده نيست و جنگ طلب و قهرمان ساز دروغين. صلح طلب است اما نه تسليم طلب. آسيب شناسانه است و تا حدي تحليلگر. ملي است و نگاهش نيز خيلي خصوصي نيست.

«چ» بهترين حاتمي كيا است بعد از مهاجر و ديده بان و مهم ترين فيلم جشنواره امسال است و يكي از دو بهترين هاي آن.

و اما چرا نزديك به خوب ؟ نه خوب. مشكل اول فيلم خود شخصيت چمران است. اگر او را از فيلم برداريم يا تبديل به رزمنده يي بي نام و نشان اش كنيم با بيش و كم همين خصوصيات و كنش ها، چه مي شود؟ شخصيت چريك عارف و متفكر چمران تا حد بسياري درنيامده. كمي منفعل است. استاد جنگ هاي چريكي و استراتژي و تاكتيك چريكي نيست. در مقابل حركات دشمن تيز و سرزنده نيست. تاخير دارد. عرفانش هم غايب است. يك صحنه عبادت چيزي نمي رساند. خلوت ندارد. متفكر است و بيشتر سياسي و اهل پولتيك اما در جواب دشمن راجع به زن و فرزند كم مي آورد. بيشتر مردم دوست است و ملي تا متفكر. نخستين اسلحه گرفتنش خيلي حرفه يي است- با دوربين خوب- اما نه ايراني. شليك كردن هاي بعدي اش بهتر است. اينكه فيلمساز مي گويد چمران اوست، قبول. اما چقدر به چمران واقعي نزديك است؟ مساله اين است. درباره يك شخصيت بسيار مهم و مانده در تاريخ حرف زدن، شعار ندادن وخصوصي - و شخصي- نكردنش سخت است. قطعا فيلمساز به جنبه هايي از شخصيت نزديك تر است و از جنبه هايي دورتر. اما اين توجيه كافي نيست. هم بايد يك شخصيت درست و واقعي و چندبعدي در بيايد و هم نگاه فيلمساز به او غايب نباشد. نه اينكه فقط با نگاه فيلمساز مواجه باشيم. حس كلي شخصيت، خلوت و جلوتش و ديالكتيك آن مهم است، كه در فيلم نيست. و جنگ و صلح. آيا چمران اساسا صلح طلب بوده- و قطعا نه سازشكار- يا چريك اما عارف؟ اينها دو چيزند. آيا مي شود سياسي نبود، اهل جنگ نبود، عارف نبود و... و درباره همه اينها در يك آدم حرف زد؟
و اما درباره فلاحي و اصغر وصالي كه فيلمساز معتقد است فيلم آنها هم هست، كه خيلي جدي نيست. فلاحي فيلم هيچ نيست مگر مقوا و وصالي فيلم خيلي بي كله است و تا حدي وسترن.

درباره سينماي چ، دوربين و نگاهش، كادر اسكوپ و تدوين و... بعدا در اكرانش خواهم گفت. فعلابگويم پاوه در فيلم خيلي شهر نشده. شايد براي فيلم جنگي ديگري كافي بود اما نه براي اين فيلم. صحنه هليكوپتر كه در سينماي ايران بي نظير است و موثر، ته اش درنيامده و نمي فهميم هليكوپتر سرانجام چگونه مي نشيند. سر قطع شده در صحنه زيادي است و حس صحنه را خراب مي كند . خلاصه «چ» از معدود فيلم هاي قابل بحث اين سال هاست و تمرين خوبي است براي فيلمي ملي درباره حصر آبادان يا فتح خرمشهر. ان شاءالله.
کد مطلب: 11986